مشاعره

[metal-militia]

تو خسته ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله ازین ره که نیست پایانش

[metal-militia]

تو خسته ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله ازین ره که نیست پایانش

[masram]

شبى گفتم كه مشكين شد دماغ جان من گفتا

مگر انديشهء گيسوى مشك افشان من كردى


فراغت دادى از غم‌هاى دهرم اى غم جانان

سرت نازم كه تعمير دل ويران من كردى

[metal-militia]

یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی
محتسب نمی داند این قدر که صوفی را
جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی

[metal-militia]

یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی
محتسب نمی داند این قدر که صوفی را
جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی

[masram]

يك داغ جگرسوز درين لاله‌ستان نيست

اين ميكده يك ساغر سرشار ندارد

[metal-militia]

دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن
ابروی کماندارت می برد به پیشانی

[masram]

يار بارافتاده را در كاروان بگذاشتند

بي‌وفا ياران كه بربستند بار خويش را

[Hapo]

امشب سبکتر مي‌زنند اين طبل بي‌هنگام را
يا وقت بيداري غلط بودست مرغ بام را

[masram]

آرزوی خم گیسوی تو خم کرد قدم
باز انگـشت نمای سر بـازار شدم

[metal-militia]

مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار بانگ بربط و آواز نی کنم

[غول غمگين]

مطربا این پرده زن کز رهزنان فریاد و داد
خاصه این رهزن که ما را این چنین بر باد داد
مطربا این ره زدن زان رهزنان آموختی
زانک از شاگرد آید شیوه‌ های اوستاد

[metal-militia]

دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پای بند است و چو لاله داغ دارد

[Brilliant]

دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند...
گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند...
ساكنان حرم ستر و عفاف ملكوت...
با من راه نشين باده ء مستانه زدند

[metal-militia]

در راه عشق وسوسه اهرمن بسی ست
پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن
با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست
صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن

[morteza3164]

نباشد د ر سیاست کین با وی // که دیوانه زبانش هست بی قی



تو سلطانی مثال انگبین باش // جدا از خود پرستان در یقین باش