مشاعره

[Avazekhan]

روندگان طریقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست
حضرت حافظ

[Meshkatian]

تا که عشقت مطربی آغاز کرد
گاه چنگم گاه تارم روز و شب
حضرت مولانا

[Avazekhan]

به عمری یکنفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
حضرت حافظ

[mos167]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

[arezuhaa]

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد

[Avazekhan]

درآن چمن که نسیمی وزد ز طره ی دوست...
چه جای دم زدن نافه های تاتاریست؟
حضرت حافظ

[Meshkatian]

تا نیابم آنچه در مغز من است
یک زمانی سر نخارم روز و شب

زان شبی که وعده کردی روز وصل
روز و شب را می شمارم روز و شب

[Avazekhan]

بنال بلبل اگر با منت سر یاریست
که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست...
حضرت حافظ

[arezuhaa]

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت بدر نرود

[Avazekhan]

دلا مباش چنین هرزه گرد و هر جایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
حضرت حافظ

[arezuhaa]

دوش در حلقه ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود

[Avazekhan]

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
حضرت حافظ

[arezuhaa]

از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس

[Meshkatian]

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وان خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

[arezuhaa]

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

[Avazekhan]

شاهدآن نیست که مویی و میانی دارد
بنده ی طلعت آن باش که آنی دارد
حضرت حافظ