مشاعره

[navid_bikas71]

یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد

„شهریار-دیوان و دیوانه”

[morteza3164]

دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی
بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش

[feedback]

شهریست پر از همهمه و قالاقیل
بهتان و دروغ وغیبت و فحش سبیل
خستیم از این همهمه ای گوش امان
مردیم از این زندگی ای مرگ دخیل

[navid_bikas71]

لب دوخت هر کرا که بدو راز گفت دهر
تا باز نشنود ز کس این راز گفته را

„شهریار-داغ لاله”

[Pelk_lk]

افکند بیم تمامی در شمار من غلط
گر دو صد نوبت ز سر گیرم شمار بوسه را

(صائب)

[leilyruzbahany]

اگر زلفت به هر تاری اثیر تازه ای دارد

مبارک باشد اما دلبری اندازه ای دارد...

[Pelk_lk]

دل سوخت تمام از غم و آهی نکشیدیم
آتش چو برافروخته شد دود ندارد

(صائب)

[navid_bikas71]

دردانه ام به دامن غلطید و اشکم از شوق
لرزید چون ستاره کز باد صبحگاهی

„شهریار-دالان بهشت”

[farhood72]

یاد می‌داری که با من جنگ در سر داشتی

رای رای توست خواهی جنگ خواهی آشتی „سعدی”

[navid_bikas71]

یاد ایام جوانی جگرم خون میکرد
خوب شد پیر شدم کم کم و نیسان آمد

„شهریار-یادی از ایرج”

[farhood72]

دردی از حسرت دیدار تو دارم که طبیب

عاجز آمد که مرا چاره درمان تو نیست „سعدی”

[navid_bikas71]

تا که مشکین شود آفاق به انفاس نسیم
سینه ها مجمره ی عنبر و عود آمده ایم

„شهریار-حرم قدس”

[morteza3164]

مسلم اول شه مردان علی

عشق را سرمایه ی ایمان علی


از ولای دودمانش زنده ام

در جهان مثل گهر تابنده ام

[navid_bikas71]

ماهی که مهربان نشد از یاد رفتنی است
عطری نماند از گل رنگین که بو ندارد

„شهریار-او بود و او نبود”

[feedback]

درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث
***حافظ***

[navid_bikas71]

ثمری گر ندهد آه فغان خواهد داد

اثری گر نکند ناله دعا خواهم کرد