مشاعره

[zendegieh_khabha]

در آن بساط كه حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبين بدپستد مباد

[Hapo]

دلم اين جاست بده تا به سلامت بروم
ترک سر گفتم از آن پيش که بنهادم پاي

[chaz2163]

دل سراپرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست

ملکت عاشقی و گنج طرب
هرچه دارم ز یـمن همت اوست

من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست

[zendegieh_khabha]

دوسا عزيز شما بايد با „ي” مي گفتي

[zendegieh_khabha]

تو گر بر لب آبي به هوس بنشيني
ورنه هر فتنه كه بيني همه از خود بيني

[Hapo]

يا ملک در صورت مردم به گفتار آمدست
آن پري کز خلق پنهان بود چندين روزگار

[chaz2163]

مرا دلي که صبوري از او نمي‌آيد
کدام ديده به روي تو باز شد همه عمر
که آب ديده به رويش فرو نمي‌آيد

من تا اومدم برای شعر بالا با „د” بگم 2 تا پست دیگه ارسال شد !! کار از کار گذشته بود ;)

[Hapo]

[chaz2163]

يا ملک در صورت مردم به گفتار آمدست
آن پري کز خلق پنهان بود چندين روزگار

راز درون پرده ز رندان مست نپرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

[Hapo]

آن چه بر من مي‌رود دربندت اي آرام جان
با کسي گويم که در بندي گرفتار آمدست

[chaz2163]

آن چه بر من مي‌رود دربندت اي آرام جان
با کسي گويم که در بندي گرفتار آمدست

ترسم این قوم که بر دردکشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را

[mahour.M]

اي چشم من از رخ تو روشن
چشمی به کرشمه بر من افگن
اکنون که به دیدن تو ما را
شد چشم چو آب دیده روشن،
جان و دل و عقل هر سه هستند،
در عشق تو چون دو چشم یک تن

سيف فرغاني

[zendegieh_khabha]

نهال گردو آنقدر قد كشيده كه مي تواند
ديوار را براي برگ هاي جوانش معني كند

[Hapo]

دوست مي‌دارم من اين ناليدن دلسوز را
تا به هر نوعي که باشد بگذرانم روز را

[zendegieh_khabha]

آدم به زمين آمد اين حادثه رويا نيست
اين فرصت بي تكرار
عشق است معما نيست

[Hapo]

تا قيامت شکر گويم طالع پيروز را
گر من از سنگ ملامت روي برپيچم زنم