مشاعره

[sara]

تا گردن سپید تو گرداب رازهاست
سرگشتگی به سینه ی گردابم آرزوست

[Amirrelax]

تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم

[arashe_kamangir]

من و همصحبتی اهل ریــا دورم باد

از گرانان جهان رطل گران ما را بس

[Amirrelax]

سر آن ندارد امشب که بر آید آفتابی
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

[sara]

یاد باد آن زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد

[Amirrelax]

درون دلت شهر بندست راز
نگر تا نبيند در شهر باز

[sara]

ز چشم انداز بی پایان گردون
در آویزم به دنیایی طربناک

[arashe_kamangir]

کشتـــه ی چـــاه زنخدان توام کـز هـــر طرف

صد هزارش گردن جان زیر طوق غبغب است

[nabegheh95]

تو را من چشم در راهم
شباهنگام

[Amirrelax]

مكن پيش ديوار غيبت بسي
بود كز پسش گوش دارد كسي

[Peddy]

یک شبی پروانگان جمع آمدند
در مضیفـی طالب شمع آمدند

[AmonAmath]

دلم را در غمت کردم زهر ویرانه ویران تر
چو دیدم دوست میدارد دلت دلهای ویران را
(خرم اصفهانی)

[Amirrelax]

اگر پاي در دامن آري چو كوه
سرت ز آسمان بگذرد در شكوه

[sara]

هر صبح از دامان خود خاکسترم را
برگیرو در چشمان بخت بی هنر کن

[Amirrelax]

نفس خروس بگرفت كه نوبتي بخواند
همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابي

[kaka]

يا رب اندر کنف سايه آن سرو بلند
گر من سوخته يک دم بنشينم چه شود