مشاعره

[Amirrelax]

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

[Nassim_Agha]

تا بر دلش از غصّه غباری ننشیند

ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش

[david_santoori]

شکسته حملهٔ او پشت صد هزار سوار
دریده صارم او قلب صدهزار سپاه

نعوذبالله از این زاهدان جامه سفید
تبارک الله از این شاهدان چشم سیاه

یکی ز غمزهٔ خونخواره‌اش تپیده به خون
یکی ز حسرت نظاره‌اش نشسته به راه

یکی ز جنبش مژگان او به چنگ اجل
یکی ز گردش چشمان او به حال تباه

یکی به خاک در او فشانده گوهر اشک
یکی به رهگذر او کشیده لشکر آه

یکی ز بند سر زلف او اسیر کمند
یکی ز کنج زنخدان او فتاده به چاه

[arezuhaa]

هر چه روزی عمر بالیدن ببود امروز نیست
شاید این تقدیر و دل رنجور نیست

[Ahmad vivaldi]

نمي دونم كي تموم ميشه گلايه هام ولي كاش ميشد يه روز برگرديو بگي منم تورو ميخوام

[Ahmad vivaldi]

من گفتم شايد بميره اون يكي يار بد دوباره تو بياي بگي منو ميخواي
حالا بميره يا كه بره فرغي نمي كمنه واسم هرچي ميشه بزار بشه آخه يه زماني يارم ميمرد واسم

[arezuhaa]

محکوم مردن، تیر مرگ ، مسلول باد سینه سنگ
جایی ندارد این خدنگ محکوم بی مسلول نیست

[Nassim_Agha]

تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزند

با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

[shakiba-14]

تا بوده چشم عاشق در ره یار بوده
بی انکه وعده باشد در انتظار بوده

[Nassim_Agha]

هر دم از این باغ بری می رسد

تازه تر از تازه تری می رسد

[Amirrelax]

در راه خود اول ز خودم بی خود کن
بی خود چو شدم ز خود به خود راهم ده

[Nassim_Agha]

هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز

نقشش بحرام ار خود صورتگر چین باشد

[Amirrelax]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

[arezuhaa]

در منزل ما خالی جای دف و نی دیگر
از تار ز سیم زر چون زاده زمو دلبر

[Nassim_Agha]

رهرو منزل عشقیم و ز سر حدّ عدم

تا به اقلیم وجود اینهمه راه آمده ایم

[arezuhaa]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید