مشاعره

[Mahmonire]

تسبیح و خرقه لذت مستی نبخشدت
همت در این عمل طلب از می فروش کن

[غول غمگين]

نی در جهان خاک قرار است روح را
نی در هوای گنبد این چرخ خم به خم

[tavalode_1fereshteh]

می خور که عاشقی نه بکسب است و اختیار/ این موهبت رسید ز میراث فطرتم

[Nassim_Agha]

من ذره و خورشید لقایی تو مرا

بیمار غمم عین دوایی تو مرا

بی بال و پر اندر پی تو می پرم

من کَه شده ام چو کهربایی تو مرا

[Alireza00]

آن قصر که جمشید در او جای گرفت / آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
جمشید که گور می گرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

[z_m]

تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک شیوه او پرده دری بود

[tavalode_1fereshteh]

داغ عشق تو نهان در دل و جان خواهد ماند

در دل اين آتش جانسوز نهان خواهد ماند

آخر آن آهوي چين از نظرم خواهد رفت

وز پيش ديده به حسرت نگران خواهد ماند

من جوان از غم آن تازه جوان خواهم مرد

در دلم حسرت آن تازه جوان خواهد ماند

به وفاي تو، من دلشده جان خواهم داد

بي‌وفايي به تو اي مونس جان خواهد ماند

[mahour.M]

دوش ناگه آمد و در جان نشست
خانه ویران کرد و در پیشان نشست
عالمی بر منظر معمور بود
او چرا در خانهء ویران نشست

[Nassim_Agha]

تو درخت خوب منظر همه میوه ای ولیکن

چه کنم به دست کوته که نمی رسد به سیبت

تو شبی در انتظاری ننشسته ای چه دانی

که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت

[mahour.M]

تا که این یک قطره صد دریا شود
صبر صد عالم همی می‌بایدت
هر دو عالم گر نباشد گو مباش
در حضور او دمی می‌بایدت

[M_T]

تاجران رنگ و بو بردند سود
ما خریداران همه کور و کبود

[Mahmonire]

دلا طمع مبر از لطف بینهایت دوست
چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست

[غول غمگين]

تو اگر رازدار ما باشی
راز را با تو آشکار کنیم
می گریزند خلق از تاتار
خدمت خالق تبار کنیم

[M_T]

مومن است و پیشه ی او آزری است
دین و عرفانش سراپا کافری است

[z_m]

تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همهدیا باشد

[ameretat]

دل من راي تو دارد سر سوداي تودارد
رخ فرسوده زردم غم صفراي تودارد
خمش اي عاشق و مجنون بمگو شعرو بخور خون
كه جهان ذره به ذره غم غوغاي تو دارد