مشاعره

[navid_bikas71]

ما شیشه ایم وباک شکست نداریم شیشه هرانچه شکست،تیزتر میشود

با سلام

شما دیگه چرا ؟؟؟
شما که واردین !
عذر میخوام ولی دقت کردین که اینجا مشاعره ست!! ؟؟؟

این متنی که نوشتید نه شعره نه هم قانون مشاعره رو رعایت کردین !

دقت کنید دیگه !!!

[nima_kabir]

لنگ لنگان قدمی برمی داشت،
هر قدم دانه ی شکری می کاشت

جامی

[navid_bikas71]

تهران بی صبا مرش چیست شهریار
نیما نرفته گر سفر یوش می کنی

„شهریار-اخگر نهفته”

[shadighafari]

تمسخر و تکان اسب و اندکی درنگ ، تو
نگاه و دست بر پیاده باز هم نگاه ، من !
دوباره شاد لذت نبرد تن به تن تو و
دوباره شرمسار ارتکاب این گناه من !


" غلامرضا طريقي

[navid_bikas71]

شادی جان من با „ی” تموم کرده بودم ولی شما با „ت” شروع کردین !
فک کنم یه پست قبل منو دیدین به هرحال
ادامه :

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را

„شهریار-همای رحمت”

[farhood72]

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
„حافظ”

[nima_kabir]

در دیر می زدم من که ندا ز در درآمد
که درآ درآ عراقی، که تو خاص از آن مایی

عراقی

[farhood72]

یه روزی گله کردم من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی

„اردلان سرفراز”

[leilyruzbahany]

ما دقت کردیم اینجا مشاعرس اقا نوید!
شما دقت کردی این یک بیته در وزن مستفعل وبا تغییر در دوهجای آخر ؟من فراموش کردم بین دو بیت فاصله بذارم! هر دومصرع که بینش فاصله نباشه شعر نیست از نظر شما؟شما به بحر طویل اعتقادی نداری گویا؟! ؟

[navid_bikas71]

ما دقت کردیم اینجا مشاعرس اقا نوید!
شما دقت کردی این یک بیته در وزن مستفعل وبا تغییر در دوهجای آخر ؟من فراموش کردم بین دو بیت فاصله بذارم! هر دومصرع که بینش فاصله نباشه شعر نیست از نظر شما؟شما به بحر طویل اعتقادی نداری گویا؟! ؟

سلام

شعر بودنش قبول ببخشید که متوجه نشدم ولی قانون مشاعره چی ؟؟؟
من با „ل” تموم کردم شما با „م” شروع کردید !!!
نکنه واسه اینم میخواین دلیل بیارین ؟؟

ادامه مشاعره :

یاری ز طبع خواستم اشکم چکید و گفت
یاری ز من بجوی که با این روانیم

„شهریار-ترانه ی جاویدان”

[leilyruzbahany]

نه دیگه اونو راست میگی! ببخشید

من که با یاد تو شادم باکی از هجران ندارم
هرکه دارد مــــــــیل گل چیدن بلای خار دارد

[nima_kabir]

دائم مه من بر من دل ریش کند ناز
چون خواجه ی منعم که به درویش کند ناز

بهار

[navid_bikas71]

زندگی شد من و یک سلسله ناکامی ها
مستم از ساغر خون جگر آشامیها

„شهریار-ناکامی ها”

[Padma]

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارش...

[navid_bikas71]

شمعی فروخت چهره که پروانه ی تو بود
عقلی درید پرده که دیوانه ی تو بود

„شهریار-جلوه ی جانانه”

[Padma]

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی...