مشاعره

[youtab_f]

مغرور مشو این همه بر سوز خود ای شمع/کاین سازش پروانه هم از روی حساب است!

[abcdefghijklmnop]

من وانكار شراب اين چه حكايت باشد
غالبا اين قدرم عقل وكفايت باشد

[youtab_f]

درین سرای بی کسی پرنده پر نمی زند/به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند.

[abcdefghijklmnop]

دشت هايي چه فراخ. كوه هايي چه بلند.
در گلستانه چه بوي علفي مي آيد

[Fereshteh_Baran]

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم

از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

[kine1961]

من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقیست
آخریم جرعه ی این جام تهی را تو بنوش

[youtab_f]

شاید که به عشق نیک اندیشه کنیم/فرهاد شویم و عاشقی پیشه کنیم.

[abcdefghijklmnop]

مستان سلامت ميكنند. جان را غلامت مي كنند
مستي ز جامت مي كنند مستان سلامت مي‌كنند

[metal-militia]

دلبر از ما به صد امید ستد اول دل
ظاهرا عهد فراموش نکند خلق کریم
غنچه گو تنگدل از کار فروبسته مباش
کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم

[kine1961]

می کند هوای گریه های تلخ
آنکه خنده از لبش جدا نبود !

[abcdefghijklmnop]

دنگ. دنگ. ساعت گيج زمان در شب عمر ميزند پي در پي زنگ.
زهر اين فكر كه اين دم گذراست.
مي‌شود نقش به ديوار رگ هستي من
لحظه ام پر شده از لذت يا به زنگار غمي آلوده است.
ليك چون بايد اين دم گذرد
. پس اگر مي گريم. گريه ام بي ثمر است. و اگر مي‌خندن خنده ام بيهودست.
دنگ دنگ. لحظه ها مي‌گذردآنچه بگذشت نمي‌آيد با
ز. قصه اي هست كه هرگز ديگر نتواند شد آغاز.
مثل اين است كه يك پرسش بي پاسخ
بر لب سرد زمان ماسيدست...
ادامه اش رو خودتون تو هشت كتاب سهراب بخونيد. بسيار زيباست!

[kine1961]

ترا من چشم در راهم
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمیکاهم
تو را من چشم در راهم...

[youtab_f]

می خواهمت چنان که شب خسته خواب را/می جویمت چنان که لب تشنه آب را.
(قیصر امین پور)

[abcdefghijklmnop]

آب زنيد راه را هين كه نگار مي‌رسد
مژده دهيد باغ را بوي بهار مي‌رسد

[M_T]

در این درگه که گه گه که که که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه

[youtab_f]

هرچه گشتیم درین شهر نبود اهل دلی/که بداند غم دلتنگی و تنهایی ما