مشاعره

[ameretat]

خنك آن روز كه پرواز كنم تا بر دوست
به هواي سر كويش پرو بالي بزنم

[zendegieh_khabha]

در دايره اي آمد و رفتن ماست
او را نه بدايت نه نهايت پيداست

[Hapo]

تا سمو سر برآوريد از دشت
گشت زنگار گون همه لب کشت
هر يکي کاردي ز خوان برداشت
تا پزند از سمو طعامک چاشت
نيست فکري به غير يار مرا
عشق شد در جهان فيار مرا

رودکی

[zendegieh_khabha]

اكنون كه گل سعادتت پر بار است
دست تو ز جام مي چرا بيكار است
مي خور كه زمانه دشمني غدار است
دريافتن روز چنين دشوار است

خيام

[M_T]

تا ز بند این گلستان رسته ام
آشیان بر شاخ طوبی بسته ام

اقبال لاهوری

[saeed2011]

مزن بر سر ناتوان دست زور / که جان دارد و جان شیرین خوش است

[zendegieh_khabha]

درياب دمي كه با طرب مي گذرد...

[Hapo]

من کز همه حال و کارش آگاهم
هرگز طلبم مراد و کامش را؟

ناصر خسرو

[saeed2011]

ای نسیم سحری بندگی من برسان / که فراموش مکن وقت دعای سحرم

[M_T]

وای از بزم شراب و میگساری
دیگر نگو چرا معجر نداری

[zendegieh_khabha]

شب مي تپد
جنگل نفس مي كشد
پرواي چه داري؟
مرا در شب بازوانت سفر ده
انگشتان شبانه ات را مي فشارم
و باد شقايق دوردست را پر پر مي كند
به سقف جنگل مي نگري
ستارگان در خيسي چشمانت مي دوند
بي اشك چشمان تو ناتمام است
و نمناكي جنگل نارساست.

[z_m]

تو بودی و من به گریه نشستم برابر تو
به خاطر تو به گریه نشستم بگو چه کنم

[M_T]

دوشینه گذشتم به خرابات علی کور
مأمــور ملاقات کسی بودم و معــذور

مرحوم شهریار

[saeed2011]

روندگان طریقت ره بال سپرند / رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز

[mixer]

ز داغ عشق تو خون شد دل چو لاله من / فغان که در دل تو ره نیافت ناله من
مرا چو ابر بهاری به گریه آور و بخند / که آبروی تو ای گل بود ز ژاله من

[Hapo]

نشايد گفتن آن کس را دلي هست
که ننهد بر چنين صورت دل از دست

rodaki