مشاعره

[mos167]

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

[obvious]

ری را... صدا می آید امشب
از پشت کاج که بند آب
برق سیاه تابش تصویری از خراب
در چشم می کشاند
گویا کسی است که می خواند...

[sahar98]

دارم دلکی غمین بیامرز و مپرس
صد واقعه در کمین بیامرز و مپرس

[mos167]

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

[sahar98]

تا چند سخن تراشی ورنده زنی
تا کی به هدف تیر پراکنده زنی

[obvious]

یک شبی تنها بدم در کوهسار
سر به زانوی تفکر برده پیش
محو گشته در پریشانی خویش
زار می نالیدم از خامی خود
در نخستین درد و ناکامی خود
که: چرا بی تجربه، بی معرفت
بی تامل، بی خبر، بی مشورت
من که هیچ از خوی او نشناختم
از چه آخر جانب او تاختم؟!!

[sahar98]

می گفتم و یار و می ندانستم کیست
می گفتم و عشق و می ندانستم چیست

[FARZANEH.ZAFAR]

توی یک تن و دشمنان صد هزار
میان جهان چون کنی کار زار

[Nassim_Agha]

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
بهر طلب طعمه پر و بال بیاراست
...
چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

[محمد شفیعی]

تن عیشم نحیف گشت به غم
گل بختم نهفته گشت به خار

[Nassim_Agha]

آقای شفیعی عزیز سلام :-)
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد

[obvious]

در ایستگاههای وقت های معین
و در زمینه ی مشکوک نورهای موقت
و شهوت خرید میوه های فاسد بیهودگی
آه
چه مردمانی در چارراهها نگران حوادثند

[Nassim_Agha]

در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

[forever]

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید,
داستان غم پنهانی من گوش کنید.
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید,
گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید

[sahar98]

در کشور عشق جای آسایش نیست
آنجا همه کاهش است افزایش نیست
بی درد و الم توقع درمان نیست
بی جرم وگنه امید بخشایش نیست

[M8H]

تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده*************بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده