مشاعره

[amir_khamse74]

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن براید

[serin]

دی عزیزی میگفت حافظ میخورد پنهان شراب
ای عزیز من نه عیب آن به که پنهانی بود

[leon90]

__________________
در گذر گاه زمان، خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد
عشق ها می میرند، رنگ ها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ دست ناخورده به جا می ماند

[serin]

در همه عمرش ندید او دردسر
تاننالد سوی حق آن بدگوهر

[cx420]

رسم عاشق کشی و شیوه شهر اشوبی... جامه بود که بر قامت او دوخته بود

[serin]

دلها همه لرزان شده جان ها همه بی صبر
یک شمه از آن لرزه به سیماب رسیده

[zendegieh_khabha]

همه عمر بر ندارم سر از اين خمار مستي
كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي

[serin]

یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی

[zendegieh_khabha]

يا بفرما به سرايم
يا بفرما به سر آيم
غرضم وصل تو باشد
چه بيايي
چه بيايم

[serin]

مرا عاشق چنان باید که هرباری که برخیزد
قیامت های پر آتش ز هر سویی برانگیزد

[morteza3164]

در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت


جان در هوای گوهر نایاب داده ایم

[amir_khamse74]

منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم دشنام پست آفرینش نغمه ی ناجور
(م. امید)

[serin]

رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم ازکجا؟
ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا

[Hapo]

از آن روزی که قلبم گشته زندانی چشمانت / مرا تر می کند هر روز بارانی چشمانت

[serin]

توان بر تو از جور مردم گریست
ولی چون تو جورم کنی چاره چیست

[Hapo]

تو با دریا چه کردی که این چنین یک ریز می رقصد/ که دریا هم شده این بار طوفانی چشمانت