پیانو در چهارچوب موسیقی کلاسیک آری یا نه؟

[ac120]

خوب پس با این توجه اگر یکی بتونه موسیقی نیو ایج یا هر موسیقی دیگه ای رو خلق کنه که درون اون بجز احساس فلسفه اون موسیقی میتونه جزو موسیقی های ایده آل قراربگیره ؟
بازم خوب بهنام با اطلاعاتش یک مقدار ایده آل رو تعریف کرد ... از همینجا تشکر هم میکنم
خوب البته بگم که گفته های شما توی نوازندگی صحیحه خوب ولی توی خلق موسیقی چی ؟ چه نوع موسیقی میتونه در دوره ای که هستیم خلق بشه و ایده آل هم شناخته بشه ؟
راستی اینجا هم بگم که کسی سلیقه رو تحمیل نمیکنه فقط اطلاعات ردوبدل میشه ... به هر حال شاید بنده اینجا کلاسیک نواز نتونستم بشم ولی حداقل اطلاعات کسب میکنم که کارامو بر حسب چی بسنجم ...

- - - Updated - - -

اقا یک سوال توی ذهن من درگیره کلاسیک اصلا ریشش چیه؟ یعنی کلاسیک که از بدو خلقت وجود نداشته به نظرم از یک موسیقی شاید سنتی شایدم ... به وجود اومده اینطور نیست؟

[hopital]

هنر افراد نابغه تنها شایسته ی تقدیره . منی که نمیدونم نابغه هستم یا نه (که این پس از مرگم مشخص میشه) تلاشم این هست که خودم رو به اون نوابغ برسونم . در هر زمینه ای ما باید بهترین ها رو در نظر بگیریم و از انوار مینوی اونها برخوردار بشیم. شاید براتون جالب باشه که یک چیزی ما داریم به نام سایه ها یا اشباح ! من هر وقت پشت پیانو می شینم تلاش میکنم شبحی از موسیقی باخ رو بسازم ...! استادم وقتی میخواد بداهه بزنه برخی مواقع یک نت از نوابغ رو جلوش میذاره و شبحی از اون رو میزنه ! نظرتون دربارهی این چیه ؟ ها ؟ مضحکه ؟ ولی نه ! استادم با این کارش سعی میکنه به نور مینوی اون آهنگساز نزدیک بشه و پس از الهام گرفتن از اون خودش به خلق اثر بپردازه ... این نکته ای است بسیار مهم ... بتهوون نابغه بود و بداه هاش مسلمن همه زیبا بود ولی کسی که موزیسین نیست و شعور موسیقی نداره اگه بداهه بزنه نتیجش یک سر و صدای ابلهانه میشه که کسی نمی تونه به اون گوش فرا بده !

[virtuoso]

پس من میگم فقط سلیقه نقش بازی میکنه شاید کسی بتونه روی موسیقی کشورش کار کنه و به نظرم یادگار عمر انوشیروان روحانی تقریبا داره موسیقی ایرانی و به طور علمی تر (نه سنتوری) به پیانو وارد میکنه و دلیل نمیشه کسی تغییری ایجاد کرد خالتور یا خاطی نامیده بشه . و به نظر من کلاسیک هم روحیه و احساس داره و هنر یعنی روحیه و احساس کلاسیک بین این زمان 1700-1800 نامیده میشه
پس ما بگیم هر نوازنده یا اهنگ سازی که خارج از این زمان و دوره کار میکنه خالتوره پس این که میشه یک زندان و پیله!

اشاره ی خوبی به قطعه ی یادگار عمر کردین... اگه کسی یه مقدار از موسیقی کلاسیک ایرانی سر در بیاره ارزش این قطعه رو میفهمه و تقریبا هیچ استادی در این زمینه نیست که به زیبایی این قطعه ازعان نداشته باشه...
این قطعه در دستگاه همایون نوشته شده که گاهی به شوشتری هم میره (دستگاه همایون مشتق شده از گام مینور هارمونیک هست که یکی از فواصلش یه تغییر حزئی کرده و شوشتری هم یکی از گوشه های این دستگاهه)
جناب رو حانی با استفاده از چند آکورد و یه پاساژ فضاسازی میکنه (این روش در موسیقی ایرانی مرسوم نیست و از موسیقی کلاسیک غربی استفاده شده) بعد از اون ملودی اصلی شروع میشه... که در همون ابتدا از بلند و آهسته کردن صدا برای ایجاد حس استفاده میکنه و بلافاصله با ایجاد زیر صدا (نمیدونم دقیقا اصطلاح پیانوییش چی هست، با دست چپ یه ملودی ثابت اجرا میکنه... ارکستری ها که میگن پدال) از خاصیتی استفاده میکنه که با هیچ ساز سنتی (مثل سنتور و ...) قابل اجرا نیست! در ادامه طبق اصول موسیقی ایرانی ملودی رو جلو میبره... (از ویژگی هایی در آهنگسازی استفاده میکنن که در سطح اطلاعات من نیست)
بعد از اون به جملات ملودی اولیه بر میگردن و سپس قطعه رو به حالت آوازی اجرا میکنن... اجرای این بخش به قسمت آخر منتهی میشه که یه مقداری ظاهرا در ریتم (یا نوع نشون دادن ریتم تفاوت داره) و بعد از اون استفاده از تکنیک های موسیقی کلاسیک که البته به قصد عوض کردن حال و هوای ملودیه... و دوباره به جملات ابتدایی ملودی بر میگردن و با استفاده از همونا قطعه رو تمام میکنن...
ظاهرا گروه اسکورپیونز هم که چند بار از قطعات استاد روحانی استفاده کردن، در مورد رویکرد ایشون در آهنگسازی اطلاعات داشتن... و البته ظاهرا ارکستری هم در آلمان از قطعات ایشون استفاده کرده که بنده نشنیدم.
البته این توضیح و تفسیر ضعیف بنده بود... امیدوارم اساتید تشریف بیارن و در جایی دیگه نکات این قطعه رو توضیح بدن تا حداقل معلوم بشه آیا این قطعه خالتوری هست یا علمی ...

[hopital]

حال بیاین بپردازیم به آهنگ های درپیت آقایان لاچینی و روحانی و ... ! به شدت توصیه میکنم اصلن سراغ این آهنگها نرین چون روح هنری انسان رو خراب میکنن ... طوری که همین دوستمون ac120 تحت تاثیر آرپژهای ابلهانه و نت های تزیینی پوچ و توخالی انوشیروان روحانی بقدری از خود بی خود شده بود که فقط یک تاپیک رو به اون اختصاص داد ! این واقعن ابلهانست که سر هیچ و پوچ تلاش کنیم ! من تو اون تاپیک به ایشون این رو تذکر دادم ... آقای Acoustic از کاربران عزیز این سایت هم که غرق در کارهای استــــــــاد لاچینی شده بودن به یک چنین سرنوشتی دچار شدن و توی همون آرپژهای ابلهانه و نت های تزیین گیر کردن ! ولی من خودم رو از این منجلاب پوسیده کشیدم بیرون و میخوام شما دوستان رو از این گرداب هولناک نجات بدن ! خواهش از سخنان من برداشت بد نداشته باشین ...

- - - Updated - - -

تفسیر قطعات انوشیروان روحان = هیاهوی بسیار برای هیچ (همون قضیه ی حباب)

[ac120]

شما آخر اسم استادتون رو نگفتی...
ولی یک نکته ای هم هست که من به این نتیجه رسیدم... شایدم غلط باشه با توجه به این تاپیک
میدونید برای مثال میگم بنده درحد یک دانشجوی کامپیوتر از فیزیک بلدم
ولی اگه یک نفر بیاد برای من یک کتاب فیزیک از فلان دانشمند در سطح پروفسورا بیاره خوب بنده نه تنها لذت نمیبرم ازش بلکه سرخورده هم میشم و نهایت خوابم میگیره
خوب این درمورد موزیک میشه گفت بنده خودم تا چند وقت پیش هیچی از کلاسیک درک نمیکردم با شنیدنش (حق داشتم چون علم موسیقی اصلا نداشتم! الانم ندارم) به نظر من هر کس باید در سطح علم و درک خودش از موسیقی خلق کنه و بشنوه خوب هرکسی هم نهایت سطحی داره ! یکی اهنگ سازی مثل بتهون میشه یکی هم نهایت سطحش دیگه مثلا میشه یانی ! یکی هم مثل من که نهایت سطحم شاید بتونم یکی از آثار این ها رو بنوازم ... شایدم هیچی ... البته این سطح نیاز به امکانات - زمان - استعداد و انگیزه کافی هم داره !
خلاصه به نظر من هرکس در حداکثر سطحی که میتونه پیش میره شاید یکی نتونه به بتهون برسه ولی میتونه در سطح خودش فلسفه خودش رو توی موسیقیش جا بده ... و این درمورد شنونده ها هم هست مثلا یک شنونده اهنگی بالاتراز دیگه نمیدونم رپ یاس نمیشناسه (به تجربه دیدم به طرف دارم میگم بتهوون فلان باخ فلان یارو فحش میده میگه فقط رپ ! ) خوب همینجور میبینید هرکسی در سطح علم خودش به موسیقی خودش گوش میده و هرکسی هم در سطح خودش خلق میکنه و اینکه چه موسیقی پر طرفدار تره و کم طرفدار تر برمیگرده به سطح عموم جامعه الان عموم جامعه ی ایرانی حتی نمیدونند دو-ر-می -فا ... چیه؟ حتی اسم بعضی ساز ها رو نمیدونند! خوب توقع بیشتراز همین خواننده های مطرح نمیره و خیلی ها موسیقی رو وسیله ای برای خوندن اون لیریک میدونند! البته در خارج از بحث موسیقی های عرفانی شرقی زیادی هم هست که فلسفه دارند ...
ولی چیزی که هست میشه هرفردی انتخاب کنه راهشو بر اساس علم و سلیقش ولی نمیشه بقیه راه ها رو حذف کرد چون در عین حال افرادی اون راه ها رو انتخاب کردند... و نمیشه گفت که باید کل احساسات عشق و فلسفه و روحانیت و ... روفقط از کلاسیک یافت... چون این یعنی تمام موسیقی های جهان رو نادیده گرفتن و هم چنین سبک هایی که قراره خلق بشن

[virtuoso]

تفسیر قطعات انوشیروان روحان = هیاهوی بسیار برای هیچ (همون قضیه ی حباب)

ممنون که تفسیرتون رو گفتین...
ضمنا متنی که در مورد قطعه ی یادگار عمر نوشتم رو تا حدودی ویرایش کردم.

[ac120]

حال بیاین بپردازیم به آهنگ های درپیت آقایان لاچینی و روحانی و ... ! به شدت توصیه میکنم اصلن سراغ این آهنگها نرین چون روح هنری انسان رو خراب میکنن ... طوری که همین دوستمون ac120 تحت تاثیر آرپژهای ابلهانه و نت های تزیینی پوچ و توخالی انوشیروان روحانی بقدری از خود بی خود شده بود که فقط یک تاپیک رو به اون اختصاص داد ! این واقعن ابلهانست که سر هیچ و پوچ تلاش کنیم ! من تو اون تاپیک به ایشون این رو تذکر دادم ... آقای Acoustic از کاربران عزیز این سایت هم که غرق در کارهای استــــــــاد لاچینی شده بودن به یک چنین سرنوشتی دچار شدن و توی همون آرپژهای ابلهانه و نت های تزیین گیر کردن ! ولی من خودم رو از این منجلاب پوسیده کشیدم بیرون و میخوام شما دوستان رو از این گرداب هولناک نجات بدن ! خواهش از سخنان من برداشت بد نداشته باشین ...

- - - Updated - - -

تفسیر قطعات انوشیروان روحان = هیاهوی بسیار برای هیچ (همون قضیه ی حباب)

بنده توی اون تاپیک اسمی از انوشیروان روحانی بردم؟
من فقط میخواستم آرپژ نوازی رو یاد بگیرم و این بهم کمک کرد که به کلاویه هم مسلط تر بشم به جرات میگم که تمرینش باعث میشه ترس آدم ازینکه روی کلاویه ها حرکت کنه ریخته میشه (نمیدونم درست منظورمو رسوندم یا نه) اما آرپژ نوازی برای من مفید بود... هرچند که انوشیروان روحانی زیاد اهل ارپز نوازی نیست و این حرکات بیشتر برای نوازندگانی چون سامان اهتشام و ... دیده شده

[Pathetique]

موسیقی ایده آل امروزی همون ژرژ لیگتی و از این دست آهنگسازان هستن که گفتم (دسته 3)
البته من برای موسیقی فیلم احترام زیادی قائلم .
ولی موضوع اینه که آیا حتمأ باید دنبال افرادی باشیم که زنده هستن ؟
موسیقی برای کسی که هدف داشته باشه یه سیری رو خواهد پیمود که شروعش از همون یانی و ختمش با موزیسین های تراز اول دنیاست مثل شوپن و بتهوون . حالا بسته به نوع درک یکی تفسیر بی نظیری از شوپن خواهد داشت و دیگری از شومان و ... ...
هر کسی هدف بالایی داشته باشه این راه رو خواهد رفت.

* من فقط در مورد موسیقی غربی صحبت میکنم . هیچ اطلاعاتی هم از موسیقی ایرانی ندارم متأسفانه *

[hopital]

اینکه چه موسیقی پر طرفدار تره و کم طرفدار تر برمیگرده به سطح عموم جامعه الان عموم جامعه ی ایرانی حتی نمیدونند دو-ر-می -فا ... چیه؟ حتی اسم بعضی ساز ها رو نمیدونند! خوب توقع بیشتراز همین خواننده های مطرح نمیره و خیلی ها موسیقی رو وسیله ای برای خوندن اون لیریک میدونند! البته در خارج از بحث موسیقی های عرفانی شرقی زیادی هم هست که فلسفه دارند ...
ولی چیزی که هست میشه هرفردی انتخاب کنه راهشو بر اساس علم و سلیقش ولی نمیشه بقیه راه ها رو حذف کرد چون در عین حال افرادی اون راه ها رو انتخاب کردند... و نمیشه گفت که باید کل احساسات عشق و فلسفه و روحانیت و ... روفقط از کلاسیک یافت... چون این یعنی تمام موسیقی های جهان رو نادیده گرفتن و هم چنین سبک هایی که قراره خلق بشن

شما به نکته ی مهمی اشاره کردین ! دلیل نمیشه چون مردم بقول شما دو - ر - می - فا و ... نمیدونن چیه یه عده بی شعور سو استفاده گر مثل رضا صادقی (که اربده میکشه) یا بهنام صفوی (که اصلن تو باغ نیست) و ... بیان به مردم موسیقی جفنگ تحویل بدن ... شما فیلمهای برنشتاین رو ببینین که برای بالا بردن شعور موسیقایی مردمش تو آمریکا چه کارها کرد و ما وظیفمون نسبت به مردم اینه ! ما نباید مردم رو دست کم بگیریم ... این خواننده ها و آهنگسازهای بی شعور هستن که کارهای مبتذل میدن و مردم هم چاره ای ندارن جز اینکه به این جفنگیات گوش بدن ! آیا وظیفه ی من و شما نیست که از همین جا این ریشه ی پوسیده رو قطع کنیم و به مردم حتی اون کسی که هیچی از موسیقی و هنر نمیدونه ، هنر رو اهدا کنیم ؟

- - - Updated - - -

بنده توی اون تاپیک اسمی از انوشیروان روحانی بردم؟
من فقط میخواستم آرپژ نوازی رو یاد بگیرم و این بهم کمک کرد که به کلاویه هم مسلط تر بشم به جرات میگم که تمرینش باعث میشه ترس آدم ازینکه روی کلاویه ها حرکت کنه ریخته میشه (نمیدونم درست منظورمو رسوندم یا نه) اما آرپژ نوازی برای من مفید بود... هرچند که انوشیروان روحانی زیاد اهل ارپز نوازی نیست و این حرکات بیشتر برای نوازندگانی چون سامان اهتشام و ... دیده شده

سامان احتشامی یه بی سواده ... شما نباید الگوتون اینها باشند ! شما اصل رو ول کردین چسبیدین به فرع ؟ بله شما بیاین تا صبح آرپژ بزنین ! ببینین آیا درکی از موسیقی پیدا میکنین یا نه!

[ac120]

موسیقی ایده آل امروزی همون ژرژ لیگتی و از این دست آهنگسازان هستن که گفتم (دسته 3)
البته من برای موسیقی فیلم احترام زیادی قائلم .
ولی موضوع اینه که آیا حتمأ باید دنبال افرادی باشیم که زنده هستن ؟
موسیقی برای کسی که هدف داشته باشه یه سیری رو خواهد پیمود که شروعش از همون یانی و ختمش با موزیسین های تراز اول دنیاست مثل شوپن و بتهوون . حالا بسته به نوع درک یکی تفسیر بی نظیری از شوپن خواهد داشت و دیگری از شومان و ... ...
هر کسی هدف بالایی داشته باشه این راه رو خواهد رفت.

* من فقط در مورد موسیقی غربی صحبت میکنم . هیچ اطلاعاتی هم از موسیقی ایرانی ندارم متأسفانه *

منم همینو میگم ... میگم برای مثال شما اگه بخوای یک بچه رو با موسیقی اشنا کنی چه آهنگی براش میذاری؟
یا بخوایم براش قصه تعریف کنیم فلسفه فلان رو نمیریم بخونیم درواقع یک قصه ساده تعریف میکنیم و تمام
منم میگم افرادی که تازه به دنیای موسیقی وارد شدن یا اصلا وارد نشدن مثل اون بچهه میمونن اگه فلسفه براشون تعریف کنی سرخورده میشن باید از موسیقی ساده و با درک ساده برای مثال چرا دروغ من هنوز فلسفه موسیقی هایی از بتهوون و شوپن و باخ رو نفهمیدم نهایتش احساسی که بهم منتقل میکنن رو میتونم توصیف کنم درحالی که اهنگ های ساده تر رو بهتر درک میکنم

- - - Updated - - -

نمیدونم چرا منظوراتم رو اشتباه میرسونم من عبدا نگفتم سامان اهتشام الگومه (مگه اینقدر کم عقلم؟) فقط گفتم ارپژ زیاد مینوازه !
اون ارپژ نواختنم درک موسیقی نیست فقط تمرین نواختن نت های دیگست شما وقتی اول موسیقی رو یاد گرفتی دو-ر-می-فا ... رو تمرین کردی درکی از موسیقی بهتون دست داد؟ یا دستتون برای زدن نت های دیگه روون تر شد؟
---------------------------------
درمورد صحبت شما بله اگه بنده موسیقی دان شدم (اگر) حداکثر سعیم رو میکنم که کار هایی ارائه میدم فلسفی باشند . خواننده های مطرح ایرانی که اصلا اینا رو به عنوان موسیقی کودک هم قبول ندارم . و قبول دارم که به نوعی موسیقی ایرانی رو بد بخت کردند صد رحمت به انوشیروان روحانی و ...

[hopital]

منم همینو میگم ... میگم برای مثال شما اگه بخوای یک بچه رو با موسیقی اشنا کنی چه آهنگی براش میذاری؟
یا بخوایم براش قصه تعریف کنیم فلسفه فلان رو نمیریم بخونیم درواقع یک قصه ساده تعریف میکنیم و تمام
منم میگم افرادی که تازه به دنیای موسیقی وارد شدن یا اصلا وارد نشدن مثل اون بچهه میمونن اگه فلسفه براشون تعریف کنی سرخورده میشن باید از موسیقی ساده و با درک ساده برای مثال چرا دروغ من هنوز فلسفه موسیقی هایی از بتهوون و شوپن و باخ رو نفهمیدم نهایتش احساسی که بهم منتقل میکنن رو میتونم توصیف کنم درحالی که اهنگ های ساده تر رو بهتر درک میکنم

آقا ! این حرف شما شدیداً مغلطست! بتهوون و کلمنتی سوناتینهایی دارند که خیلی آسونه به خصوص سوناتینهای کلمنتی که برای کسی که تازه شروع میکنه خیلی خوبه ! یعنی شما میگی برای یه تازه کار باید یانی بذاریم ؟ نه این دیوانگیه ! من اگه بچه داشتم فلسفه رو هم از یونان و افلاطون و ... شروع میکردم براش و روحش رو با اینها صیقل میدادم ! نوابغ مطالب ساده تری هم دارند ... باخ و بتهوون ، چرنی و کلمنتی و ... از بهترین آهنگهای ساده برای کلاسیک و بچه ها دارند ...

- - - Updated - - -

ضمناً پیشنهاد میکنم کتاب دنیای سوفی یوستین گاردر رو بخونین تا ببینین چه روان و ساده فلسفه رو توضیح میده پس هیچ هم بچه از فلسفه سرخورده نمیشه ...

[ac120]

آقا ! این حرف شما شدیداً مغلطست! بتهوون و کلمنتی سوناتینهایی دارند که خیلی آسونه به خصوص سوناتینهای کلمنتی که برای کسی که تازه شروع میکنه خیلی خوبه ! یعنی شما میگی برای یه تازه کار باید یانی بذاریم ؟ نه این دیوانگیه ! من اگه بچه داشتم فلسفه رو هم از یونان و افلاطون و ... شروع میکردم براش و روحش رو با اینها صیقل میدادم ! نوابغ مطالب ساده تری هم دارند ... باخ و بتهوون ، چرنی و کلمنتی و ... از بهترین آهنگهای ساده برای کلاسیک و بچه ها دارند ...

هرچند من بچه گیم اصلا کتاب بز بز قندیو نخوندم و از کتاب های ژول ورن شروع کردم درسته ژول ورن علمی تخیلیه (و حقیقی نیست) اما باعث شد من به علم به شدت علاقه مند بشم و کلی مطالعه داشته باشم!
خوب انسان هم تنوع طلبه همیشه بخواد یک سبک گوش بده (کلاسیک) ممکنه زده بشه جدا از درک و فلسفه و ... به هر حال انسان گاهی نیاز داره از کلش کار نکشه و فقط یه چی گوش کنه (اینم نمیگم بره واویلا لیلی گوش کنه ها) اما خوب میتونه موسیقی هایی دردسته سوم اقای پاتریک گوش کنه ...

- - - Updated - - -

ولی یک چیزی توی ذهنم گیر کرده بود الان فهمیدم چیه
خوب اینجوری که شما میگید موسیقی و فلسفه رو تبدیل میکنه به قانون و اجبار ولی آیا علاقه از سلیقه نمیاد ؟ و سلیقه از چیزی که شما بهتردرک میکنی و فکر میکنی باهاش بهتر خو میگیری؟ و زیبایی هنر به خو گرفتنشه با انسان
و انسانی که به خاطر کلاسیک بودن اثر اون رو گوش کنه فایدش چیه؟ البته درسته انسان با بعضی چیزهای جفنگ هم خو میگیره(این یک کلاه برداریه از طرف افرادی که هیچی از موسیقی نمیدونند و به اصطلاح موسیقیدانند) ولی خوب اگر این چیز های جفنگ نباشند به نظر من هنر = خلق کردن هنر مند = خالق و به نظر من این نعمتیست از جانب خدا که به انسان هدیه کرده (خدا گفته که قسمتی از وجودش در انسان هست و انسان برای شناخت او باید خودش رو بشناسه) و خدا یکی از ویژگیهاش زیباییست زیبایی هم با روح پاک انسان خو میگیره و انسان رو خواه یا نا خواه مجذوب خودش میکنه

[siavash34]

آقایان عجب داستانی شد... حالا که بحث آف تاپیک شده یه مطلبی هم من عرض کنم خدمتتان که به سخنان خودتان هم بی ربط نیست.
در خصوص ارایه کتاب به فرزندانتان حتما به آیزاک آسیموف هم عنایتی داشته باشید

[ac120]

من هیچ وقت به فرزندم نه هنری رو تحمیل میکنم نه کتابی رو
فقط بهش معرفی میکنم اگر مجذوب شد فول سرمایه در اختیارش تا اخرش بره
اگه نه که هیچی ...
من علاوه بر موسیقی نقاش و طراح هم هستم ولی از بچگی خودم جذب شدم و کسی تحمیلم نکرد حتی علم و کتاب و موسیقی ... به برای همینم هست که ازشون خسته نمیشم و پشیمون هم نیستم
-----------------------------------------------------
اما بحث اف تاپیک نیست به نظرم اتفاقا رفته به اعماق تاپیک و تاز ه داریم به جواب اون سواله میرسیم !

[Pathetique]

به خدا من پاتریک نیستم :دی ماتتیک اسم سونات هشتم بتهوون و به معنای آدم خجالتی در زبان فرانسه هست! ---------من به شخصه به این توجه نمیکنم که کلاسیک باشه . چون کلاسیک یعنی مقداری از باخ - موتسارت و مقداری از بتهوون (و چند آهنگساز دیگر) . من از دوره باروک و قبل از اون گوش دادم تا همین دوره خودمون . که اینها زمین تا آسمون با هم تفاوت دارن . باروک با کلاسیک - کلاسیک با رمانتیک - رماتیک با امپرسون - امپرسیون با نئورمانتیک ... میتونیم بگیم موسیقی کلاسیک ولی وقتی بگیم سبک کلاسیک اشتباه هست. و ما از سبک کلاسیک که داخلش اینهمه دوره وجود داره خسته نخواهیم شد . چون انقدر تنوع داره که نگو و نپرس . از والس ها - سمفونی ها - باله ها - نکتورن ها گرفته تا الژی ها - توکاتا ها - سوئیت ها و هزاران فرم دیگه . کسانی که موسیقی پاپ گوش میدن میگن ما هر روز موزیک جدید میاد و به قول خودشون میرن فضا ! غافل از اینکه ما انقدر موسیقی داریم که هیچ وقت تموم نمیشه برای یک انسان . اینهمه آهنگساز و اینهمه دوره و اینهمه فرم های مختلف . خستگی ناپذیره . دوست خوبم دقیقأ همینطوره که قطعه باید خودش بهمون القا بشه و درکش کنیم . ولی یکی با ترانه کیف میکنه و یکی با فردوسی . تفاوت این دو کجاست ؟ همانجا که تفاوت موسیقی بتهوون و اسمشو نبر های امروزی . * راستی اینم بگم جو فوق سنگین موسیقی لیگتی جوری نیست که همه بتونن گوش کنن :دی گوش کنین مطمعنأ میگین یه سری نت هست که معلوم نیست اصلأ موسیقیه یا الکی نوشته شده :دی *

[yohanovic]

ac120 شما که میگی انسان هم تنوع طلبه ... خوب بره JAZZ, PROG ROCK, BLUES, FLAMENCO گوش کنه و نه چرند