مشاعره

[akanani]

در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست

[kaka]

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب

بدین سان زندگی را با تو زیبا می کنم هر شب

[fanoos]

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

[sara]

یک دم که دست داده و با هم نشسته ایم
گوئی بهم بحافه ی ماتم نشسته ایم

[hichnafar]

مارابه رخت وچوب شبانی فریفته است *** این گرگ سالهاست که باگله آشناست

[sara]

تامل در رخش چندانکه کردم
ملاحتاز ملاحت،بیشتر بود

[akanani]

دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست

[lovefall]

تو را من چشم در راهم، شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

[akanani]

مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود

[lovefall]

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

[akanani]

یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

[Hmd_N]

در طلبت ندیده ای سخت تر از اراده ام

جان به تو داده ام ولی دل به کسی نداده ام

[lovefall]

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی

[sara]

یکیست خاصیت زعفران و گریه من
بهر دلی که اثر کرده خنده ی بسیار

[lovefall]

رستم من از خوف و رجا، خوف از کجا عشق از کجا
ای خاک بر شرم و حیا هنگام پیشانیست این

[Hmd_N]

نرفتم پا به پا آن نازنین را

از این بابت که من رعنا نبودم