تجزيه و تحليل موسيقي دستگاهي 2

[alireza_amirsamimi]

خوب شد گفتی دلیلت رو بدونم عزیز. ولی وقتی شجریان و مشکاتیان و گروه عارف میان از گوشه بیداد شروع میکنند اتفلقی هم نیوفته بلکه یه کار جدید و جالب انجام میشه! استاد لطفی که از اساتید سنت گرا هستند در یکی از همکاری هاشون با استاد شجریان فقط راک ماهور زدند و با راک شروع کردند یا همین اساتید در چشمه نوش اون مدولاسیونی که گفتم انجام دادن. دیگه پایبند تر از استاد لطفی به قدما و سنت گرایی ایشون کمتر پیدا میشه. سینا جان اصلا نیازی نیست با همچین ارادی بحث کنی! همین مثالها که در سطح اول موسیقی ما وجو داره یا کارهایی که در راستپنجگاه انجام شده به اونا بگو کافیه. قصد توهین به این افراد ندارم ولی اینجور افراد خیلی تک بعدی و کم خلاقیت هستند و اصلا فکرشون رو رای کار جدید به کار نمیاندازن. و هر چه هم موسیقی کار کرده باشن به نظر من خام هستند. اینو گفتم چون احساس کردم یه کمی ذهنت درگیر این افراد و همون چیزایی که تو پست قبل گفتم شده برا همین این چیزا رو گفتم عزیز

[Sina_Eftekhari]

گفتيد استاد لطفي, يك حرف جالب از ايشان در مورد رديف در وبلاگ بهار مست خواندم. به نظر خودم تعبير جالبي است:

"استاد لطفي در مورد رديف گفته اند : رديف را مي توانيم به صدها مكعب با رنگهاي متنوع و مختلف تشبیه كنيم كه در كنار هم پيچيده شده و ساختاري را پديد آورده اند. ما مي توانيم ساختارهاي نويني را با اين مكعب ها بسازيم كه قبلا در رديف نبوده اند. حتي مي توانيم ساختار فواصل جديدي را پديد آوريم.

تئوري رديف باز و گسترده است و در عين حال خود رديف يك مجموعه بسيار مدون و مستحكمي است كه بايد اصل آن را بخوبي فرا گرفت. اگر تئوري ها و زير بناي اين واقعيت را درك كنيم كه اين مكعبها چگونه يك ساختاري را به نام رديف پديد آورده اند قادر به تركيب تك تك آنها با هم و ابداع ساختارهاي نوين خواهيم بود.

اين ساختارهاي متفاوت است،كه رديفهايي چون رديف ميرزا عبدالله حسين قلي و يا رديفهاي مكاتب شيراز و اصفهان را پديد مي آورد . اين رديفها در واقع ابداعات افرادي بوده كه با شناخت كافي مكعبهاي مفروض فوق الذكر را كنار هم چيده و ساختارهاي نويني را پديد آورده اند در عين حال كه اين ساختارها بافرهنگي كه به آن عشق مي ورزيده اند همگوني كاهل داشته است از سخنان استاد لطفي چنين استباط مي شود كه راه براي خلاقيت و نوآوري در موسيقي ايران باز بوده و بر خلاف نظر عده اي بدبين و بي اطلاع از موسيقي ايراني ، موسيقي ايراني داراي ظرفيت زيادي براي تحول و تنوع مي باشد ، البته به شرطي كه مبتني بر آگاهي و شناخت و داشتن ذوق و سليقه سليم و دور نشدن از اصل موسيقي ايران كه همانا رديف است ، مي باشد"

[alireza_amirsamimi]

آره منم کاملا موافقم. آموزش دقیق و البته همراه با تحلیل و آنالیز تک تک گوشه ها کاملا ضروریه

[Sina_Eftekhari]

بله كاملا درست است. اتفاقا چند وقت پيش در يك فاروم ديگر يك تاپيك به اسم „واقعيتهايي ناگفته از موسيقي سنتي” يا اسمي شبيه آن ديدم. البته اين تاپيك نسبتا قديمي بود و بنده اصلا در بحثها شركت نداشتم ولي يك مساله اي كه نويسنده آن تاپيك به آن اعتقاد داشت اين بود كه „موسيقي ايراني ساختار ندارد” و بعد از اين نتيجه گرفته بود كه „موسيقي سنتي زايايي ندارد”. فكر كنم اين حرف را بايد به اين شكل اصلاح كرد كه متاسفانه „بسياري از موسيقيدنان ايراني در مورد ساختار موسيقي دستگاهي كم اطلاع هستند” و به همين دليل ميزان خلاقيت آنها در موسيقي به قول داريوش طلايي محدود در يك دايره بسته است.
فكر كنم آناليز اين موسيقي و البته آموزش اين ساختار در كنار رديف براي رشد و گسترش موسيقي دستگاهي يك امر ضروري باشد.
خيلي ممنون