مشاعره

[morteza3164]

وقت است کز فراق تو و سوز اندرون
آتش درافکنم بهمه رخت و پخت خویش
ای حافظ ار مراد میسر شدی مدام
جمشید نیز دور نماندی ز تخت خویش

[sahar98]

شیرین تر ازین لب نشنیدم که سخن گفت
تو خود شکری یا عسل است آب دهانت

یک روز عنایت کن و تیری به من انداز
باشد که تفرج بکنم دست و کمانت

[zendegieh_khabha]

تنم بپوسد و خاكم به باد ريزه شود
هنوز مهر تو باشد در استخوانم اي دوست

[sahar98]

تن به قضا سپرده ام، پای رضا فشرده ام
ور بروم، کجا بروم؟ چاره جزین ندانمش

[z_m]

شمع هر جمع مشو ورنه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

[M_T]

ماه من چهره بر افروز که آمد شب عید
ماه در چهره چون ماه تو می باید دید

مرحوم شهریار

[sahar98]

دیدار دل فروزش در پایم ارغوان ریخت
گفتار جان فزایش در گوشم ارغوان زد(سعدی)

[morteza3164]

دل برغبت می سپارند جان بچشم مست یار
گر چه هشیاران ندادند اختیار خود بکس

[Brilliant]

سیر سپهر و دور فمر را چه اختیار
درگردشندبر حسب اختیار دوست..

[z_m]

سرم خوشست و ببانگ بلند میگویم
که من نسیم حیات از پیاله میجویم

[z_m]

تا ابد بوی محبت بمشامش نرسد
هر که خاک در میخانه برخساره نرفت

[Brilliant]

تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت..
حالیانیرنگ نقشی خوش برآب انداختی..

[sahar98]

یک عمر هزار سال باید
تا من یکی از هزارگویم

چشمم به زبان حال گوید
نی آن که به اختیار گویم

بر من دل انجمن بسوزد
گر درد فراق یار گویم

[Brilliant]

ماه می ریزد درون جام شب
نیمه شب ابری به پهنای سپهر
می رسد از راه و می تازد به ماه
جغد می خندد به روی کاج پیر
شاعری می ماند و شامی سیاه..

[غول غمگين]

هر صبوحی ارغنون‌ها را برنجان همچنین
آفرین‌ها بر جمالت همچنین جان همچنین
پیش رویت روز مست و پیش زلفت شب خراب
ای که کفرت همچنان و ای که ایمان همچنین

[masram]

نگاه سبز چشمانت بهاره
بهارون را به یاد من می آره