مشاعره

[Hapo]

دلي که ديد که پيرامن خطر مي‌گشت
چو شمع زار و چو پروانه در به در مي‌گشت

سعدی

[morteza3164]

با گردش ایام چه باید کردن

با سوختن جام چه باید کردن

پر کن قدهی زآن می مستانه ما

با حجتِ اسلام چه باید کردن

[Hapo]

نشايد گفتن آن کس را دلي هست
که ننهد بر چنين صورت دل از دست

سعدی

[mixer]

تا آمدی اندر برم ، شد کفر ایمان چاکرم / ای دیدن تو دین من ، وی روی تو ایمان من !
مولانا

[tavalode_1fereshteh]

یک چند میان خلق کردیم درنگ

ز ایشان بوفا نه بوی دیدیم نه رنگ


آن به که نهان شویم از دیده‌ی خلق

چون آب در آهن و چو آتش در سنگ

مولوی- دیوان شمس

[zendegieh_khabha]

گنج عشق خود نهادي در دل ويران ما
سايه دولت بر اين كنج خراب انداختي

[mixer]

یلدا شبیست در این دیار بی حبیب . . .
هر چند در آن دیر خرابات هم کسی به داد دل ما نمی رسید

[Hapo]

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نيکي به جاي ياران فرصت شمار يارا

حافظ

[zendegieh_khabha]

آب آيينه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا كه دلت با دگران است...

[Hapo]

تا جهان است از جهان اهل وفائي برنخاست
نيک عهدي برنيامد، آشنائي برنخاست

خاقانی

[zendegieh_khabha]

تا فراموش كني چندي ازين شهر سفر كن...

[z_m]

نفس برآمد و کام از تو بر نمی آیذ
فغان که بخت من از خواب در نمی آید

[zendegieh_khabha]

در نبنديم به روي سخن زنده تقدير كه از پشت چپرهاي صدا مي شنويم
پرده را برداريم
بگزاريم كه احساس هوايي بخورد...

[Mahtarin]

در نبنديم به روي سخن زنده تقدير كه از پشت چپرهاي صدا مي شنويم
پرده را برداريم
بگزاريم كه احساس هوايي بخورد...

ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــ دودی که رود بر فلکــ از سینه ی چــاکــم ابــری شود و ســـایه کند بر سر خــاکــم ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــ

[z_m]

در خرقه پنهان میكنم، می را و كتمان میكنم، ترك ایمان میكنم
هی بشكنم پیمان و هی تجدید پیمان میكنم،ترك ایمان میكنم

[zendegieh_khabha]

ما جدا افتاده ايم
و ستاره همدردي از شب هستي سر مي زند
ما مي رويم و آيا در پي ما يادي از درها خواهد گذشت؟
ما مي گذريم و آيا غمي بر جاي ما در سايه ها خواهد نشست؟
برويم از سايه ني,
شايد جايي
ساقه آخرين
گل برتر را در سبد ما افكند.