مشاعره

[metal-militia]

نیست در کس کرم و وقت طرب می گذرد
چاره آن است که سجاده و می بفروشیم

[masram]

من این ایوان نه تو را نمی دانم نمی دانم
من این نقاش جادو را نمی دانم نمی دانم
چو طفلی گم شدستم من میان کوی و بازاری
که این بازار و این کو را نمی دانم نمی دانم

[metal-militia]

می کشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم

[serin]

مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی درافتی به پایش چو مور

[metal-militia]

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

[Hapo]

دل من ای دل دیوانه من ، که می سوزی از این بیگانگی ها

مکن دیگر ز دست غیر فریاد ، خدا را بس کن این دیوانگی ها

[metal-militia]

اینش سزا نبود دل حق گزار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید

[Hapo]

در مشک و عود و عنبر و امثال طيبات
خوشتر ز بوي دوست دگر هيچ طيب نيست

[metal-militia]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هردم آید غمی از نو به مبارکبادم

[Hapo]

ما را دگر معامله با هيچ کس نماند
بيعي که بي حضور تو کردم اقالتست

[metal-militia]

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت بدر نرود
به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود

[غول غمگين]

دوش چه خورده اي دلا، راست بگو نهان مكن
چون خمشان بي گنه روي بر آسمان مكن
باده ي خاص خورده اي، نقل خلاص خورده اي
بوي شراب مي زند، خربزه در دهان مكن

[morteza3164]

نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
غلام همت سروم که این قدم دارد

[metal-militia]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه ای رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد

[masram]

دنيا ديدی و هر چه ديدی هيچ است

و آن نيز که گفتی و شنيدی هيچ است

سـرتاسـر آفـاق دویـدی هیـچ است

و آن نيز که در خانه خزيدی هيچ است

[Brilliant]

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم