لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از 65 به 69 از 69

موضوع: برگی به یاد بزرگان موسیقی ایران زمین

  1. #65
    mahgam آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    73735
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    نوشته ها
    428
    میانگین پست در روز
    0.11
    تشکر از پست
    1,559
    1,630 بار تشکر شده در 410 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 468/0
    Given: 343/0
    میزان امتیاز
    12

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    استاد مهیار فیروزبخت

    مهیار فیروزبخت یکی دیگر از هنرمندان با استعداد و با ارزشی است که در سال ۱۳۲۹ در شهر کرج متولد شد. وی از سن ۶ سالگی به موسیقی علاقمند شد و به ان روی آورد مهیار فیروزبخت به قدری به نواختن ویلن و کمانچه علاقه پیدا کرده بود که با مقوا و سریشم و نخ برای خود ویلن و کمانچه درست کرده و با آن صدا هایی هم در می آورد. این کشش و جوشش وی به سوی موسیقی باعث شد تا پدر او پی به علاقه ی فرزند خود به موسیقی ببرد.

    بنابر این وی یک ویلون برای او خرید و در اختیار او گذاشت. در این زمان وی با ویلن واقعی نزد اولین استادی که رفت هنرمندی بود به نام استاد معلومی. ایشان اصول اولیۀ موسیقی و ویلن را در نزد وی آموخت و توسط ایشان به محضر استاد فقیه اسدالله ملک راه یافتند. (از انبوه شاگردان استاد ملک دو شاگرد در اوج موفقیت درخشیدند. اولین شاگرد استاد کامران داروغه و دومین استاد مهیار فیروزبخت بود که تا آخرین لحظات عمر استاد در کنار ایشان بوده و از طرف ایشان و رئیس وقت موسیقی صدا و سیما به سرپرستی ارکستر ایشان منصوب میشوند که تا حال نیز ادامه دارد). سپس نزد استاد بزرگوار مرحوم حسین یاحقی رفته و مدتها نزد ایشان به فراگیری کمانچه پرداخت. ۱۰ سال بیشتر نداشت که با مرحوم بدیع زاده استاد آواز ایران آشنا میشود و توسط ایشان به رادیو دعوت و در برنامه های کودک و سپس نوجوان به نوازندگی میپردازد. مهیار فیروزبخت پس از چندی درهنرستان موسیقی نام نویسی کرده و نزد استاد رحمت الله بدیعی و شادروان صالحی موسیقی را به صورت علمی و عملی فرا می گیرد و در عضو گروه فرهنگ و هنر وقت به رهبری فرامرز پایور در می آید. وی از سال ۱۳۵۳ به استخدام سازمان رادیو و تلویزیون در آمد و در ارکستر های مختلفی در آن سازمان با خوانندگانی چون اکبر گلپایگانی، جمال وفایی، ایرج، خوانساری، فاخته ی قوامی و عده ای دیگر از هنرمندان همکاری کرد. مهیار فیروزبخت از سال ۱۳۶۲ به عنوان عضو رسمی شورای موسیقی مرکز سرود شمارۀ ۳ همکاری خود را با وزارت ارشاد اسلامی آغاز کرد و سپس به عنوان بارزس مرکز، جهت نظارت بر کار شرکت های تهیه و تکثیر نوار کاست منصوب شد. وی در سال ۱۳۶۴ به سمت مسئول اجرایی شورای نظارت بر صدور پروانه نوار مرکز سرود و آهنگ های انقلابی انتخاب و در رادیو به رهبری موسیقی سنتی منصوب شد و در سال ۱۳۶۷ به عنوان مسئول تولید موسیقی رادیو و در سال ۱۳۶۸ پس از استعفا از سمت های اجرایی به عنوان نوازنده ی کمانچه و ویلن و آهنگساز با سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران همکاری خود را ادامه داد. مهیار فیروزبخت نوازنده ی توانا و چیره دست و بداهه نوازی است که در نوازندگی شیوه ی کاری خود را دارد که مورد تایید هنرمندان بزرگ و سرشناس می باشد. وی پس از انقلاب اسلامی حدود ۴۵ سرود و آهنگ انقلابی چه در رابطه با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و چه در رابطه با دیگر برنامه های سازمان صدا و سیما ساخته است و از جمله ی آنها می توان به موسیقی متن فیلم روایت عشق که مدت دو سال در ماه های محرم سال ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ از تلویزیون پخش گردید و فیلم تهران ۵۳ می باشد. وی جهت شناسانیدن موسیقی سنتی ایران همراه با گروه های هنری در چهارچوب قرارداد های فرهنگی و هنری بین ایران و ممالک جهان مسافرت های متعددی به کشور های انگلستان، ایتالیا، نروژ، هلند، پاکستان، افغانستان، بلژیک، چین، مالزی و تایلند کرده است.
    دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.

  2. 5 کاربر برای این پست از mahgam تشکر کرده اند:


  3. #66
    mahgam آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    73735
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    نوشته ها
    428
    میانگین پست در روز
    0.11
    تشکر از پست
    1,559
    1,630 بار تشکر شده در 410 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 468/0
    Given: 343/0
    میزان امتیاز
    12

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    استاد سعید قراچورلو

    مهندس سعید قراچورلو آهنگساز و نوازنده ویلون و اهل تهران در روز 23 فروردین 1325در خانواده ای فرهنگی و اهل شعر و ادب به دنیا آمد از همان دوران خردسالی به موسیقی علاقه مند بود. پدر ایشان با استاد ابوالحسن صبا دوستی دیرینه ای داشتند و به همین دلیل مسئولیت تعلیم و تربیت مهندس سعید قراچورلو را به ایشان سپردند در آن سال ها سازی که مخصوص کودکان باشد وجود نداشت و پدر ایشان مجبور شد تا سازی را که اندازه دست یک کودک باشد را از آلمان تهیه کند که شش ماه طول کشید. هم زمان با مدرسه رفتن و نواختن ساز را با شاگردی استاد ابوالحسن صبا آغاز نمود . ردیف ها و گوشه های موسیقی اصیل ایرانی را نزد استاد آموزش دیدند پس از درگذشت استاد با توجه و علاقه وافری که به ترانه های روز داشت نزد استاد شاپور نیاکان رفت و راهنمایی های بی دریغ آن استاد بزرگوار را سرمشق خود قرار داد در سال 1225 به پیشنهاد مرحوم پیرنیا فعالیت های هنری خود را در رادیو در برنامه کودک و نوجوان با اجرای ساز سلو آغاز کرده و پس از گذشت حدود چهار سال سرپرستی گروه موسیقی کودکان و بعد از آن هم مسئولیت ارکسترجوانان به عهده ایشان واگذار شد ایشان با آغاز کار تلویزیون در ایران جزو اولین کسانی بودند که همکاری خود را با این رسانه آغاز و سالها به صورت مستقل به اجرای برنامه پرداختند. از جمله کارهای ایشان در آن زمان تنظیم و اجرای ترانه پاشو پاشو کوچولو و ساخت موسیقی فیلم و خزان آرزو بر آسمان نوشته و می باشد استاد برای بسیاری از خوانندگان آهنگ های زیبا ساخته است از جمله کارهای او اجرای ملودی فیلم سلطان قلبها ساخته انوشیروان روحانی است ُ فیلمی که زنده یاد محمدعلی فردین در آن به شایستگی به هنرمندی پرداخته است. همین طور ساخت موزیک"خداحافظ تهران بر آسمان نوشته و اجرای ویولون و تنظیم بسیاری از فیلم های فارسی را به عهده داشته است.
    وی یکی از بداهه نوازان چیره دست و دارای سبک است که اهالی فن او را بسیار تائید کرده وستوده اند.
    .
    دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.

  4. 2 کاربر برای این پست از mahgam تشکر کرده اند:


  5. #67
    mahgam آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    73735
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    نوشته ها
    428
    میانگین پست در روز
    0.11
    تشکر از پست
    1,559
    1,630 بار تشکر شده در 410 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 468/0
    Given: 343/0
    میزان امتیاز
    12

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    استاد عباس شاپوری


    عباس شاپوری در سال 1302 هجری خورشیدی در خیابان صفى علیشاه (تهران) زاده شد. پدرش غلامرضا شاپوری، صاحب گراند هتل (تهران) بود و با موسیقی آشنایی کامل داشت و سه تار را بخوبی می نواخت و این بهره‏ نیكویى بود كه از استادش درویش ‏خان برده بود. بنا به گفته عباس شاپوری، بسیاری از موسیقیدانان آن زمان مانند حسین هنگ‏ آفرین، ارسلان درگاهى، شكرى ‏خان، مرتضى ‏خان محجوبى، استاد عبادى، مهدى غیاثى، ابراهیم ‏خان منصورى، حسین یاحقى، ابوالحسن خان صبا و مرحوم طاطائى به خانه شان رفت و آمد داشتند. از این رو، او در منزل از نزدیك ناظر جلسات ایشان بوده و به ساز نواختن آنان نظاره و گوش فرا می داده و روز به روز علاقه اش به موسیقی اصیل ایرانی بیشتر می شد. او دوران طفولیت را در این محیط پرشور هنرى گذراند و رفته ‏رفته بزرگ و بزرگتر شد تا این كه به موسیقى علاقمند گردید. پدرش براى وى ویولنى تهیه کرد و وى را نزد حسین هنگ ‏آفرین فرستاد تا موسیقى را نزد او بطور علمى شروع ‏كند و پس از چندى به ترتیب از كلاس‏هاى استادان: حسین یاحقى، على مستوفى و ابوالحسن صبا بهره جست و از مكتب آنان كسب معلومات موسیقی کرد. پدرش، با این‏كه خود اهل موسیقى بود، همیشه به او تذكر مى ‏داد كه نبایستى از موسیقى به عنوان شغل استفاده كند و باید این هنر در حاشیه زندگى اش باشد و زمانى كه عباس شاپوری رسماً براى فراگیرى موسیقى نزد حسین خان هنگ‏ آفرین و دیگران می رفت، این مطلب را به او مرتب گوشزد مى ‏نمود. عباس شاپوری در اوایل فراگیرى موسیقى بود كه دو نفر به نام‏هاى شكرى و محمد پوستى در اصفهان ویولن می ساختند و او یكى از ویولن‏هاى محمد پوستى را به قیمت دوازده تومان خریدارى و با آن مشغول تمرین گردید. ولى چون نواقصى را در ساختمان آن ویولن مشاهده كرد، تصمیم گرفت كه با ساختن ویولنى این نواقص را رفع نماید. علاقه‏ بیش از حد عباس به موسیقى ایرانى موجب ‏گردید كه تا حدودى در درس هایش وقفه ایجاد شد، به همین سبب پدرش ساز وى را مخفى کرد و مدتى وى را از تمرین و نواختن منع کرد، ولى پس از چندى دوباره وى را كه در فراگیرى موسیقى مصر مى ‏دید، نزد استاد ابوالحسن صبا براى فراگیرى بیشتر ‏فرستاد. هم دوره ‏هاى عباس شاپورى در این كلاس: دكتر جهانشاهى، حبیب‏ اللَّه بدیعى، عزت‏ اللَّه روح ‏پرور، محمود ذوالفنون، بهرام ملائكه، محمد بهارلو، محمود تاج‏بخش، رحمت‏ اللَّه بدیعى، على تجویدى، ندیمى و محمدعلى نامدارى استاد خط بودند و او در كلاس استاد به كسب اندوخته‏ هاى بیشترى موفق گردید. زمانى كه نزد استاد صبا درس موسیقى مى‏ گرفت، نواقص آن ویولن و مسائل آن را با او در میان نهاد و آن استاد بزرگ و فرزانه به او دستور داد كه ویولن بسازد و به او گفت: شما خوب است به جاى نوازندگى ساز بسازید، به خصوص كه چپ دست هم هستید، البته ساز هم دلتان مى ‏خواهد بزنید، ولى حیف است كه با این استعداد ویولن نسازید. او هم از آن زمان به بعد، توجهش به این كار جلب شد و اغلب در منزل صبا به كار ساختن ویولن پرداخت و خود استاد هم علاقه وافرى به ساختن سه‏ تار و سنتور داشت و در كارگاه كوچك و محقر او روزها در جوار استاد صبا به ساختن ساز مشغول و شب‏ها در منزل خودشان به تمرین ویولن و فراگیرى آن مى ‏پرداخت. استاد مقداری هم ابزار سازگری به او اهدا کرده بود که آن را به عنوان یادگاری همیشه بسیار دوست می داشت. عباس شاپورى، كلاس هاى متعددى جهت تعلیم علاقمندان به موسیقى سنتى ایران ترتیب داد كه از جمله مى ‏توان از: آكادمى تربیت (در خیابان فردوسى) و آموزشگاه‏هاى دیگرى هم در خیابان هاى امیریه و نادرى(جمهوری فعلی) تأسیس كرد. در سال 1320 بود كه رادیو تهران، اعلام نمود كسانى كه با ساز و نوازندگى فعالیت دارند، چنانچه از عهده امتحان لازم برآیند، مى ‏توانند در برنامه ‏هاى رادیو شركت نمایند. عباس شاپوری هم مراجعه كرد و قبول شد. در ماه دو مرتبه بعدازظهرها به مدت یك ربع ساعت در رادیو تكنوازى را شروع كرد، دوستان آن زمان او: حبیب‏اله بدیعى، مهدى تاكستانى، عزت‏ الله روح‏پرور، براداران معارفى بودند كه در واقع اولین برخورد هنرى او با آنها در آن زمان بود. شاپورى در سال 1321 همكاریش را با رادیو در زمینه آهنگسازى و نوازندگى آغاز كرد و آهنگ‏هایى براى خانم روحبخش، حسین قوامى، ناصر مسعودى، جبلى و عده‏اى دیگر ساخت و اجرا كرد. اولین آهنگى را كه عباس شاپوری ساخته، نداى امید نام دارد و آن را در جشن انجمن دانش‏آموزان دبیرستان اجرا کرد و خاطرات شیرینى هم از آن دوران داشت، دومین آهنگى را هم كه ساخته، آه دل نام دارد كه شعرش از مهدى سهیلى بود و توسط حسین قوامى هم اجرا و از برنامه ارتش پخش گردید. این فعالیت جدید موجب شد كه در زمینه ساختن ویولن فعالیتش كم شود. پس از چندى كه با روح ‏اله‏ خالقى آشنا شد، اسماعیل زرى ‏فر، خوتسیف و آراكلیان را پیدا نمود كه این هنرمندان، همگى از مدیران هنرستان‏هاى موسیقى بودند، در ارتباط با ساختن ساز و استفاده از معلومات و تجربیات آنها بهره‏ هاى فراوان برد، ولى فعالیت در رادیو و آهنگسازى مانع از آن بود كه بطور كامل در كوران سازگرى قرار بگیرد. با این توصیف به اتفاق اسماعیل زرین ‏فر در میدان بهارستان، كوچه نظامیه و در آتلیه او، اقدام به ساختن تعدادى ویولن جهت هنرآموزان هنرستان موسیقى كرد و پس از ساختن ویولن‏ها، از كلنل وزیرى براى دیدن ویولن‏ها و آتلیه دعوت به عمل آوردند و او هم آتلیه و كارهاى انجام شده و ویولن‏هاى ساخته شده را تأیید كامل قرار داد و آنها را بسیار مورد تشویق و تقدیر قرار داد. عباس شاپوری هم یكى از ویولن‏هاى كار دست خود را به خوتسیف هدیه كرد كه بسیار مورد تأیید او نیز قرار گرفت. با این حال، بنا به گفته خود عباس شاپوری، این صنعت و هنر ظریف، با این‏ كه از نظر او بسیار ارزنده، والا و ارزشمند مى ‏بود و با وجود علاقه‏اى كه به این هنر و صنعت داشت، به دلایلى چند در حاشیه و كنار زندگى‏ او بود و برعكس تمایلش آن‏ طور كه باید در كوران آن قرار نداشت. با وجود این، همیشه مورد توجه او بوده و اوقات بیكارى خود را به طور كلى در این رشته صرف نمود و به این هنر والا و ارزنده سرگرم بود و به آن عشق مى ‏ورزید. در همین زمان بود كه در منزل خانم روحبخش با فرح دخت عباسی طالقانی / پوران كه به موسیقى علاقمند بود و مى ‏خواست نزد وى تعلیم بگیرد آشنا ‏گردید و پوران به كلاس وى كه در این زمان در خیابان امیریه بود، نیز مى ‏رفت و ساعتها موسیقى و تعلیم آواز و گوشه‏ ها و ردیفها را از وى مى ‏آموخت، مدت زمانى از فراگیرى پوران نزد عباس شاپورى نگذشت كه منجر به ازدواج آن دو گردید.
    عباس شاپوری مدت هفت سال (از 16 بهمن 1330 تا 7 آبان 1337) پوران را تحت آموزش مستقیم خود قرار داد و حدود صد آهنگ براى وى ساخت و اجرا کردند. او یكى از آهنگسازانى بود كه در تركیب نغمه ها استعداد بى ‏نظیر و شگرفى داشت و سبك آهنگسازى او طورى بود كه بیشتر ذوق توده مردم را در نظر مى ‏گرفت و به همین دلیل خوانندگان ترانه ‏هاى وى قبل از شروع كار در رادیو به شهرت مى ‏رسیدند كه بسیارى از آنها هیچ وقت از خاطره ‏ها محو نمى‏ گردند.

    عباس شاپورى علاوه بر همكارى در برنامه‏ ى گلها، رهبر اركستر شماره‏ ى 4 رادیو نیز بود. شاپورى چون با مهندس رضا روحانى كه هنرمندى توانا بود و ویولن را خیلى خوب و استادانه مى ‏نواخت و شاگردانى هم داشت، دوست و آشنا بود و همین آشنایى موجب آمد و رفت وى به خانه‏ روحانى ‏گردید و انوشیروان روحانى كه در این زمان كودك خردسالى بیش نبود و به زحمت پشت ارگ مى ‏نشست، توسط پدرش به آقاى شاپورى معرفى ‏شد تا در برنامه ‏هاى اركسترهاى موسیقى رادیو شركت نماید و وى اولین بار بطور تكنواز در برنامه‏ صبح جمعه صبحى شركت کرد، سپس در اركستر عباس شاپورى شركت و همكارى خود را با این اركستر شروع نمود.
    عباس شاپورى، از هنرمندان باارزشى است كه خدمات شایان توجهى به موسیقى و فرهنگ صوتى كشور نمود و آهنگ‏هاى وى هیچگاه از خاطره ‏ها محو نخواهد شد. او، علاوه بر موسیقى، به رشته‏ هاى: فیزیك، نقاشى، خوشنویسى و عكاسى علاقه‏اى بسیار داشت.
    عباس شاپورى در ساختن سازهاى مختلف ایران نظیر: تار و سنتور مهارت داشت ولى در ساختن ویولن استعدادى فوق‏ العاده داشت، بطورى كه استادش اسماعیل زرین ‏فر گفته: عباس شاپورى علاوه بر قریحه و ذوق آهنگسازى سرشارى كه دارد، در ساختن ویولن نیز مهارت قابل توجهى دارد بطورى كه ویولن هاى ساخت او كوچكترین عیب و نقصى از لحاظ فنى نداشت، خداوند به این مرد استعداد خاصى عنایت فرموده.
    عباس شاپورى، كنسرت هاى زیادى به نفع بیماران بیمارستان هاى مسلولین، تیمارستان هاى شهردارى و در شركت نفت آبادان اجرا كرد و براى شناساندن موسیقى سنتى ایران، مسافرت هایى به چند كشور خارجى، از جمله اجراى برنامه‏ هایى در رادیو مونیخ ترتیب داد.
    شاپورى از میان آهنگهاى خود به راز اشك، بشنو از نى، عشق و حسد، خطا رفته، گلشن هستى، چشمه، نیلوفر، نگاه، چشم سحر، رقیب، تك درخت، ابر و باران، افسون، سوز دل، حلقه بازگشته، آرزوى دیدار، ترانه‏ من، فداى وفا، عشق و شاعرى، شادى و امید، قنارى علاقه‏اى مخصوص داشت و در سلو نوازى پنجه ‏اى شیرین و سبك مخصوص به خود را داشت، زیرا وى برخلاف معمول آرشه را با دست چپ مى ‏كشید و در نوع خود از لحاظ نوازندگى میان نوازندگان نادر بود.


    استاد عباس شاپوری و اسماعیل نواب صفا

    عباس شاپوری سال های بعد از انقلاب به ساختن ساز ویولن مشغول بود. او نزدیک به 64 سال فعالیت هنری داشت و در چهل سال آخر عمر بازنشانده شده بود و پس از سال ها انزوا و گوشه نشینی، در اسفند ۱۳۸۴ پس از یك دوره طولانی بیماری درگذشت. پیكر این هنرمند فقید با حضور هنرمندانی چون انوشیروان روحانی و... در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاك سپرده شدند.

    ترانه ها:


    بیگانه – تک درخت - چشمه - نیلوفر



    برگرفته از:
    تارنمای „ایران الد”


    روحش شاد و یادش مانا.
    ویرایش توسط mahgam : Sunday 14 September 2014 در ساعت 06:12 AM
    دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.

  6. کاربران زیر از mahgam به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  7. #68
    mahgam آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    73735
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    نوشته ها
    428
    میانگین پست در روز
    0.11
    تشکر از پست
    1,559
    1,630 بار تشکر شده در 410 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 468/0
    Given: 343/0
    میزان امتیاز
    12

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    استاد علی محمد خادم میثاق



    علی‌محمد خادم میثاق در سال 1286 خورشیدی درتهران -بدنیا آمد. او پس از پایان تحصیلات ابتدایی، وارد مدرسه موزیک شد . پیانو و کنترباس را نزد نصرالله مین باشیان و سرایش و هماهنگی را از سالار معزز (غلامرضا مین باشیان) آموخت. [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] را نیز در دوران ریاست علینقی وزیری در این مدرسه فرا گرفت و چندی هم از آموزش‌های رودلف اوربانتس در زمینه هارمونی بهره مند شد.
    خادم میثاق ضمن سالها تدریس تئوری موسیقی و هارمونی در مدرسه موسیقی دولتی که بعدها به [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] (کنسرواتوار تهران) تغییر نام داد و همچنین هنرستان موسیقی ملی، تا پایان عمر در [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] تهران، کنترباس می نواخت.
    علیمحمد خادم میثاق از سال ۱۳۱۸ با همکاری حسن رادمرد، دسته موزیک سازهای بادی را رهبری می‌کرد و مدیریت دایره هنرستان عالی موسیقی نیز در سال ۱۳۲۳ به وی سپرده شد. وی به عنوان نوازنده پیانو و کنترباس با ارکستر انجمن موسیقی ملی (به رهبری [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]) همکاری داشت و پس از بنیاد گرفتن اداره هنرهای زیبا، [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] شماره ۳ هنرهای زیبا را عهده دار شد و چند سال نیز رهبر ارکستر [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] بود.






    خادم میثاق آثار گوناگونی آفریده که اهم آنها سرودهای ملی است. وی در گفتگویی که در در سال ۱۳۳۶ با علیمحمد رشیدی در [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] داشت اظهار نمود: «باید از آهنگ‌های استادان قدیم و از اصول و مبانی موسیقی بین‌المللی که فراخور موسیقی ایران باشد کمال استفاده را کرد. باید در عین حال که موسیقی ایرانی به گوش می‌رسد طوری باشد که قابل معرفی به دنیای امروز باشد... »
    از آثار علیمحمد خادم میثاق می‌توان به سرود نیکنامی (روی سروده‌ای از نظامی) ، سرود کوشش (فردوسی) ، آهنگ‌های «نشاط طبیعت»، «نغمه رودکی» و موسیقی فیلم «همسر مزاحم» به کارگردانی سرژ آزاریان اشاره کرد. بسیاری از سرودهای او در دوره نخست مجله موسیقی (در فاصله سال‌های ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰) به چاپ رسیده و بدین طریق در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.
    وی در سال ۱۳۳۷ برای گردآوری ترانه‌های محلی در اصفهان به سر می‌برد و در راه بازگشت به تهران، در [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] درگذشت. برادر علیمحمد خادم میثاق، [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] از برجسته‌ترین ویلن نوازان ایرانی بود که چند سال پیش در اتریش درگذشت. فرزند عطاالله، [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] نیز از تکنواز ویلن و مقیم اتریش است که در سال‌های پیش از انقلاب برنامه‌های بسیاری را به عنوان تکنواز با ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر انجمن ژونس موزیکال ایران و ... به اجرا درآورد.





    منابع :



    • رشیدی، علیمحمد. «علیمحمد خادم میثاق». مجله موزیک ایران، سال ششم، شماره ۴، شهریور ۱۳۳۴.
    • خالقی، روح‌الله. «هنرمند زحمتکش». مجله موسیقی، دوره سوم، شماره ۲۷، آذر ۱۳۳۷.
    ویرایش توسط mahgam : Saturday 13 September 2014 در ساعت 01:25 PM
    دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.

  8. 2 کاربر برای این پست از mahgam تشکر کرده اند:


  9. #69
    mahgam آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    73735
    تاریخ عضویت
    Mar 2013
    نوشته ها
    428
    میانگین پست در روز
    0.11
    تشکر از پست
    1,559
    1,630 بار تشکر شده در 410 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 468/0
    Given: 343/0
    میزان امتیاز
    12

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    استاد شجاع الدین لشکرلو






    بیوگرافی استاد از زبان خودشان :

    در سوم شهریور سال 1324 در تهران به دنیا آمدم. پدرم که به ویولون علاقه زیادی داشت، مرا از سن هفت سالگی نزد روانشاد استاد حسین یاحقی برد. من به مدت شش سال در محضر ایشان به فراگیری موسیقی ایرانی پرداختم.
    استاد یاحقی در زمینه موسیقی ایرانی، پنج ردیف در سطوح مختلف جهت تدریس به مبتدی، متوسط و پیشرفته نوشته بودند که ردیف های ایشان از نظر گوشه های دستگاه های ایرانی کامل و کم نظیر میباشد.
    استاد یاحقی با حوصله و مهارت هر پنج ردیف را در مدت چهار سال به من آموزش دادند؛ روحشان شاد، بسیار مدیون ایشان هستم.
    برای به تعالی رسیدن هنر، تنها علاقه و استعداد کافی نیست.
    اگر انشان اقبال این را داشته باشد که در محضر استادانی مجرب و تحصیل کرده که هم شناخت موسیقی را دارند و هم حوصله و مهارت آموزش دادن آنرا، تعلیم بگیرد، موفق خواند بود.
    خوشبختانه من این سعادت را داشتم و در هر دوره، استادانی بحق استاد و توانا و در علم خود کوشا داشته باشم که عشق آموختن داشتند و همگی از افتخارات تاریخ موسیقی ایران بودند و هیچ وقتی از من تلف نشد اما برای رسیدن به شهرت جهانی، شرایط زمانی و مکانی جهت عرضه هنر لازم است که فراهم بودن آن اگر شیفتگان را به نخبگان نرساند، در حد چهره های معروف و مشهور دنیا میرساند.
    در سیزده سالگی وارد هنرستان موسیقی شدم.
    در هنرستان هر عده از شاگردان نزد یک استاد معرفی میشدند و من خوشبختانه، سعادت این را داشتم که نزد استاد والودیا تارخانیان معرفی شوم.
    استاد طارخانیان با تسلطی که به تدریس ویولن کلاسیک داشتند، اصول صحیح نواختن ویلن کلاسیک را به من آموزش دادند. تعلیمات بی نقص ایشان، فراگیری موسیقی کلاسیک و اجرای آنرا راحت و دلنشین میکرد.
    استاد والودیا تارخانیان، استاد برجسته ای هستند که زحمت زیادی برای هنرجویانی مثل من کشیده اند و بسیاری چون من موفقیت خود را مدیون ایشان هستند. در همین جا به پیشگاه ایشان تعظیم کرده، از زحماتشان قدردانی و سپاسگزاری میکنم و برایشان عمر جاوید، آرزو دارم.
    در سن شانزده سالگی شوق بسیار برای آشنایی و بهره گیری از استادان بنام چه موسیقی کلاسیک و چه ایرانی را داشتم، با زحمات زیاد توانستم به کلاس های استاد سنجری وارد شوم.
    استاد حشمت سنجری، یکی از بزرگ مردان تاریخ موسیقی ایران و یکی از اساتید با کفایت و هنرمند، که تحصیلات و رشد علمی ایشان در زمینه های مختلف موسیقی او را از دیگران متمایز میکند هستند.
    این پرورش دهنده موسیقیدانان بزرگ مملکت، علم و دانش و اطلاعات خود را در کشورهای مختلف مهد موسیقی و زیر نظر اساتید مشهور جهان بدست آورده بود و گنجینه گرانبهائی برای هنرجویان و باعث مباهات و افتخار بودند.
    بنده افتخار شاگردی ایشان را هم داشتم، روحشان شاد که خیلی از ایشان آموختم و بهره های زیادی بردم، بخاطر دارم بعد از یکی دو جلسه که در کلاسها ایشان مشتاقانه می آموختم، عجولانه سئوال کردم „استاد به نظر شما من میتوانم در آینده ویلنیست برجسته ای بشوم؟”
    استاد ابرو در هم کشیدند و با عصبانیت گفتند „من به پسرم هم نمیتوانم جواب این سئوال را بدهم، اما میتوانم بگویم اگر دنبال زندگی مرفه و مادیات هستی، دنبال اینکار نرو”
    بعد از یک سال یکروز که قطعه ای را اجرا کردم فرمودند: „لشکرلو حالا به تو میگویم، تو اگر ویولون نزنی به خودت و دیگران خیانت کرده ای”
    این صحبت از زبان آن مرد بزرگ برای من مفهومی و معنی زیادی داشت و مرا خوشحال کرد و من با همه شیفتگی، کوشاتر از همیشه این فرمان را در گوش داشتم.
    در سن هفده سالگی برای تکمیل موسیقی ایرانی، در اداره رادیو به حضور استاد علی تجویدی رفتم؛ استاد از من خواستند صفحه ای از کتاب ردیف سوم استاد صبا را بزنم و بعد صفحات دیگر؛ وقتی کار مرا دیدند، فرمودند، فردا به منزل ما بیا. کلاسهای استاد در منزل بود.
    فردا که سر کلاس استاد رفتم در کلاس چند هنرجو منتظر نشسته بودند. من برای گذراندن وقت تا آمدن استاد شروع به نواختن یک قطعه کلاسیک کردم، اصلا متوجه نشدم که چه زمان استاد وارد کلاس شدند، وقتی استاد را پشت سرم حس کردم، دلم ریخت و خجالت زده سلام کرده و سر به زیر انداختم و فکر میکنم تا گوشهایم سرخ شد!
    آن مرد بزرگ وارسته و مهربان دست روی شانه من گذاشتند و گفتند آفرین پسرم، پس تو کلاسیک کار کرده ای! بعد پایه نت را به من نشان دادند که در گوشه سالن کتاب موسیقی کلاسیک روی آن باز بود و گفتند„من هم هر فرصتی پیدا کنم، کلاسیک کار میکنم”
    آن زمان شایع بود که اگر کسی کلاسیک کار میکند نمیتواند ایرانی بنواز یا برعکس و استادان معمولا طرفدار یکی از این دو موسیقی بودند و هیچ استادی هر دو موسیقی را آموزش نمیداد.
    نظر موافق استاد و ابراز تمایل ایشان به موسیقی کلاسیک مرا خوشحال کرد و باعث شد، خیلی زود روابط استاد و شاگردی به محبتی پدرانه و دوستانه مبدل شود. استاد تجویدی نه تنها از مفاخر تاریخ موسیقی ایرانی است، بلکه موسیقی کلاسیک را هم بخوبی میشناخت و ساعتها به آن گوش میدادند و در منزل بهترین آثار را داشتند.
    هر وقت در حضورشان بودم از من میخواستند که آهنگ هایشان را بنوازم و بعد نوبت این بود که قطعاتی از موسیقی کلاسیک را که مورد علاقه شان بود بنوازم و این برنامه همچنان تا آخر عمر آن استاد بزرگ و مشوق صادق من ادامه داشت؛ من هر کجا که در جمعی ویولون بزنم، آهنگی از ایشان و قطعه ای کلاسیک را بیاد استاد مینوازم، روحشان شاد، در دل هر ایرانی زنده اند و باعث مباهات و افتخار که بزرگ مرد موسیقی ایران، مردی پر از عطوفت و مهربانی بود و قلبی به وسعت دنیا داشت. امیدوارم در آینده خداوند توفیق دهد و من خواسته هایشان را همانگونه که فرموده اند انجام دهم.
    در سال چهل و شش وارد ارکستر باربد رادیو ایران به رهبری استاد فریدون ناصری شدم و پس از یکماه به تدریج به ارکسترهای دیگر دعوت به کار شدم.
    ارکستر نکیسا به رهبری استاد مصطفی کسروی، ارکستر گلها به رهبری استاد جواد معروفی، ارکستر فارابی به رهبری استاد مرتضی حنانه و با ارکستر فرهنگ و هنر (ارکستر تالار رودکی) به رهبری استاد حسین دهلوی که یکی از افتخار آفرینان پرکار و فرهیخته ایت آب و خاک هستند، همکاری کردم. در تمامی این ارکسترها بعد از زمان بسیار کوتاه، اغلب با عنوان کنسرت مایستر و سولیست انجام وظیفه نمودم.
    از این به بعد یا به دلیل پرفراز و نشیب بودن زندگی من یا به دلیل اهمال کاری زندگی گذشته من اگر بخواهم خیلی دقیق و با تاریخ روشن همه را بیان کنم، حقیقتا" امکان خطا بسیار است، زیرا یادداشتها، عکسها، نوارها و فیلمهای اجراهایی که نزد من بوده از بین رفته؛ گاهی دوستان و علاقمندان محبت میکنند، عکسی یا نواری از کار خودم به من میدهند و مرا خوشحال میکنند.
    من همانطور که دوست گرامی من در کتاب مردان موسیقی سنتی و نوین ایران راجع به من گفته اند، علاقمند به اجرای آثار جدی و فنی آهنگسازان تحصیل کرده و متخصص و موزیک شناس بوده ام که واقعا به فنون کار تسلط داشته اند و آثارشان همیشه بعنوان آثار برجسته میماند؛ برخی از این اجراها مثل „به زندان شوشتری” از استاد ابوالحسن صبا و تنظیم برای ویولون و ارکستر توسط استاد حسین دهلوی، که به رهبری خود ایشان در تالار رودکی اجرا شد؛ „فانتزی برای ویولون و ارکستر در ماهور” از استاد حسینعلی ملاح که با تنظیم و رهبری استاد مرتضی حنانه با ارکستر فارابی که آخرین بار نیز به مناسبت درگذشت استاد حنانه با تکنوازی اینجانب و رهبری شادروان فریدون ناصری با ارکستر سمفونیک تهران اجرا شد؛ „چهارمضراب چهارگاه” برای ویولون، آواز و ارکستر اثر استاد فرهاد فخرالدینی، به رهبری خود ایشان و خوانندگی استاد بزرگ آواز ایران محمد رضا شجریان که با ارکستر بزرگ رادیو ایران در تالار رودکی اجرا شد.
    در سال 1354 در هنرستان ملی به تدریس مشغول شدم و در سال 1355 با سمت کارشناسی موسیقی به شهر کرمان رفتم... در حال حاظر به تدریس ویولون مشغول هستم.


    با آرزوی سلامتی و تندرستی استاد.
    دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.

  10. 4 کاربر برای این پست از mahgam تشکر کرده اند:


صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •