مشاعره

[Hmd_N]

در بحر فتاده ام چو ماهی
تا یار مرا بشست گیرد

در پاش فتاده ام بزاری
آیا بود آنکه دست گیرد

حضرت حافظ

[elykak]

دل من دیر زمانیست که می پندارد :

دوستی نیز گلیست
مثل نیلوفر و ناز
ساقه ی ترد و ظریفی دارد ...

فریدون مشیری

[kaka]

دلم ز نرگس ساقي امان نخواست به جان
چرا که شيوه آن ترک دل سيه دانست

[elykak]

تو دوری از برم ، دل در برم نیست
هوای دیگری اندر سرم نیست

(یادم نیست از کیه !)

[hichnafar]

بالایی از باباطاهره به گمانم
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چها رفت

حافظ

[elykak]

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم

فریدون مشیری

[water12city]

ما را رها كنيد در اين رنج بي حساب
با قلب پاره پاره و با سینه ای کباب

[hichnafar]

بر سر خاک پدر دخترکی
صورت و سینه به ناخن می خست
پروین

[Hmd_N]

توئی که خوبتری زآفتاب و شکر خدا

که نیستم زتو در روی آفتاب خجل

[kaka]

لب از ترشح مي پاک کن براي خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد

[elykak]

دستهایم را در باغچه می کارم
سبز خواهم شد ... می دانم ، می دانم

((فروغ فرخزاد))

[kaka]

من شکسته بدحال زندگي يابم
در آن زمان که به تيغ غمت شوم مقتول

[elykak]

لب خشکم ببین ، چشم ترم را
بیا از باده پر کن ساغرم را

((فریدون مشیری))

[kaka]

اين که پيرانه سرم صحبت يوسف بنواخت
اجر صبريست که در کلبه احزان کردم

[elykak]

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که تو ام راه نمایی

[maryama]

یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور