مشاعره

[Avazekhan]

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید...

[atena_p87]

در عشق تو هر حیله که کردم هیچست
هر خون جگر که بی تو خوردم هیچست
از درد تو هیچ روی درمانم نیست
درمان که کند مرا که دردم هیچست...

[m_rv_2008]

تو كت نازنده چشمون سرمه سايي
تو كت زيبنده بالا دلربايي
تو كت مشكين دو گيسو در قفا بي
به مو واجي كه سرگردون چرايي

[cerulean]

یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من

[atena_p87]

نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی

بازم از پای درانداخته‌ای یعنی چه

[cerulean]

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وارهد از حد جهان بی حد و اندازه شود

[atena_p87]

دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر

تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر

[faramarzlotfy]

روزگاریست که سودای بتان دین منست... غم این کار نشاط دل غمگین منست
دیدن روی ترا دیده جان بین باید... وین کجا مرتبه چشم جهان بین منست

[atena_p87]

ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم
آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم

[faramarzlotfy]

تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارایی... صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت
وگر رسم فنا خواهی که از عالم بر اندازی... برافشان تا فرو ریزد هزاران جان ز هر مویت

[cerulean]

تیر روانه میرود سوی نشانه میرود
ما چه نشسته ایم پس شه ز شکار میرسد

[atena_p87]

دلا چندم بریزی خون ز دیده شرم دار آخر

تو نیز ای دیده خوابی کن مراد دل بر آر آخر

[cerulean]

روزها فکرمن این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

- - - Updated - - -

روزها فکرمن این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

[atena_p87]

ما برفتیم، تو دانی و دل غمخور ما

بخت بد تا به کجا می برد آبشخور ما

[cerulean]

این کفر نباشد سخن کفر نه این است
تا هست علی باشد و تا بود علی بود

[faramarzlotfy]

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست