مشاعره

[EleNaz]

هراس گم شدن و هول خواب رفتن را
به بال حادثه بستیم و بی سفر ماندیم...

[petrucci4eva]

هراس گم شدن و هول خواب رفتن را
به بال حادثه بستیم و بی سفر ماندیم...

مگرم رحمت تو گیرد دست
ورنه اسباب ناامیدی هست
چکند عذر پیچ بر پیچم؟
که ز کردار خویش بر هیچم

[pianiist]

من آن پیرم که شیران را به بازی برنمیگیرم
تو آهووش چنان شوخی که با من میکنی بازی

[Brilliant]

یک قطره آب بود با دریا شد
یک ذره خاک با زمین یکتا شد
آمد شدن تو اندرین عالم چیست
آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

[LiOneL999]

دریا اولین عشق مرا بردی
دنیا دم به دم مرا تو آزردی
دریا سرنوشتم را به یاد آور
دنیا سرگذشتم را مکن باور

[pianiist]

راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای دگر

[LiOneL999]

روی موجِ خسته ی دریا
می نویسم اوجِ غم هارا

[pianiist]

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

[petrucci4eva]

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

ما صلاح خویشتن در بینوایی دیده ام
هر کسی گو مصلحت بینند کار خویش را

[pianiist]

از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به هزار درمان ندهم

[petrucci4eva]

از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به هزار درمان ندهم

مرا در منزل جانان چه امن عيش چون هر دم
جرس فرياد مي دارد که بربنديد محمل ها

[EleNaz]

از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز
زانکه در روح فزایی چو لبت ماهر نیست

[pianiist]

تو را گم می کنم هر روز وپیدا می کنم هرشب
بدین سان خواب ها را باتو زیبا می کنم هر شب

[EleNaz]

بداد لعل لبت بوسه به صد زاری
گرفت کام دلم زو به صد هزار الحاح

[hdhamid]

بداد لعل لبت بوسه به صد زاری
گرفت کام دلم زو به صد هزار الحاح

حر به روی حسینش .. به وفا دیده اش ببست
کو حر .. که ببینیم نظری از وفای او؟!..

[pianiist]

وفا نباشد ای دوست
در این سرای بی کسی
کسی خبر نگیرد از
شکوفه های اطلسی

برای الناز:
دریغ از بهار...
سالهاست که منتظریم فردا بهار بیاید!