مشاعره

[mos167]

دردا که بپختیم در این سوز نهانی
وان را خبر از آتش ما نیست که خامست

[Nassim_Agha]

تو را می خوام وگرنه یار بسیار
گلی می خوام وگرنه خوار بسیار
گلی می خوام که در سایش بشینم
وگرنه سایه دیوار بسیار

[faezeh]

روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران

تا از دلم بشویی غم های روزگاران

[forever]

نه به آبی ها دل خواهم بست

نه به دریا _پریانی که سر از آب به در می آرند

[Mehraneh]

دلم ز حلقه ی زلفش به جان خرید آشوب
چه سود دید ندانم که این تجارت کرد

[mos167]

دیرگاهی ست که من در دل این شام سیاه

پشت این پنجره بیدار و خموش

مانده ام چشم به راه

[forever]

هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان
ایوان مدائن را، آینه ی عبرت دان

[mos167]

ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را

[fanoos]

اگر چه دوست به چيزي نمي‌خرد ما را
به عالمي نفروشيم مويي از سر دوست

[Nassim_Agha]

تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید
بی هنر شو که هنرهاست در این بی هنری

[mos167]

یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

[Nassim_Agha]

در میانه دو صنم ایستاده ام چه کنم
آن یکی کشد که بیا وآن یکی کشد که مرو

[محمد شفیعی]

وا فریادا ز عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفه نگار افتادا
گر داد من شکسته دادا, دادا
ور نه منو عشق و هرچه بادا بادا...

[mos167]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟؟؟

[obvious]

آفتابي شو!
رعد ديگر پا نمي كوبد به بام ابر.
مار برق از لانه اش بيرون نمي آيد.
و نمي غلتد دگر زنجير طوفان بر تن صحرا.
روز خاموش است، آرام است.
از چه ديگر مي كني پروا؟

[forever]

ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده