مشاعره

[Hmd_N]

دلا واجب بود بر غم صبوری
که ما داریم یار پر غروری

چنان مغرور و زیباتر به دنیا
که بر روی مهش دل بسته حوری

[zizigooloo]

یا رب این نو گل خندان که سپردی به منش

میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

[Hmd_N]

شرحی همچون زلف پرتاب پریشان میدهم

خویشتن را دست تاراج زمستان میدهم

[zizigooloo]

من از روییدن خار بر سر دیوار فهمیدم
که ناکس کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها

[Hmd_N]

آمدی آشکارو من صید نگاهت آمدم

چشم شکار گیر تو اهل فن است و بی کمین

[kaka]

نه وصل بماند و نه واصل

آنجا كه خيال حيرت آمد

[Hmd_N]

دیری است که قلب پر ز خونم را
در سفره نهاده ام بر شاهین

گر تیشه به سر زدی تو، فرهادا
من تیشه به دل زدم از این شیرین

[sara]

نداند عقل راه خانه ی عشق
که عقل کل بود دیوانه ی عشق

[nabegheh95]

قایقی خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب،
دور خواهم شد از این خاک غریب...

[sara]

یادمه تو اون یکی مشاعره آوردنه شعر نو ممنوع بود

بی پرده برون میا که بسیار
دین و دل و دست رفته از کار

[hichnafar]

درست یادم نیست ولی اگه تومی گی لابدبوده دیگه ولی چون تواین یکی ازشعرنوهم استفاده شده دیگه نمی شه ممنوعش کرد.
____________________
رسیدمژده که ایام غم نخواهدماند *** چنان نماندوچنین نیزنخواهدماند

[Hmd_N]

داده خدا امانتی بر تن من بنام جان

جان به تو داده این تنم، پس به خدا نشد امین

[ciity_night]

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگ دل این زودتر می خواستی حالا چرا

[sara]

نمی دونم ولی حال و هوای قبل رو نداره

ای ماه اگر به او تو مانندی
او هیچ بتو چرا نمی ماند

[nabegheh95]

در دل من چیزیست،
مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم می خواهد، بدوم تا ته دشت
بروم تا سرکوه
دورها آواییست که مرا می خواند

[fanoos]

در گریز از این زمان بی گذشت
در فغان ازین ملال بی زوال

رانده از بهشت عشق وآرزو
مانده ام همه غم و همه خیال