مشاعره

[navid_bikas71]

وصل است رشته ی سخنم با جهان راز
زان در سخن نصیبه ام از راز می دهند

„شهریار-بارگاه حافظ”

[nima_kabir]

در کنج قفس پشت خمی دارد شیر
گردن به کمند ستمی دارد شیر

سایه

[navid_bikas71]

روح من نیز به دنبال تو گیرد پرواز
دگر از صحبت این دلشده سیر آمده است

„شهریار-بر سر خاک ایرج”

[nima_kabir]

تا دست رسد شبی به گیسوی تو ام،
می آیم و آشفته تر از موی تو ام

سایه

[navid_bikas71]

متن خبر که یک قلم بی تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردن است

„شهریار-ز کوه زندگی”

[nima_kabir]

تا دل به تو پیوستم، راه همه در بستم
جایی که تو بنشینی، صد فتنه که برخیزد

سعدی

[navid_bikas71]

دمی چون کوره ی آتش چرا چون شمع نگدازم
عزیز من دل عاشق که از آهن نخواهد شد

„شهریار-من نخواهد شد”

[shadighafari]

دگـر از درد تنهـایی بـه جـانم یـار می باید
دگـر تلخسـت کامم، شـربت دیدار می باید
ز جام عشق او مستـم، دگر پنــدم مـده ناصح
نصیحت گوش کردن را، دل هشیار می باید

[aphro_dite]

دوش آن صنم چه خوش گفت د رمجلس مغانم
با کافران چه کارت گربت نمی پرستی
حافظ

[shadighafari]

یـک روز بــه شیــدایی در زلــف تو آویـزم
زان دو لـب شیرینـت صــد شور بــرانگیزم
گر قـصد جفـا داری اینک من و اینـک سـر
ور راه وفــا داری جــان در قـدمـــت ریــزم

[navid_bikas71]

مگر با داس سیمین کشت زرین بدروی ورنه
به مشتی خوشه در هم کوفتن خرمن نخواهد شد

„شهریار-من نخواهد شد”

[nima_kabir]

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
واین درد نهان سوز، نهفتن نتوانم

شفیعی کدکنی

[navid_bikas71]

من خود خطا به توبه بپوشم تو هم بیا
گر توبه با خدای خطاپوش می کنی

„شهریار-اخگر نهفته”

[Pelk_lk]

یا رب آشفتگی زلف به دستارش ده
چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده

(صائب تبریزی)

[Padma]

هرشب هجر برآنم که اگر وصل بجویم
همه چون نی به فغان آیم و چون چنگ بمویم

[Pelk_lk]

مرا نتوان به ناز و سرگرانی صید خود کردن
نگردم گرد معشوقی که گرد دل نمی گردد

(صائب)