مشاعره

[zibaaa]

متوجهم . این بیت و دیشب گفتم اما خیالی نیست :

یا به زندان فراقش بی نشان خواهم شدن

یا گریبان وصالش بی خبر خواهم گرفت

[Nassim_Agha]

متوجهم . این بیت و دیشب گفتم اما خیالی نیست :

یا به زندان فراقش بی نشان خواهم شدن

یا گریبان وصالش بی خبر خواهم گرفت

اگه خیالی نیست پس چرا „ی” دادی به جای „آ”..! حالا من همون „ی” رو میگم شما هم „ی” خود رو نگه دار برای وقتی دیگه :-)

یار بار افتاده را در کاروان بگذاشتند

بی وفا یاران که بر بستند بار خویش را

[zibaaa]

خسته نباشم!!

نفسی داشتم و ناله و شیون کردم

بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم

[Nassim_Agha]

اگه خیالی نیست پس چرا „ی” دادی به جای „آ”..! حالا من همون „ی” رو میگم شما هم „ی” خود رو نگه دار برای وقتی دیگه :-)

یار بار افتاده را در کاروان بگذاشتند

بی وفا یاران که بر بستند بار خویش را

ببخش نگاه کردم دیدم آخر بیت قبلی رو اشتباه نوشته ام! تصحیح کردم! ولی خوب گذشت! البته سایت هم خیلی خیلی کنده امشب چون شعر های شما هم خیلی دیر چاپ میشه!
حالا „م” می دم

میخواستم این شیب و شبابم بستانند
طفلیم دهند و سر پر شور و شرم را

[zibaaa]

خواهش میکنم
استخوانم مغز گردیده است و مغزم استخوان

بس که غم های گرانجان تکیه گاهم کرده است

[Nassim_Agha]

تا تو مصوّر شدی در دل یکتای من

جان تصوّر نماند دیگرم اندر ضمیر

خواهش می کنم „ر” بفرمایید

[zibaaa]

رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل

از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل

[Nassim_Agha]

آه شانس آوردم! داشتم فکر می کردم که اگه خدای نکرده باز هم „ت” بیاد چکار کنم چون هر چی فکر کردم „ت” دیگه توی حافظه ام نبود!

لاجرم صید دلی در همه شیراز نماند

که نه با تیر و کمان در پی او تاخته ای

[zibaaa]

کاش از این شانس ها من برای ی داشتم :

یک عمر هزار سال باید

تا من یکی از هزار گویم

[Nassim_Agha]

من نیز چشم از خواب خوش بر می نکردم پیش از این

روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را

[zibaaa]

آن کس که تو را نقش کند او تنها

تنها نگذاردت میان سودا

من به این ایمان دارم

[Nassim_Agha]

ای که میان جان من تلقین شعرم می کنی

گر تن زنم خامش کنم ترسم که فرمان بشکنم

[zibaaa]

می برد روزی تو را خواب عدم بیدار باش

آمد ورفت نفس ها جنبش گهواره است

[Nassim_Agha]

توانگرا دل درويش خود به دست آور

که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

[zibaaa]

در کوی خرابات کسی را که نیاز است

هشیاری و مستیش همه عین نماز است

[Nassim_Agha]

این یکی چطور؟ اینهم ناخواسته بود ؟ :-) دارم سراغ دو تا „ی” نا خواسته می گردم ..!

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت



فعلا شاید فقط یه دونه „ت” دیگه برام مونده فکر کنم بتونم امشبو باهاش سر کنم! :-)