مشاعره

[kaka]

دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کليدش به دلستاني داد ...

[mos167]

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

[hichnafar]

دل داده ام برباد برهرچه باداباد
مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد
امین پور

جناب mos167 اون بالا(2092) باید ن می دادید ...

[mos167]

دل ز عشقت بی خبر شد چون کنم
مرغ جان بی بال و پر شد چون کنم

[negri]

مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

[محمد شفیعی]

سلام بر تمام دوستان شعر دوست, بنده از بینندگان تازهء این تاپیک هستم و قوانین و رسم مرافقت با شما را نمیدانم, جسارتا شعری تقدیم میکنم
وا فریادا ز عشق وا فریادا کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا, دادا ورنه من و عشق و هرچه بادا بادا
(ابو سعید ابوالخیر)

[hichnafar]

آقای شفیعی خیلی خوش اومدید ،موفق باشید .

ای قوم به حج رفته کجایید
معشوق همینجاست بیایید
مولانا

[violin-m]

درخرابات مغان گرگذرافتدبازم
حاصل خرقه و سجاده روان در بازم

[mos167]

منم و شمع دل سوخته یارب مددی
که دگر باره شب آشفته شد و باد گرفت

[محمد شفیعی]

با سلام:
تاب بنفشه می دهد طرهء مشک سای تو
پردهءغنچه می درد خندهء دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگاه
قال و مقال عالمی می کشم از برای تو
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار
گوشهء تاج سلطنت می شکند گدای تو
خرقهء زهد و جام می ارچه نه در خور هم اند
این همه نقش می زنم در طلب رضای تو
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر
کاین سر پر هوس شود خاک در سرای تو
خوش چمنی است عارضت خاصه که در بهار حسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخن سرای تو...
(ببخشید, دلم نیامد فقط یک بیتشو بنویسم)

[negri]

وحشت از مردم چرا ؟ گر مي بكام آيد مرا
آمد از خاصان چه بر من كز عوام آيد مرا

[Mona]

آن روزها رفتند
آن روزهاي خوب
آن روزهاي سالم سرشار
آن آسمان هاي پر از پولك
آن شاخساران پر از پولك
آن خانه هاي تكيه داده در حفاظ سبز پيچك ها به يكديگر


فروغ فرخزاد

[mos167]

راز دل همان به نهفته ماند
گفتنش چو نتوان نگفته ماند

[محمد شفیعی]

دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد
جان را سپر تیر بلا خواهم کرد
عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام
امروز به خون دل قضا خواهم کرد

[mos167]

درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس

[kaka]

سر فکندم پیش و رفتم رو به سوی سرنوشت
ورد آهم دم به دم ای روزگار ای روزگار ...