مشاعره

[danesh72]

تب داشته‌ام دو هفته ای ماه دو هفت
تـبـخـال دمـیـد و تـب نـهـایـت پذرفت
چـون نـتـوانـم لـبـانـت بـوسـید به تفت
تـبـخـال مـرا بـتـر از آن تـب کـه برفت

[violonmandegar]

تا شدم حلقه بگوش در میخانه ی عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارکبادم...

[danesh72]

مسکین دلم از خلق وفائی می‌جست
گـمـره شـده بـود، رهـنمائی می‌جست
مـانـنـدهٔ آن مـرد خـتـائـی کـه بـه بلخ
بـرکـرد چـراغ و آشـنـائـی مـی‌جـست

[mahgam]

تا چشیدم ا زمی لعل لبت بیخود شدم

کام شیرینت خدا داند که درمان من است

ناله کمتر زن دل رسوا که در این جمع انس

شمع و گل ساقی و می مبهوت و حیران من است

[danesh72]

تا عشق به پروانه درآموخته‌اند
زو در دل شمع آتش افروخته‌اند
پروانه و شمع این هنر آموخته‌اند
کـز روی مـوافقت بهم سوخته‌اند

[danesh72]

در گـلـشـن امـیـد بـه شـاخ شـجـر من
گـلـهـا نـشـکـفـنـد و بـرآمـد نـه ثـمـرهـا
کـردم خـطـر و بر سر کوی تو گذشتم
بـسـیـار کـنـد عاشق ازین گونه خطرها

[mahgam]

آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

[danesh72]

تـو مـی‌روی و زهـر سـو کرشمه می‌چکد از تو
کـه داد ایـن روش و شـکـل سر و سبز قبا را
چـو در جـفـات بـمـیـرم بـخـوانـی آنـچه نوشتم
بــر آسـتـان تـو از خـون دیـده حـرف وفـا را

[radman1376]

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

[SolMi]

دلم آشفته آن مایه ناز است هنوز

مرغ پر سوخته در پنجه باد است هنوز

[danesh72]

ز زلـفـش آمـد ی ای بـاد حـال دلها چیست؟
چــگــونــه انــد اسـیـران مـسـتـمـنـد آنـجـا ؟

[danesh72]

از پی نقل مجلست هست بر آتشم جگر
چـاشـنـیـی نـمـی‌کنی گوشهٔ این کباب را

[mahgam]

این زمان نشسته بی تو با خدا

آن که با تو بود و با خدا نبود

می کند هوای گریه های تلخ

آنکه خنده از لبش جدا نبود

[danesh72]

دلـــم در عـــاشـــقـــی آواره شـــد آواره تــر بــادا
تــنــم از بــی‌دلــی بـیـچـاره شـد بـیـچـاره تـر بـادا
هـمـه گـویـنـد کـز خـون‌خـواریـش خـلقی بجان آمد
مـن ایـن گـویم که بهرجان من خون خواره تر بادا

[mahgam]

آسمـــانی! تو در آن گستره خورشیدی کــن

من همین قدر که گرم است زمینم کافیست

من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه

برگی از بـاغچـه ی شعر بچینم کافـیست

[danesh72]

تـمـاشـا مـی‌کـنـم ایـن قد قیامت می‌کند یا رب
کـه خـواهـم تـا قـیامت یاد کردن این تماشا را