مشاعره

[Hapo]

تا کي اي جان اثر وصل تو نتوان ديدن
که ندارد دل من طاقت هجران ديدن

سعدی

[Hapo]

دلي کز دلبري ناشاد باشد
ز هر شادي و غم آزاد باشد

جامی

[mahooresantory]

ای که دل بردی زه دلدار من آزارش مکن
آنچه او کردست در کارم تو در کارش مکن

[morteza3164]

ای که دل بردی زه دلدار من آزارش مکن
آنچه او کردست در کارم تو در کارش مکن

تاپیک مشاعره است ها. باید با دال شروع میکردین. اشکال نداره من ادامه از شما میدم

ندیدم دگر دلبرم سوی خود // بدانستم مرا برده اند سوی خود


بفهمیدم هر کس به سویی برند // مرا هم بر دکان نوایی برند

[j@v@d]

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی حافظ

[M_T]

زهرای من یعنی بهار آفرینش
من بی قرارم ، او قرار آفرینش

[zendegieh_khabha]

شوق مي آمد دست در گردن حس مي انداخت...

[j@v@d]

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی... چشم نامحرم نباشد جای پیغام سروش... حافظ

[Hapo]

تاريخ‌نويس عشقبازان
شيرين‌رقم سخن ترازان

[zendegieh_khabha]

نيست رنگي كه بگويد با من
اندكي صبر سحر نزديك است

[maryam.w]

ترا وقت دیگر نباشد وجود

تذکر ترا نیست،جز مرگ زور

{داود قصابیان}

[zendegieh_khabha]

راه دوريست و پايي خسته
تيرگي هست و چراغي مرده

[saeed2011]

هاتفی از گوشه میخانه دوش / گفت ببخشند گنه می بنوش

[morteza3164]

شهریارا چه حکیمانه در این خانه بخندیم

بازی عشق کنیم و به می و پیمانه بخندیم

[mahour.M]

من بد كنم و تو بد مكافات كني
پس فرق ميان من و تو چيست بگو

[Hapo]

وه که در عشق چنان مي‌سوزم
که به يک شعله جهان مي‌سوزم