مشاعره

[mh828]

در دلم بود کزین پس ندهم دل به کسی
چه کنم باز گرفتار شدم در هوسی
نفس صبح فرو بندد از آه سحرم
گر شبی بر سر کوی تو بر آرم نفسی
«خواجو»

[Nassim_Agha]

یاد آن شب که صبـــــــــــا در ره ما گل می ریخت

بر سر مــــــــــــــا ز در و بام و هوا گل می ریخت

[Meshkatian]

تا با غم عشق تو مرا كار افتد
بيچاره دلم در غم بسيار افتد
بسيار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنين زار كه اين بار افتد

[MEHRNAM]

دل را ز خود برکنده ام ، با چیز دیگر زنده ام
عقل و دل و اندیشه را از بیخ و بن سوزیده ام

[Avazekhan]

مهرنام جان تو هم که حسابی به این شعر معتاد شدی... مثل من !! لووول

من از برای مصلحت در حبس دنیا مانده ام
ترس از کجا؟ من از کجا؟ مال که را دزدیده ام؟؟؟

[emptiness]

ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
حافظ شیرین سخن

[Nassim_Agha]

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد

[Amirrelax]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شده​ ام بی سر و سامان که مپرس

[Nassim_Agha]

سرو چمان میل چمن نمی کند

همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند

[ham-nafas]

دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سروسامان که مپرس

[Avazekhan]

سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد

[Amirrelax]

دل می​رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[Nassim_Agha]

آن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت

بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم

[Amirrelax]

میازارموری که دانه کش است
که جان داردوجان شیرین خوش است

[Nassim_Agha]

میازارموری که دانه کش است
که جان داردوجان شیرین خوش است

امیر جون فقط خدا خودش می دونه اینو تا حالا چند بار گفتی!

تو کز مکارم اخلاق عالم دگری

وفای عهد من از خاطرت بدر نرود

[Amirrelax]

امیر جون فقط خدا خودش می دونه اینو تا حالا چند بار گفتی!

تو کز مکارم اخلاق عالم دگری

وفای عهد من از خاطرت بدر نرود

وقتی میم رو میبینم اولی شعری که به یادم میاد همینه

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود