مشاعره

[fanoos]

مه من دمی نبودت سر همصدایی من
که ز چهره ام نخواندی غم بی نوایی من

[Hmd_N]

نرفتم پا به پا آن نازنین را
از این بابت که من رعنا نبودم

به عمری تا کنون در دام عشقت
بو سودائی جز این سودا نبودم

[nabegheh95]

من از شهر تو چون نالان می گذرم
تنها سایه من باشد همسفرم

[diamond_sh]

مطرب مهتاب روی آنچه بدیدی بگوی
ما همگان محرمیم وانچه شنیدی بگوی

[nabegheh95]

یواش یواش تو قلبم خونه کردی
یواش یواش منو دیوونه کردی

[kaka]

يكي از عقل مي لافد يكي از طامات مي بافد

بيا كه اين داوري ها را به پيش داور اندازيم

[Majed]

مي رود از فراق تو
خون دل از دو ديده ام
دجله به دجله يم به يم
چشمه به چشمه جو به جو

[kaka]

و عادت درد سنگيني است وقتي اوج مي گيرد

به من عادت نكردي طعم حرفم را نمي داني

[Majed]

یک نظر مستانه کردی عاقبت
عقل را دیوانه کردی عاقبت
با غم خود آشنا کردی مرا
از خودم بیگانه کردی عاقبت

[kaka]

تا به غايت ره ميخانه نمي دانستم

ور نه مستوري ما تا به چه غايت باشد

[Majed]

دوش مي آمد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غمزده اي سوخته بود
رسم عاشق کشي و شيوه شهرآشوبي
جامه اي بود که بر قامت او دوخته بود

[kaka]

دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند

[fanoos]

دلم در تنگنای این قفس مرد
رسید اندم که بگشایی پرم را

[Hmd_N]

آمدی آشکارو من صید نگاهت آمدم

چشم شکارگیر تو اهل فن است و بی کمین

[kaka]

نفس بر آمد و كام از تو بر نمي آيد

فغان كه بخت من از خواب در نمي آيد

[Majed]

در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل
از اتش سودای دل ای وای دل ای وای ما