مشاعره

[you3f]

دوران جهان بی می و ساقی هیچ است،
بی زمزمه ی ساز عراقی هیچ است،
هر چند در احوال جهان مینگرم،
حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است.

[Padma]

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه اندیشه کند رای صوابت...

[pooriaakbari1989]

ترا آتش عشق اگر پر بسوخت*مرا بین که از پای تا سر بسوخت
«سعدی»

[Padma]

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت...

[soul_violin]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر ، به عالم سمر شود

[you3f]

دنیا دیدی و هر چه دیدی هیچ است،
و آن نیز که گفتی و شنیدی هیچ است،
سر تا سرِ آفاق دویدی هیچ است،
و آن نیز که در خانه خزیدی هیچ است...

[hasti1990]

تا بوده همیشه بوده دردی با من
پاییز و بهار، رنگ زردی با من
کم مانده تمام جان من یخ بزند
سرد است هوا... تو نیز سردی با من

[Padma]

نازم آن سر که چو گیسوی تو در پای تو ریزد
نازم آن پای که از کوی وفای تو نخیزد...

[you3f]

در کارگَهِ کوزه گری رفتم دوش،
دیدم دو هزار کوزه افتاده خموش،
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش،
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش.

[Padma]

شرابی از لبت در جام کردی
مرا با بوسه شیرین کام کردی
دلم آهوی وحشی بود او را
ندانم با چه افسون رام کردی

[you3f]

يوسف گمگشته بازآيد به کنعان غم مخور،
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

[Padma]

رفت در ظلمت غم آن شب و شب های دگر هم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نکنی دیگر ار آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...

[pooriaakbari1989]

موجم اینبار چنان کشتی طاقت بشکست*که عجب باشد اگر تخته به ساحل برود

[pari54]

دوست آن دانم که گیرد دست دوست // در پریشان حالی و درماندگی

[you3f]

یک جرعه ی مِی ز ملک کاووس به است،از تخت قباد و ملکتِ توس به است،هر ناله که رندی به سحرگاه زند،از طاعتِ زاهدانِ سالوس به است.

[Padma]

تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت
عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت