مشاعره

[mos167]

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

[nabegheh95]

ديده دريا كنم و صبر به صحرا فكنم
و اندر اين كار دل خويش به دريا فكنم

[ham-nafas]

من نگویم که مرا از قفس ازاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

[obvious]

ببخشيد!
در كنج دلم عشق كسي جاي ندارد
كس جاي در اين خانه ويرانه ندارد

[obvious]

در عاشقي گريز نباشد ز ساز و سوز
استاده ام چو شمع، مترسان ز آتشم

[گل دختر]

مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی در افتی به پایش چو مور

[sara]

ره سپردم روزها و ماه ها
اوفتادم بارها در راه ها

[ham-nafas]

الا یا ایها الساقی ادر کاسا ونا ولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

[HamedSedighi]

از سر کوی تو هر کو به ملامت برود

نرود کارش و آخر به خجالت برود

[Nassim_Agha]

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

[obvious]

یوسف گم گشته باز ید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

[Nassim_Agha]

رهرو منزل عشقیم و ز سر حد عدم
تا به اقلیم وجود اینهمه راه آمده ایم

[fanoos]

مه من دمي نبودت سر همصدايي من
كه ز چهره ام نخواندي غم بي نوايي من

[Nassim_Agha]

نه من خام طمع عشق تو می ورزم و بس
که چو من سوخته در عشق تو بسیاری هست

[forever]

تا دم از شام سر زلف تو هرجا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

[maryam21]

تا به غايت ره ميخانه نميدانستم
ورنه مستوري ماتا به چه غايت باشد