لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: سازشناسی - معرفی سازهای مختلف

  1. #1
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    62441
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    نوشته ها
    63
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    129
    137 بار تشکر شده در 57 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 34/0
    Given: 21/0
    میزان امتیاز
    12

    Lightbulb سازشناسی - معرفی سازهای مختلف


    0 Not allowed! Not allowed!
    سازشناسی - معرفی سازهای مختلف

    آئولوس

    یکی از سازهای بادی قدیمی مردم یونان که نوعی قره نی و یا ابوا به حساب می آید با تفاوت اینکه دارای لوله دو شاخه بوده که یکی از آن دو معمولا سیر ملودی لوله دیگر را پشتیبانی می کرده است.
    آئولوس یک نوع ساز باستانی متعلق به یونان است. این ساز جزو سازهای بادی با زبانه مضاعف و دارای دو نی می باشد که روی هر یک از آنها تعدادی سوراخ تعبیه شده است.

    منبع: فرهنگ تفسیری موسیقی



    بالابان
    این ساز از یک لوله استوانه ای چوبی و یک قسمت سر مرکب از قمیشی دو زبانه ای تشکیل شده است. در روی لوله هفت سوراخ در جلو و یک سوراخ در عقب تعبیه شده است.
    میدان صدای ساز، به اضافه تعداد کمی از فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی محلی، حدود دو اکتاو است.
    طول ساز بدون زبانه 32 و در مجموع 40 سانتی متر است.
    بالابان سازی محلی و متعلق به نواحی شمال غرب ایران است.
    بالابان به نظر می رسد که کلمه ای به زبان آذربایجانی باشد.
    فارسی آن را نرمه نای گفته اند.



    بالايكا
    بالالایکا: ساز ملی روسی، متعلق به خانواده گیتار، زهی و زخمه ای با مضراب، شکم ساز، سه ضلعی مثلث و گردن آن دراز که دستان های فلزی بر روی آن کوبیده و ثابت شده است.
    این ساز معمولا دارای سه سیم از جنس روده است.
    روس ها این ساز را در شش اندازه مختلف ساخته اند که در مجموع یک ارکستر بالایکا برای هر اندازه بالالایکا چند نوازنده از آن ها تشکیل می یابد.

    منبع: فرهنگ تفسیری موسیقی



    بانجو
    بانجو سازی زهی و زخمه ای که با مضرابی سه گوش از جنس شاخ نواخته می شود. این ساز از یک گردن دراز و شکمی مدور و طبل مانند تشکیل شده که گاه دستان هائی بر گردن آن کوبیده و ثابت کرده اند، تعداد سیم های آن از پنج تا نه است.
    می گویند این ساز در اصل از آفریقای شرقی تحت نام بان یا همراه بردگان سیاه آمریکا وارد شده است.
    به هر حال این ساز در موسیقی جاز آمریکائی نقشی بسیار با اهمیت دارد.

    منبع: فرهنگ تفسیری موسیقی



    پیانو این ساز در سیر تحول سازهای زهی و اصولا در زمان پیدایش موسیقی با قدمت شش هزار ساله، اولین بار توسط شخصی به نام بارتولمئو کریستوفوری یکی از اساتید مشهور سازنده کلاوسن، سازی که به عنوان پدر پیانو شناخته می شود و صدایی مانند سنتور دارد.
    در سال 1790 میلادی در شهر فلورانس ایتالیا ساخته شد. این استاد بزرگ به فکر افتاد که نواقص کلاوسن را با تبدیل مضرابهای مختلف که با فشار شسصتی ها از زیر به سیم های ساز برخورد می کرد و تعویض به چکش رفع نماید. اختراع او در دنیای موسیقی اهمیت فراوان یافت. کریستوفوری احتمالا خود نیز نمی دانست چه تحول عظیمی در جهان موسیقی به وجود خواهد آورد. کار مهم او این بود که از چکش های نمد پوش استفاده کرد. به علاوه اهرم جدیدی ساخت که چکش بتواند پس از ضربه روی سیم به سرعت برگردد. با این ابداع کلاوسن دگرگون شد و صدایی تازه در موسیقی به وجود آمد. به همین علت کریستوفوری برای معرفی ساز جدید نام نسبتا طولانی زیر را به کار برد.
    یعنی کلاوسن با صدای آهسته و بلند این نامگذاری لازم بود تا وجه تمایز پیانو را با کلاوسن نشان دهد.

    انواع پیانو
    1. پیانو دیواری
    در این ساز سیم های پیانو به صورت عمودی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستی ها با زاویه 35 درجه چکش ها را به طرف سیم برده و بعد از ضربه زدن به سرعت بر می گرداند.
    2. پیانو رویال
    در این ساز سیم های پیانو به صورت افقی قرار گرفته و اهرم ها از طریق فشار بر روی شستیها با زاویه 35 درجه چکش را به طرف سیم به بالا پرتاب می کند و با سرعت زیاد به سیم ها ی افقی ضربه می زند، نظر به اینکه هر چه طول سیمها بیشتر باشد صدای پیانو مطلوبتر می شود. پیانو های دیواری نظر به محدودیت ارتفاع حداکثر تا ارتفاع 135 سانتی متر ساخته شده استو در پیانوی رویال نظر به اینکه در سطح محدودیتی ندارد هم اکنون پیانوهایی تا طول 308 سانتی متر نیز ساخته شده است.

    پیانو لا
    در سالهای دهه 1860 میلادی پیانوهایی ساخته شده بود که بدون نوازنده آهنگ می نواخت و نیازی به نوازنده نداشت. تنها به وسیله پدالهای دوگانه و با فشار دادن روی هر پدال کارتهای سوراخ شده مخصوص به ترتیب به محل مکانیزم پیانو وارد شده و شستی های مورد نظر را حرکت می دادند که چکش های مربوطه به سیم ها اصابت کرده و آهنگهای از پیش تعیین شده را اجرا می کرد.
    وسعت صدای پیانو عبارت است از هفت اکتاو یا بیشتر.
    به علت بزرگی وسعت صدای پیانو نت نویسی آن بر روی دو حامل صورت می گیرد که معمولا حامل زیرین برای اجرا با دست چپ و حامل بالایی برای اجرا با دست راست اختصاص یافته است.
    می نمودند.

    منبع: مجله هنر موسیقی



    پیکولو
    پیکولو یا فلوت کوچک لوله ای است به طول تقریبی 30 سانتی متر، تعدادی سوراخ، و در نوع جدید آن تعداد زیادتری کلید(هر کلید متشکل از یک یا دو اهرم، میله، فنر، سوراخ گیر و ..) وسعت این ساز حدود سه اکتاو با تمام فواصل کروماتیک معتدل است.
    این ساز را معمولا جزو سازهای انتقالی نمی شمارند، اگر چه عملا صدای آن یک اکتاو زیرتر شنیده می شود.
    از این ساز دو نوع انتقالی نیز ساخته شده، که اولی به نام فلوت ربمل نیم پرده و دیگری فلوت می بمل یک پرده و نیم زیرتر از فلوت کوچک معمولی صدا می دهد.
    فلوت کوچک از دسته سازهای بی زبانه است.



    تار
    جمله اي در هنر نوازندگي وجود دارد که مي گويد: بهترین ساز آن سازي است که نوازنده احساس کند این ساز در آغوش و دستان او به راحتي قرار گرفته و صدایی طبیعی و مطبوع نسبت به ذائقه فرهنگی او به وجود مي آورد.
    و الحق که با نگاهي در بین سازها در خواهیم یافت که تار يک چنین سازی است.
    نغمه هایی بسیار روح انگیز دارد و وقتی در آغوش نوازنده اش قرار می گیرد گویی که این چوب و پوست از روح نوازنده خود جان می گیرند و زنده می شوند.
    تار یکی از قدیمی ترین سازهای ایرانی است که به آن وتر نیز گفته می شود.
    اگر چه ما هنوز اطلاعات درستی از تاریخ دقیق پیدایش و ساخت آن نداریم ولی از قرار معلوم ان به زمان ابو نصر فارابی بر مي گردد.
    موسیقی دانان قدیم و بزرگی چون صفی الدین ارموی،خواجه بها الدین و ابوالفرج اصفهانی و تنی چنداز شاعران و نویسندگان دوران گذشته درباره تقسیم فواصل پرده های که هم خوان و موافق پرده های تار نیز می باشد مطالبی گفته، شعری سروده و یاد کرده اند.
    به عنوان مثال بابا طاهر همدانی شاعر شوریده و عارف ایران که در نیمه قرن پنجم هجری مي زيست در سروده ای از خود چنین این ساز را یاد مي کند:
    دلی دیدوم چو مرغ پا شکسته، چو کشتی، بر لب دریا نشسته
    همه گویند طاهر، تار بنواز صدا چون مي دهد تار شکسته
    شکل ظاهری کاسه تار شبیه دل است و شاید به خاطر همین است که تار را ساز اهل دل و حال و تسکین دهنده روان آدمي لقب داده اند زیرا تار دارای صدای لطیف و دلربا است که بسیاری از متفکرین، عارفان، فیلسوفان، وارستگان و صوفیان پاک دل به آن عشق مي ورزند.
    تار صدایی گرفته، محزون و کاملا شرقی دارد و از جنبه داشتن رزونانس، قدرت صدایی بالا و اجرای دستگاه ها و آوازهاي موسيقي سنتی ایران برترین و کاملترین ساز ایرانی محسوب مي شود.
    تار از يک کاسه که روی آن پوست کشيده درست گردیده که همین کاسه نیز به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم شده که قسمت بزرگ را شکم و کوچک را نقاره مي نامند.
    دسته تار معمولا 45 تا 50 سانتی متر است که بر کناره های جلوی آن دو روکش استخوانی کار گذاشته شده است در انتهای دسته تار جعبه ای تعبیه شده که ب ه جعبه گوشی معروف است، که از هر طرف آن سه گوشي بر سطوح جانبی این جعبه قرار داده شده که سیم های تار را به دور آنها مي پیچند.
    تعداد سیم های تار شش عدد است که از آخر کاسه یا شکم شروع شده و از روی خرک که به منظور بالا نگاه داشتن سیم ها بر روی پوست قرار گرفته مي گذرد.
    اين شش سیم در تمام طول دسته کشیده شده و به داخل جعبه گوشي ها رفته و به دور آنها پيچيده شده است.
    سیمهای ششگانه عبارتند از:
    دو سیم سفید(پائین) که همصدا کوک می شوند.
    دو سیم زرد(همصدا)
    یک سیم سفید نازک به نام زیر
    و یک سیم زرد(بم)
    که دو تای آخری غالبا به فاصله اکتاو کوک می شوند.
    فاصله سیم های هم صوت سفید، نسبت به سیم های زرد غالبا چهارم و سیم های سفید نسبت به سیم بم معمولا فاصله اکتاو یا هفتم را تشکیل می دهند.
    تار با مضرابی کوچک از جنس برنج به طول تقریبی سه سانتی متر نواخته می شود. در قسمتی از نصف طول مضراب، برای آنکه در دستهای نوازنده راحت قرار گیرد با موم پوشیده شده است.
    در گذشته سازندگان تار در گوشه و کنار کشور بسيار بودند که نامی از ایشان به جای نمانده و تنها تنی چند از ایشان مثل استاد خاجیک، هامبارسون، فرج الله، آقا قلی، یحیی، برادران صنعت و استاد حاجی و پسرش رمضان شاهرخ شناخته شده اند.
    کسانی که به بقای اين ساز و تکامل ان کمک کردند و عمر خود را بر سر این کار نهادند.

    منبع: سازشناسی از سری برنامه های نیستان
    سازشناسی پرویز منصوری
    گردآوري:گلنار محمدي فر
    Email utrepe_music@yahoo. com


    ترومپت
    ترومپت از دسته سازهای بادی مسی است.
    در قدیم آن را از شاخ حیوان می ساختند، و این نوع شیپور شاخی را ابتدا یهودیها به نام شوفار در معابد خود به کار می بردند و امروز هم در کنیسه ها از آن استفاده می کنند.
    ترومپت فلزی را یونانیها و رومیها ساختند.
    باخ و هندل یک نوع شیپور را به نام کلارینو در ارکستر خود وارد کردند. در اوایل قرن 19 ترومپت های پیستونی اختراع شد که امروزه در ارکستر سنفونیک وظیفه مهمی دارد.
    لوله ترومپت در قسمت اعظم طول خود استوانه ای و به طور نا محسوس مخروطی است و در انتها به دهانه ای ناقوس شکل ختم می شود.
    ترومپت دارای سه دگمه متصل به سه دریچه است، فشار بر دگمه اول، دریچه مربوطه را باز کرده و طول لوله را در مجموع آنقدر زیاد می کند که صدای حاصل یک پرده بم شود، دگمه دوم هرگاه به پائین فشار داده شود، صوت حاصل نیم پرده و دگمه سوم، یک پرده و نیم پرده می آید.
    ترومپت از سازهایی است که صدائی بلند، نافذ و زیبا دارد. صدای دو ترومپت برابر است با 20 تا 30 ویولن در ارکستر. ترومپت از این نظر بیشتر در هم نوازی استفاده می شود.
    قسمت دهانی ترومپت فنجانی شکل و کم عمق است و انتهای ساز به ناقوسی نه چندان بزرگ ختم می شود.
    ترومپت از سازهای انتقالی است.
    از نوازندگان معروف ترومپت مورتایمر را می توان نام برد.

    منبع: فرهنگ تفسیری موسیقی



    تنبور
    که معرب آن طنبور است.
    دارای شکمی گلابی شکل و دسته ای دراز است که بر روی آن از 10 تا 15 پرده بسته می شود، رویه جلویی شکم چوبی است. دسته این ساز مانند سه تار به سر ساز متصل است و سر در حقیقت ادامه دسته است که بر روی سطوح جلویی و جانبی آن، هر یک گوشی کار گذارده شده که سیم ها به دور آنها پیچیده مي شوند.
    در قدیم دوتار بر آن می بسته اند و اکنون سه تار هم بر آن می بندند، بعضی برای تقویت صدا شش تار هم بر آن می بندند.
    سیم های تنبور چهار عدد و معمولا به فاصله های مختلف کوک مي شده است.
    این ساز معمولا بدون مضراب و با انگشت نواخته می شود.
    چنانکه در تاریخ موسیقی ایران نوشته شده در قدیم سازی به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفی ذکر کرده اند مثلا گفته شده که فارابی تئوری دان مشهور موسیقی ایران تنبور بغدادی و تنبور خراسان را دستان بندی کرده است.

    منبع:سازشناسی پرویز منصوری



    تمبک
    از میان سازهای ضربی موسیقی ایران تنبک کاملترین سازی است که تاکنون ساخته شده و آن را از گل پخته و چوب می سازند.
    معمولا روی ضرب پوست بره می کشند و نوع گلی بزرگ آن را در زورخانه به کار برده و می برند و برای استقامت بیشتر روی آن را پوست گوسفند می اندازند.
    این ساز از دو قسمت کلی و استوانه ای شکل تشکیل شده، قسمت اول(بالا و هنگام نواختن) به قطر تقریبی 25 تا 30 سانتی متر و به طول 45 سانتی متر،؛
    که سطح بالائی آن پوست کشیده شده و در پائین به قسمت دوم متصل شده است و این قسمت عبارت است از استوانه باریکتری که در انتها(پائین) کمی گشادتر شده و به دهانه ای باز منتهی گشته است. جنس تمبک معمولی از چوب است.
    تمبک به منظور نواختن به طور افقی روی ران نوازنده نشسته قرار می گیرد و او دست چپ خود را در بالا و دست راست را در کنار راست تمبک قرار می دهد و با انگشتان، نرمه و تمام دست خود بر قسمت های مختلف(مرکز، میان، کنار) پوست می کوبد.
    صوت تمبک بدون ارتفاع معین است.
    از آنجا که وسیله کوبیدن روی ساز انگشتان انسان است و این وسیله قادر است بر روی تمبک ریزه کاری و شیرین کاری های فراوان اعمال کند می توان از آن به عنوان تکنواز استفاده های شایان و جالب کرد.
    نقش همنوازی در این ساز نه فقط همراهی ساز یا آواز و تامین و نگهداری ضرب موسیقی است بلکه طی 25 سال اخیر به ابتکار حسین تهرانی و همکاری دیگران ارکستری مرکب از گروه تمبک نوازان تشکیل شده قطعه هائی اجرا کرده اند.
    تمبک زورخانه:
    شکل ظاهری آن با تمبک معمولی کمی اختلاف دارد، قسمت بالائی آن به شکل جام (کاسه) و قسمت دنباله (در پائین) مخروطی تر از تمبک معمولی است. علاوه بر این تمبک زورخانه را از گل پخته می سازند. صدای آن نیز بم تر و قوی تر از تمبک معمولی است.
    بلندی ساز 45 و قطر دهانه پوستی 48 سانتی متر است. چ
    بهترین تنبک ها ساخت شیراز است.

    منبع:سازشناسی پرویز منصوری
    تاریخ موسیقی ایران



    توبا
    به مفهوم کلی و عام هر ساز بسیار بم بادی مسی یا برنجی را توبا می گویند به استثنای ترومبون که نام های مختلف آن عبارت است از اوی فونیوم، هلیکون و سوازفون.
    لوله توبا، طی طول زیاد ساز، به تدریج گشاده تر می شود.
    قسمت دهانی آن نسبت به سازهای بادی دیگر کمی بزرگتر و با عمق نسبتا کمتر از ساز بم تر از آن است.
    این قسمت به لوله، که در ابتدا بسیار باریک است وصل می شود در انتهای لوله قطر آن بسیار زیاد است.
    توبا از لحاظ ظاهر در شکل چهار گوش و تخم مرغی هر دو ساخته شده است.
    توبا معمولا 4 دگمه و دریچه دارد.
    دگمه چهارم سبب درستی و زیبائی صداهای بسیار بم می شود.
    توبا تحت همین نام به سه اندازه مختلف ساخته شده:
    توبای تنور(باریتون)
    باس توبا
    توبای کنترباس

    منبع: فرهنگ تفسیری موسیقی



    دایره
    این ساز متشکل است از حلقه ای چوبی به عرض 5 تا 7 و قطر دایره ای از 25 تا 40 سانتی متر که بر یکی از سطوح جنبی دایره ای شکل آن پوست کشیده شده و در جدار داخلی ساز حدود چهل حلقه فلزی کوچک به فواصل مساوی آویزان شذه است. در یکی از نقاط جدار چوبی سوراخی است که نوازنده انگشت شصت دست راست را در آن داخل می کند و به این وسیله ساز را نگه می دارد و با بقیه انگشتان هر دو دست بر پوست می کوبد و در عین حال ساز را کمی سریع حرکت می دهد تا حلقه های کوچک داخلی همراه با کوبیدن انگشتان صوتی زنگ وار نیز حاصل کنند.
    هیچ یک از اصوات ساز حائز ارتفاع معین نیستند.


    منبع: سازشناسی پرویز منصوری
    گردآوری:گلنار محمدی فر
    Email utrepe_music@yahoo. com



    دهل
    این ساز متشکل از استوانه کوتاهی از جنس چوب، که قطر دایره ان حدود یک متر و ارتفاع آن 25 تا 30 سانتی متر است و بر دو سطح دایره ای شکل جانبی آن پوست کشیده شده است. بر دو نقطه از بدنه استوانه دو انتهای تسمه ای ثابت شده که نوازنده هنگام نواختن آن را به گردن می اندازد و به این ترتیب دهل در جلوی سینه و شکم او طوری قرار می گیرد که سطوح پوست دار در جوانب راست و چپ واقع شوند. نوازنده در دست راست خود چوبی به شکل عصا و در دست چپش ترکه ای نازک می گیرد و با آنها بر روی سطوح پوستی می کوبد، یا آنکه ترکه را به پوست چپ می چسباند و با عصا به پوست راست می کوبد.
    کاسه صوتی دهل از جنس مس یا سفال می باشد.
    صدای این ساز ارتفاعی نامعین دارد.
    دهل، سازی کاملا محلی و همراهی کننده(بیشتر با سرنا) است.
    چوبهای دهل را در اصطلاح ترکه و کجک می نامند.

    منبع: سازشناسی پرویز منصوری
    گردآوری: گلنار محمدی فر



    دوتار
    دارای شکمی گلابی شکل و دسته نسبتا دراز است. تعداد 17 تا 20 دستان بر دسته آن بسته می شود. برخی از دوتارهای محلی در نواحی مختلف جنوب فاقد دستان است.
    سطح روی شکم چوبی است. تعداد سیم های آن چنانکه از نام ساز بر می آید 2 تا است که به فاصله های مختلف کوک می شوند. طول دسته حدود 60 و مجموعا تمام ساز حدود یک متر است.
    وسعت صدای ساز از نت دو تا سل است، با تمام فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی.
    دوتار غالبا با انگشت یعنی بدون مضراب نواخته می شود.
    این ساز جنبه ای بیشتر محلی دارد و در نواحی جنوب کشور ما بسیار متداول است.

    منبع: سازشناسی پرویز منصوری



    دوزله
    این ساز متشکل از دو لوله مسی و گاه نئی، یا از جنس پر دای یا استخوان قلم مرغان دیگر) که به توازی به هم اتصال شده یا بر هم بسته و محکم شده است.
    هر یک از لوله ها دارای قمیشی یک زبانه و مستقل از دیگری است. در طول هر لوله شش سوراخ، تعبیه شده، به طوری که سوراخ ها همواره در کنار هم قرار می گیرند. انتهای تحتانی لوله ها، مانند تمام سازهای بادی که تاکنون دیده ایم، باز است. دوزله به طولهای مختلف ساخته می شود. (کوچکترین آن، نوع ساخته شده در شهر به طول 22 سانتی متر و قطر حدود 2 سانتی متر است.)
    وسعت ساز حدود دو اکتاو است که، بسته به بزرگی و کوچکی ساز در میدان صدائی متفاوت قرار می گیرد.
    دوزله سازی است محلی و از انواع بادی های یک زبانه ای است.
    در بعضی نقاط ایران، این ساز را جفته یا جفتی می نامند.

    منبع:سازشناسی پرویز منصوری
    گردآوری: گلنار محمدی فر



    رباب
    رباب به ضم اول بر وزن غراب سازی باشد مشهور که می نوازند و آن طنبور مانندی بود بزرگ و دسته کوتاهی دارد و بر روی آن به جای تخته پوست آهو کشند.
    شکل ظاهری: رباب معمولا از چهار قسمت شکم، سینه، دسته و سر تشکیل شده است.
    شکم در واقع جعبه ای به شکل خربزه است که بر سطح جلویی آن پوست کشیده شده و خرکی کوتاه روی پوست قرار گرفته است. سینه نیز جعبه ای مثلث شکل است که سطح جلویی آن تا اندازه ای گرده ماهی و از جنس چوب است. در سطح جانبی سینه هفت گوشی تعبیه شده که سیم های تقویت کننده صدای ساز به دور آنها پیچیده می شوند. بر سطح جانبی دیگر(سطح پائینی) پنجره ای دایره ای شکل ساخته شده است. دسته ساز نسبتا کوتاه است و بر روی آن حدود ده دستان بسته می شود و بلاخره در سر ساز مانند تار، جعبه گوشی ها قرار گرفته و در سطوح بالائی و پائینی این جعبه گوشی ها کمی به طرف عقب ادامه یافته است.
    تعداد سیم های رباب شش یا سه سیم جفتی است که سیم های جفت با یکدیگر همصوت کوک می شوند.
    سیم های رباب در قدیم از روده ساخته می شده در حالیکه امروزه آنها را از نخ نایلون می سازند و سیم بم روی نایلون روکشی فلزی دارد.
    مضراب رباب امروزی مانند مضراب عود از پر مرغ ساخته شده است.
    رباب اساسا محلی است و بیشتر در نواحی خراسان و مرز افغانستان معمول است.

    رباب سوپرانو

    سازی است با مقیاس کوچکتر از رباب معمولی که به پیشنهاد حسین دهلوی آن را رباب سوپرانو نام گذاردند و رباب معمولی، تنها در هنریتان موسیقی ملی و در موارد همنوازی در ارکستر در مقابل رباب ساخته شده سوپرانو نام رباب آلتو به خود گرفت.

    منبع: سازشناسی پرویز منصوری





    ساز بادی که به سال 1840 توسط آدولف ساکس از اهالی بروکسل از اجماع خصوصیات بادی های چوبی و بادی های مسی اختراع شد.
    این ساز از روی کلارینت ساخته شده و مانند کلارینت دارای زبانه ای نی ای(از نوع ساده آن) و مانند بادی های مسی از جنس فلز و دارای لوله ای مخروطی شکل( یعنی در قسمت دهانی کم قطر حدود 2 سانتی متر و انتهای آن با قطری متجاوز از 10 سانتی متر) است.
    از این ساز به اندازه های مختلف ساخته شده و تحت نام هایی که به میدان صدا و بخش آنها مربوط است نامیده می شود.
    مثلا ساکسیفون سوپرانو، ساکسیفون آلتو، ساکسیفون تنور و غیره
    وسعت صدا در هر یک از انواع بالا حدود دو اکتاو و نیم است.
    با وجود آنکه اهنگسازان متاخر مانند راول، دبوسی و استراوینسکی آن را وارد ارکستر کردند آما هنوز ساکسیفون از سازهای اصلی ارکستر سنفونیک محسوب نمي شود.

    نام ساز،از روی اسم سازنده آن آدولف ساکس (اهل بلژیک 1814،و فوت پاریس 1894)
    گرفته شده است.

    منبع: فرهنگ تفسیری موسیقی
    سازشناسی پرویز منصوری



    سرنا
    این ساز متشکل است از یک لوله مخروطی شکل که در انتهای آن قمیش قرار می گیرد. سرنا از دسته سازهای دوزبانه است و به این ترتیب قمیش آن از دو تیغه متکی به هم تشکیا شده و انتهای آن دو در حلقه ای مسطح محصور شده است.
    در روی لوله تعداد 6 تا 7 سوراخ تعبیه شده و نوازنده با گذاشتن و برداشتن انگشتان هر دد دست اصوات حاصله را زیر و بم می کند.
    طول ساز کاملا ثابت نبوده و از 39 تا 45 سانتی متر و در بعضی نقاط حتی تا 60 سانتی متر ساخته شده است.
    وسعت صدا نیز در این ساز کاملا ثابت نیست و واضح است که سرناهای بزرگتر میدان صدائی بمتر از سرناهای کوچکتر داردن.
    سرنا سازی نه تنها محلی، بلکه قدیمی است. در اشعار شعرای ایران به کرات نام سرنا یا سورنا یا سورنای آمده است.
    در نواحی بختیاری و دزفول سرنای کوچک معمول است.
    سرنای محلی معمولا با دهل نواخته می شود.

    منبع: سازشناسی پرویز منصوری
    گردآوری: گلنار محمدی فر
    Emial utrepe_music@yahoo. com



    سنتور
    اولين اثري که از سازهاي شبيه سنتور به دست آمده اثري است از حجاري هاي دوره هاي آشوريان و بابليان در 669 قبل از ميلاد که نشان مي دهد اين ساز را به وسيله بند به گردن مي آويختند.
    به دليل قرار داشتن ايران در مسير جاده ابريشم بين شرق و غرب و تغيير دائمي مرزها در شرايط کشورگشايي ها فرهنگها نيز مرتب دستخوش تحول شده و اين تحول آلات موسيقي را بي نصيب نگذاشته است به طوريکه به درستي معلوم نيست سنتور ابتدا در کدام کشور مورد استفاده بوده است ولي مطمئنا ايرانيها قبل ازظهور اسلام با اين ساز آشنا بودند و آن را کونار مي ناميدند.
    به اتکا قد مت آثار کشف شده گمان اين است که اين ساز از قلمرو ايران به کشورهای دیگر راه یافته و نامهای مختلفی پیدا کرده است.
    سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نام های مختلف در شرق و غرب عالم وجود دارد.
    اين ساز را در کشور چین یان کین، در اروپای شرقی دالسی مر، در انگلستان باتر فلای ها، در آلمان و اتریش مک پر،در هندوستان سنتور، در کامبوج في و در امريکا زیتر مي نامند که هر کدام داراي وجه تشابهاتي هستند.
    ساز سنتور در تعدادي از جمهوری های سابق شوروی مانند ارمنستان و گرجستان نيز رايج هست.
    همچنين سنتورهای عراقی –هندي- مصري و ترکي که بعضي از آنها حدود 360 سيم دارند.
    عبدالقادر مراغه اي ساز ياطوفان را معرفي کرد که شبيه سنتور امروزي بود با اين تفاوت که براي هر صدا فقط يک تار مي بستند و با جابه جايي خرکها آن را کوک می کردند..
    نام سنتور در اشعار منوچهري نيز آمده است:
    کبک ناقوس زن و شارک سنتور زن است
    فاخته ناي زن و بربط شده تنبور زنان

    سنتور سازی کاملا ایراني است که ساخت آن را به ابونصر فارابي نسبت مي دهند که مانند بربط، ساز ديگر ايراني بعدها به خارج برده شد، سنتور سازی جعبه اي به شکل ذوذنقه است که به روي سطح آن دو رديف خرک تعبيه شده و از زوي هر خرک 4 رشته سيم هم کوک عبور داده شده است.
    سنتورهاي معمولي داراي 9 خرک مي باشند و وسعت صدايشان اندکي بيشتر از 3 اکتاو است و نوازنده در اجراي دستگاه هاي مختلف موسيقي سنتي کوک ساز را تغيير مي دهد و يا محل خرک ها را پس و پيش مي نمايد.
    سنتور يا شاهان تور از جمله سازهاي کاملا شرقي است. شکل سنتور اقتباسي از کشتي است و سيم هاي آن برگرفته از تور ماهيگيري و صدا، صداي برخورد امواج دريا به صخره هاست.
    سنتور در زمانهاي گذشته به ابعاد مختلف ساخته مي شد که تا امروز به شکل هاي استاندارد سل کوک و لا کوک درآمده است.
    سنتور در طي ساليان و در پي مهاجرتها و رفت و آمدهاي فرهنگي به کشورهاي ديگر برده شد . از آن جهت گروهي بر اين عقيده اند که سازهايي چون ارگ و پيانو که از نظر صدادهي صدایی چون سنتور دارند الگوهايی کامل شده از این سازسنتي ایراني هستند و در طي ساليان و قرون متمادي دوره تکامل خود را پيموده و امروزه خود به سازهاي مستقلي تبديل گشته اند اما برخلاف اين سازها که در مسير تکامل گام برداشته بودند.
    سنتور سير قهقرايي پيموده و تا اوايل قرن گذشته به سازي کاملا محجور بدل گشته.
    ساز سنتور پيشتر با 12 وتر سيم بم و 12 وتر سيم زير ساخته مي شد و سنتور 12 خرکي ناميده مي شد، امروزه سنتور 10 خرک و سنتور 11 خرکي و سنتور لا کوک نيز ساخته مي شود.
    سنتور 11 خرک سنتور چپ کوک ناميده مي شود در واقع هر خرکي که به سنتور اضافه مي شود صداي ساز يک پرده بم تر مي گردد.
    سنتور 9 خرک رايج ترين نوع سنتور است که سنتور سل کوک ناميده مي شود و نت هاي رديف براساس آن نوشته شده است در سنتور 9 خرک چنانچه براساسراست کوک تنظةم شود به ترتيب سيم ها از پايين بر مبناي مي-فا- سل کوک مي شوند و مناسب براي گروهي و ارکستر است.
    شاز سنتور براي رديف موسيقي سنتي و نيز براي استفاده در ارکستر داراي نقايصي است که براي رفع آنها چندي است دو نوع سنتور يکي کروماتيک با افزايش 7 خرک به خرکهاي معمولي و ديگري سنتور باس با صداي بم ساخته شده است.
    معادل نصف عمر تمرين سنتور نوازان به کوک کردن آن مي گذرد چون ضربه هاي مداوم مضراب روي سيم ها و تاثير گذاري رطوبت و حرارت روي چوب و سيم ها کوک را به هم مي زند و 72 سيم بايد مرتب کوک يا هم خوان شود از اين رو سنتور سازي شناخته مي شود که در عين زيبايي بسياري از عوارض طبيعي مي وتند روي صدا و کوک ان تاثير بگذارد و حتي نوازنده هاي باتجربه را براي يک کوک دلخواه ناکام مي گذارد.
    نقل شده است که حبيب سماعي نوازنده سرشناس سنتور روزي در مجلسي گفته است که کوک سنتور مرا پير کرده است.

    منبع: سازشناسي برنامه نيستان
    گردآوري: گلنار محمدي فر
    Email utrepe_music@



    سنج:

    این ساز از دسته سازهای زنگ وار(متعلق به دسته سازهای کوبه ای) ، بدون ارتفاع معین است. متشکل از دو قرص فلزی مدور به قطر 30 تا 40 سانتی متر است که به هم کوبیده می شوند. (قرص ها بی شباهت به سینی نیستند.
    هر یک از قرص ها در ناحیه مرکزی پشت خود حلقه ای چرمی دارد که نوازنده آن را به دست می کند.
    اجرای متداول بیشتر این است که لبه قرص ها را با یکدیگر تماس دهیم یا یک قرص را بر قرص دیگر سر دهیم.
    قرص های سنج گاهی در ارکسترهای کوچک تر روی پایه ای قرار می گیرند و این پایه متشکل است از یک میله فلزی که درون لوله قائم حرکت می کند و به پدالی که روی زمین قرار گرفته وصل می شود. نوازنده پدال را با پای خود فشار می دهد و در نتیجه قرص بالائی به پائین آمده و با قرص زیرین برخورد می کند.

    ساز شناسی پرویز منصوری


    سه تار
    سه تارشکل ظاهری آن مانند تار است، با این تفاوت که شکم آن یک قسمتی، گلابی شکل و کوچکتر است، سطح رویی کاسه سه تار نیز چوبی است، سه تار امروزی چهار سیم است. خرک سه تار
    کوچکتر از خرک تار بوده، و دسته آن نیز از دسته تار نازکتر است، سه تار
    فاقد جعبه گوشی است و گوشی های چهارگانه آن دو عدد در سطح جلویی انتهای دسته(سرساز) و دوتای دیگر در سطح جانبی چپ (در هنگام نواختن در سطح بالایی) کار گذاشته شده اند.
    تعداد دستان های سه تار در زمان حاضر مانند تار 28 است.
    سه تار با ناخن انگشت اشاره (و گاه توام با ناخن انگشت وسطای) دست راست نواخته می شود. به عبارت دیگر مضراب سه تار در واقع ناخن انگشتان نوازنده است و به همین دلیل و به علل اکوستیکی دیگر، صدای این ساز ضعیف بوده برای تکنوازی در جلوی جمعیت یا همنوازی در ارکستر مناسب نیست.
    چنین به نظر می رسد که سه تار در قدیم، سازی محلی بوده و آن زمان سه سیم داشته است (کلمه سه تار دلالت بر همین نکته می کند) ولی بعدها شهری شده و سیمی بر آن افزوده اند.
    به روایت از ابوالحسن صبا نقل می کنند که سیم چهارم سه تار را درویشی سه تار
    نواز به نام مشتاق علیشاه به آن ساز افزوده است و نوازندگان قدیمی این سیم را به نام مشتاق می شناسند.
    سه تار به دلیل نقص ساختاری که در گذشته داشت و به دلیل صدای کم آن، کمتر مورد توجه بود. ولی با سالها تجربه نوازندگی سه تار ساخت آن نیز تکامل یافته و نوای گرم، صمیمی و نافذ آن توجه بسیاری از اهل ذوق را به خود جلب کرده است.
    سه تار در حال حاضر دارای 4 سیم است. سیم اول سفید است و حاد نامیده مي شود، موسوم به سیم دو و جنس آن از فولاد است. سیم دوم زرد و به نام سیم سل است،سیم سوم موسوم به سیم زیر که با سیم سفید بسته می شود. سیم چهارم زرد و زنگ یا مشتاق نامیده می شود و جنس آن از فولاد است.
    این سیم را میرزا محمد تربتی خراسانی ملقب به مشتاق علی اضافه کرده است و به همین دلیل این سیم را مشتاق مي نامند. سیم چهارم مانند سیم دوم زرد ولی اندکی ضخیم تر است.
    معمولا برای کوک سه تار، سیم اول دو، سیم دوم سل و سیم سوم دو، کوک مي شود.
    روی کاسه صوتی سه تار از چوب پوشيده شده است و برای انعکاس صوت سوراخ هایی روی آن به وجود مي آورند.
    یکی از سازندگان مشهور سه تار آقای جواد چای چی اصفهانی است، به نظر اين هنرمند گرامی طول کاسه سه تار از 26 تا30 سانتی متر، عرض کاسه به تناسب بین 12 تا 16 سانتی متر مکعب، و طول دسته 40 تا 48 سانتی متر و قسمتی که گوشی ها در آن تعبیه مي شوند 12 سانتی متر و عرض دسته 3 سانتی متر است.
    صدای سه تار پس از تحقیق و تفحس و کوشش آقای احمد عبادی و افزایش فاصله سیم های روی صغحه کاسه صوتی به صدای دل انگیزی تبدیل شده است که با گذشته قابل قیاس نیست.
    منابع: سازشناسی برنامه نیستان
    ساز شناسی پرویز منصوری
    گردآوري: گلنار محمدی فر
    Email utrepe_music@yahoo. com



    طبل بزرگ:

    این ساز مانند دهل از نواری فلزی یا چوبی و به عرض تقریبا 40 و به قطر دایره 70 سانتی متر تشکیل شده که از انحنا دادن نوار، شکل ظاهری ساز به صورت استوانه ای ، با بلندی کم در آمده است.
    بر دو سطح دایره ای استوانه پوست کشیده شده و معمولا با یک چوب که سر آن را نمدی بزرگتر از نمد چوب تیمپانی کشیده اند، بر یک سطح ساز می کوبند.
    در ارکسترهای کوچک، مانند ارکستر جاز و غیره، طبل بزرگ به وسیله مکانیسمی که زیر پای نوازنده قرار می گیرد به وسیله فشار پا روی پدال، کوبیده می شود.
    در این ارکستر طبل بزرگ، به عنوان عضو اصلی سازهای ضربی بر روی سطح جداری خود روی زمین قرار می گیرد و سازهای دیگر در چپ و راست آن، یا روی آن جا داده می شوند.
    این ساز فقط یک صوت، با ارتفاع نامعین حاصل می کند. در مواقعی که به اجرای ترمولو (ریز) نیاز باشد دو چوب را متوالیا و سریع بر آن می کوبند.

    منبع: سازشناسی پرویز منصوری



    عود:

    عود ابزار موسيقايي عرب، ترک، ایران ،ارمنستان ،یونان و چند ين کشور ديگر در مناطق خاور است که ايرانيان در قرنهاي اخير به علل نامعلوم از آن کمتر سود برده، و اين ساز زيبا با صداي دلنشينش جايگاه خود را در ميان سازهاي ديگر ملي ایران از دست داده است.
    ابن خلدون در قرن 8 هجري قمري آن را به ترکه هاي چوبيني که انعطاف پذير است معني نموده.
    اما چندي بر اين اعتقادند که لفظ عود را بر اين ساز معين بدان جهت انتخاب کرده اند که بين آن و بربط ايراني که در هزاران سال پيش از نظر ظاهري وجه اشتراک فراوان با اين ساز داشته افتراقي قائل شوند.
    ايرانيان در گذشته اين ساز را رود هم مي ناميدند. اما در قرن اخیر گاه لفظ لوت را هم به عود اتلاق مي کنند.
    که در اصل داراي تفاوتهايي نیز هستند.
    عود همراه با حرف تعريف ال در زبان عربي العود خوانده مي شود ولي در زبانهاي لاتين الف آن حذف گرديده و حرف دال آخر آن به ت مبدل شده و به اين ترتيب تلفظ آن در زبانهاي لاتين به لوت تغييرشکل داده است ولي با اينکه لوت نام سازي است در اروپا اما لفظي کلي براي چندي از سازهاي زهي است.
    از ديدگاه سازشناسي، ساز عود در طبقه سازهاي زهي و در رده لوتهاي دسته دار که آن به موازات صفحه روي ساز و نواختن آن از طريق مضراب باشد قرار مي گيرد، بررسي سرنوشت ديرينه اين ساز در گرو شناخت تاريخي لوت است.
    پيدايش نياکانان آنها به روزگار شکارچي گري انسان و استفاده از کمان و زه باز مي گردد و اين پرسش که چنين سازهايی به کدام یک از تمدنهاي کهن بشري ايران، مصر،هند،بين النهرين و چين مربوط مي شود موضوعي است که باستان شناسي ابزار موسيقايي بدان خواهد پرداخت، اما قطعا سازهايي که براي توليد صدا با دسته هاي کوتاه يا بلند با اشکات متفاوت، کاسه اي شبيه به کد و دارند
    نياکان اصلي لوت هاي کنوني به حساب مي ايد.
    آثار باستاني بين النهرين متعلق به هزاره دوم قبل از ميلاد تصوير مردي ايستاده را نشان مي دهد که به نواختن بربط مشغول است.
    بر پايه بعضي از اسناد ابن سريح ايراني نژاد نخستين کسي است که در عربستان در قرن اول هجري عود فارسي يا بربط را نواخته و نوازندگي ان را آموزش داده است.
    الاغاني مي گويد:آشنايي او با عود از آنجا شروع شد که عبدالله ابن زوبير جمعي که ايرانيان را به مکه دعوت کرده بود تا خانه کعبه را تعمير کنند ديوارگران ايراني عود مي زدند و اهل مکه از ساز و موسيقي ايشان لذت مي برند و آنرا تحسين مي کردند، ابن سريح پس به عود زدن پرداخت و در اين صنعت سرآمد هنرمندان زمان گشت.
    در روزگاه امويان عود نوازاني همچون يونس کاتب-نشيت و ابن محرز نواختن عود را به دوران طلایی هنر در ایام ابراهيم،زلزل و زرياب منتقل مي کنند.
    در نيمه دوم قرن 8 ميلادي و اويل روزگار عباسيان موسيقيدان برجسته درباري عود جديدي ساخت که با استقبال زيادي روبه رو شد و به زودي جاي عود فارسي يا بربط ايراني را گرفت که عموم آن را مي نواختند.
    این عود کامل را به زبان عرب عود شبوط مي گويند که دسته ان ذر قسمت بالا کم. عريضتر و باريکتر از نزديک کاسه بوده
    البته نام زلزل نيز به خاطر اصلاحاتي شهرت يافته که در فواصل گام ها صورت داده است زيرا اوست که فاصله معروف سوم خود را روي عود کشف و معرفي کرده است.
    ساختمان عود الشبوط همانند ماهی بوده در حالي که عودهاي پيشين نسبت به آن گلابي شکل بودند، دسته اي از اين عودهاي گلابي شکل را که اکنون در کشور پرتغال نواخته مي شوند مشت مي نامند. تغييراتی که زلزل در ساختمان دسته عود به وجود آورده
    موسيقي دان دیگري نيز به نام زرياب در حدود سالهاي 230 هجري عود از پرهاي کرکس ساخت و سيم پنجم را نيز بر آن افزود و با مضرابي که از ناخن عقاب ساخته بود آن را مي نواخت زرياب در همين سالها به سبب رقابت اسحاق موسلي مجبور به ترک وطن و راهي کولدورا در آندلس شد و با استقبال سلطان اسپانيا روبه رو شد با اينکه زرياب در کولدوا سيم پنجمي بر اين ساز افزوده بود اما به گفته ابوالفدا اين ساز در شرق همچنان با چهار سيم نواخته مي شد
    شايد در همين ايام در بغداد هم به ضرورت سيم پنجم پي برده باشد.
    فارمر در اين مورد مي گويد که فارابي نيز سيم پنجمي قائل بوده است ولی به نظر مي رسد که آن را فقط در تحليلهاي نظري اش درباره موسیقی مد نظر قرار مي داده است چنانکه الکندي نيز يک قرن قبل از او در بررسي های تئوريک خود از صداي عود،عود را با پنچ سیم در نظر مي گرفت.

    شکل ظاهری:

    شکم این ساز بسیار بزرگ و گلابی شکل، و دسته ان بسیار کوتاه است، به طوری که قسمت اعظم طول سیم ها در امتداد شکم قرار گرفته است. سطح رویه شکم از جنس چوب است که بر آن پنجره هایی مشبک ایجاد شده است.
    عود فاقد دستان و خرک ساز کوتاه و تا اندازه ای کشیده است.
    عود دارای ده سیم یا پنج سیم جفتی است. سیم های جفت با هم همصدا کوک می شوند، و بدیهی است که هر یک از سیم های دهگانه یک گوشی مخصوص به خود دارد گوشی ها در دو طرف جعبه گوشی سرساز قرار گرفته اند.
    عود بم ترین ساز بین سازهای زهی است، نت نویسی آن با کلید سل است که صدای ان عملا یک اکتاو بم تر از نت نوشته شده حاصل می شود.
    مضراب عود از پر مرغ یا پر طاووس تهیه شده است و گاه نیز نوازنده با مضراب دیگری ساز را می نوازد.
    صدای عود کمی خفه، نرم و غم انگیز ولی نسبتا قوی است. این ساز نقش تکنواز و همنواز هر دو را به خوبی می تواند ایفا کند.
    عود چنان که گفته شده از اخلاف سازی قدیمی به نام بربط است از سوی دیگر ممکن است با نام عربی خود العود به اروپا راه یافته و در آنجا نام لوت گرفته باشد.
    شباهت کلمه العود در تلفظ عربی یعنی تخفیف همزه اول تغریبا لعود و تشدید د آخر به صورت، ت را با نام اسپانیائی این ساز یعنی لود مي توان احساس کرد.

    منبع: سازشناسی برنامه نیستان
    سازشناسی پرویز منصوری



    فاگوت:
    از سازهای بادی متعلق به خانواده ابوا، سازی دو زبانه ای، و در این دسته سازها، ساز بم شمرده می شود.
    اصول ساختمان آن مانند کلارینت است. طول لوله آن در مجموع کمی کمتر از 3 متر است که دو پنجم آن، به خاطر راحتی اجرا و به دست گرفتن ساز بر روی خود خم شده و در کنار یا عقب لوله درازتر قرار گرفته است.
    زبانه ها به وسیله لوله نازکی به لوله اصلی ساز وصل شده اند.
    لوله اصلی ساز به طور نامحسوسی مخروطی شکل است.
    در نت نویسی این ساز از سه کلید استفاده می شود:
    کلید فا، کلید دو و کلید سل.
    این ساز قادر به ایجاد اصوات قوی و ضعیف، انواع لگاتوها(اتصال اصوات پی در پی ملودی) و اصوات منقطع بوده و ترکیب آن با ساز کرانگله در ارکستراسیون بسیار معمول است.
    در مقایسه با سازهای زهی، باسون صدایی معادل ویولن سل دارد و می تواند سه اکتاو اجرا کند.

    منبع: سازشناسی پرویز منصوری
    فرهنگ تفسیری موسیقی




    ‌‍قاشقك

    قاشقک جزو سازهای کوبه ای است.
    متشکل از یک جفت جام چوبی صدفی شکل و کوچک که توسط تسمه نازکی به انگشتان شست و سبابه نوازنده بسته می شود و نوازنده با 4 انگشت دیگر به یکی از بشقاب ها می کوبد تا این یکی یه بشقاب دیگر برخورد کند.
    صدای آن خشک و بدون ارتفاع معین است.
    این ساز بیشتر در موسیقی همراهی رقصهای اسپانیائی به کار می رود.

    منبع: سازشناسی پرویز منصوری



    قانون
    این ساز به شکل ذوذنقه قائم الزاویه است. بلندترین ضلع کمی بیشتر از یک متر، نزدیک به نوازنده و کوتاهترین آن، موازی با ضلع قبلی دور از او قرار می گیرد. ضلع سمت راست به طول تقریبی 40 سانتی متر قائم بر هر دو ضلع موازی پبشگفته است و ضلع سمت چپ اضلاع موازی را به طور مورب قطع می کند. سمت راست ساز حفره ای به شکل مربع مستطیل به ابعاد تقریبی 40 در 15 سانتی متر قرار گرفته و روی آن را پوستی یک یا چند تکه ای کشیده اند و خرکی نسبتا کم ارتفاع ولی دراز با چند پایه در نقاط برابر طی طول پوست روی آن تکیه کرده است.
    تعداد اصوات قانون 26 است و هر صوت توسط سه سیم هم کوک حاصل می شود.
    سیم ها در کنار راست ساز تثبیت شده، پس از عبور از روی خرک و طی طول ساز.
    هر سه سیم از میان دستگاه مخصوصی که جهت کوک موقت، (یا زیر و بم کردن صوت سیم ها تا حد یک پرده و نیم) تعبیه شده، عبور می کند و هر سیم به گوشی مخصوص کوک اصلی می رسد، به کمک دستگاه کوک موقت که در قانون های مصری تغییر کوک بسیار سریع و راحت انجام می گیرد می توان تمام صداهای کروماتیک مخصوص موسیقی شرق را از ساز حاصل کرد.
    نت نویسی قانون امروزه معمولا بر روی دو حامل(پائینی با کلید فا برای دست چپ و بالائی با کلید سل برای دست راست) عمل می شود.

    مضراب ساز عبارت است از انگشتانه ای که به انگشتان اشاره هر دو دست می کنند.
    تیغه ای از جنس شاخ مانند ناخن به انگشتانه ها الصاق شده که نوازنده قانون به وسیله آن به سیم های ساز زخمه می زند.
    منبع: سازشناسی پرویز منصوری



    قيچك


    شکم ساز از دو قسمت مجزا از یکدیگر تشکیل یافته قسمت تحتانی کوچکتر و به شکل نیم کره است که بر سطح مقطع جلو پوست کشیده شده و روی خرک ساز قرار دارد. قسمت بالائی بزرگتر مانند چتری روی قسمت تحتانی قرار گرفته و هر دو قسمت توسط سطحی منحنی از عقب به هم اتصال یافته اند و در نتیجه در جلو یا بین دو قسمت حفره ای تشکیل شده است. سطح جلوئی قسمت بالا، جز در ناحیه وسط که زیر گردن ساز قرار گرفته به صورت دو شکاف پهن باز است.
    دسته ساز تقریبا در نصف طول خود روی شکم قرار گرفته و نیمه دیگر در بالا به جعبه گوشی ها متصل است و دسته فاقد دستان است.
    سر متشکل است از جعبه کوچک(محل قرار گرفتن چهار گوشی، هر دو گوشی در یک طرف آن) و یک زائده منحنی شکل برای آویختن ساز که کمی به عقب برگشته و جهتی افقی یافته است.
    قیچک اساسا جزو دسته سازهای محلی بوده که در سالهای اخیر در حمایت وزارت فرهنگ و هنر به شهر آورده شده و نه تنها ساختمان و کوک آن را تکمیل و تنظیم کرده اند، بلکه آن را به سه اندازه مختلف، قیچک سوپرانو(به طول 5/56سانتی متر) ، قیچک آلتو(63 سانتی متر) و قیچک باس به همان نسبت بزرگتر ساخته اند.
    تمام انواع بالا چهار سیمه است. طول سیم مرتعش در قیچک سوپرانو=5/33، در قیچک آلتو=5/37 و قیچک باس 70 سانتی متر است.
    وسعت هر یک از انواع حدود سه اکتاو است.

    قيچك سوپرانو
    سازی است که قابلیت تکنوازی و همنوازی هر دو را حائز است ولی دو نوع بعدی آلتو و باس بیشتر به منظور همنوازی در ارکستر به کار می رود.
    آرشه قیچک پس از استاندارد شدن ساز عینا همان آرشه ویولن است.
    قیچک از انواع سازهای محلی است که در سالهای اخیر به شهر آمده و مورد توجه قرار گرفته است و بیشتر در نواحی جنوب شرقی ایران معمول است.
    در سطح فوقانی شکم و پشت دسته سوراخ و حلقه ای است که دو تسمه به آن الصاق می شود: یکی از تسمه ها را به کتف چپ و دیگری ر ابه کمر می بندند و ساز در موقع نواختن تقریبا آزاد و آویزان مي شود. اما نوازندگان شهری تمایل به استفاده از این تمهید ندارند.
    کوک قیچک محلی ثابت نیست ولی قدر مسلم اینکه سیم ها تغریبا هیچ وقت نسبت به یک دیگر نسبت به یکدیگر فاصله پنجم نداشته اند.
    آرشه در اصل(نوع محلی آن) شبیه به آرشه کمانچه است و امروزه در شهر از آرشه ویولن و ویولن سل در نواختن نوع شهری آن استفاده مي شود.

    منبع:سازشناسی پرویز منصوری






    گورگه

    شکل خارجی ساز شبیه به سطل یا گلدان و از جنس فلز است. روی آن را پوست کشیده اند و در نوع شهری شده ساز، آن را بر روی سه پایه های محکم کرده اند. ته گلدان بسته است.
    گورگه را با دو چوب می نوازند.
    این ساز اگر چه سازی محلی است، اما اساسا فاقد شهرتی مانند دهل است.


    منبع: سازشناسی پرویز منصوری



    گیتار

    گیتار به سازهای گروه کوردوفن Cordophones تعلق دارد ، از این جهت که سیمهای آن در اثر ارتعاش تولید صدا میکنند.
    به هر حال گیتاری که به شکل امروزی میبینیم ، نتیجه تکامل آن در طی قرنهاست.

    عده ای بر این عقیده اند که گیتار از مصر سرچشمه گرفته استو عدهای نیز بر این نظرند که آن از سیتارای یونانی-آشوری Greek Assyrian Cithara که بوسیله رمیها به اسپانیا آورده سده گرفته شده است.
    اما به نظر می رسد که جد بزرگ تمام سازهایی که ما به عنوان کوردوفون از آنها یاد کردیم یک کمان موسیقی باشد که تنها یک سیم ساده به دو سر آن متصل بوده است که با کشیدن و رها کردن سیم صدایی در کمان ایجاد میشده که این صدا بوسیله یک تقویت کننده صوت که به آن متصل بوده تقویت میشده است.


    از آنجائیکه این سیم تنها یک صدای ساده ایجاد میکرده برای داشتن چندین صدا ابتدا یک سیم دیگر و سپس چندین سیم به اندازه های کوتاهتر به کمان بسته شده و از این طریق چندین صدا تولید گردیده.

    ازدیاد این سیمها و افزوده شدن یک جعبه تشدید صوت منجر به اختراع چنگ کمانی Harp Arqueeگردید. سپس سازی متشکل از مجموعه ای از سیمها به نام لیر ظهور کرد که در آن سیمهایی به طول مساوی کار گذاشته شد.


    یونانیها دو نوع لیر داشتند ، یکی به نام لیرا و دیگری به نام کیتارا، کیتارا بوسیله رمیها تغییر شکل یافت و نام گیتار نیز از همین کلمه گرفته شده است.


    بعدها رو می ها برای نخستین بار سازهایی چون سیتارا ، پاندورا Pandora و فیدیکولا Fidicula را نواختند و از این راه آلات کوردوفن در تمام اروپا رواج یافت.


    در واقع نخستین گیتارهای واقعی در آغاز دوره رنسانس به ظهور رسید . این گیتار ها به دلیل داشتن بدنه ای باریک و شکلی مدور متمایز بودند.

    به تدریج در قرنهای چهارده و پانزده پسوندهای موریسکا و لاتینا حذف شد و در سراسر اروپا آلات موسیقی خانواده گیتار با اسمهایی از قبیل : گیتارا ، گیترنه،گیترن Giteren ( سازی سیمی مفتولی و منسوخ شده شبیه به گیتار که به زبان فرانسوی گیترنه و به زبان اسپانیایی گیتارا گفته می شد.) و شیتارا معین شدند.

    در همان زمان گروه زیادی از سازهای خانواده کوردوفن ، با اسمهایی از قبیل: ویهوئلVihuelaا در اسپانیا و ویولا Viola در ایتالیا خوانده می شدند.


    بعضی از این سازها با آرشهde arco ، بعضی با مضراب de penolaو بضی دیکر هم با انگشتde mano نواخته می شدند.

    از ویهوئلای انگشتی (ویهوئلا دمانو) نوعی گیتار پدید آمد.

    درطی قرنهای چهارده و پانزده در شکل گیتار و ویهوئلا تغییرات قابل توجه ای بوجود آمد به تدریج در پهلوهای آنها فرورفتگی ایجاد شد و در قرن شانزده هر دو ساز آشکارا شبیه گیتار شدند.

    در قرن شانزده این دو ساز در اسپانیا بسیار رایج بودند و نوازندگی با انگشت به حدی عمومیت پیدا کرد که پسوند de mano در این کشور به کلی از اسم این سازها حذف شدند.
    از آن پس گیتار بدنه ای بزرگتر و شکلی مدورتر به خود گرفت.
    منبع: سایت
    [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]


    ناي
    از ادوات بسیار ساده و قدیمی موسیقی است که بعد از حنجره انسانی آن را قدیمی ترین و طبیعی ترین اسباب موسیقی دانسته اند و انواع گوناگونی داشته است مانند: نی، قره نی، نی مضاعف، نی زبانه دار، نی انبان، نای سفید که بر آنها سوراخهایی تعبیه می کردند و کوتاه یا بلند بوده، و چنانکه معروف و معروف است شش سوراخ بر یک طرف، و یک سوراخ بر طرف دیگر نزدیک به انتهای نای داشته است و شاید به مناسبت هفت سوراخ آن را نی هفت بند می گویند.

    منبع: تاریخ موسیقی ایران



    نقاره

    این ساز به انواع و اندازه های مختلف در نقاط کشور وجود دارد.

    نقاره شمال: از دو کاسه سفالین(یکی کمی کوچکتر از دیگری) تشکیل شده است.
    این ساز را معمولا با دو چوب و گاه با دست می نوازند و قطر دهانه کوچک 16 و بزرگ 22 سانتی متر است.

    نقاره کردستان: تغریبا به شکل بالا ولی بزرگتر است که آن را گاه به اسب می بندند و نوازنده سوار اسب آن را با دست مي نوازد.

    نقاره فارس: مانند دو تای قبلی جفت است ولی بزرگ تر از آنها و اختلاف زیادتری در اندازه های هر یک نسبت به دیگری(قطر دهانه شان 23، 37 سانتی متر است).
    شکل آنها نیز خمره ای فشرده است. نقاره فارس برای ساختن نقاره های جدید، زمینه و مدل قرار گرفته است.

    منبع: سازشناسی پرویز منصوری





    ني

    سازی است متشکل از یک لوله استوانه ای از جنس نی که سراسر طول آن از هفت بند و شش گره تشکیل شده است (به این دلیل این ساز را نی هفت بند نیز می گویند)
    نی به قطرهای متفاوت از 5/1 تا 3 سانتی متر و طولهای مختلف حدود 30 تا 70 سانتی متر ساخته شده، در تمام آنها، روی لوله کمی در قسمت پائین 5 سوراخ در طرف جلو و یک سوراخ در قسمت عقب قرار گرفته، و در یک یا دو انتهای نی روکشی برنجی با طولی کوتاه لوله نئی را پوشانده است، و لبه لوله در قسمت دهانی آنقدر تیز است که من تواند لای دندانها قرار گیرد.
    نی از انواع سازهای بی زبانه است.
    هوا از طریق نفس نوازنده ار انتهای بالائی به درون فرستاده شده و قسمت اعظم آن از نزدیکترین سوراخ باز خارج می شود. بنابراین باز و بسته شدن سوراخ ها به توسط انگشتان هر دو دست نوازنده، طول هوای مرتعش و طول موج ارتعاش را زیاد و کم کرده و در نتیجه صوت زیر و بم مي شود.
    این ساز را نمی توان کوک کرد.
    یعنی کوک آنرا چنانکه در سازهای زهی با پیچاندن گوشی ها میسر است نمی توان تغییر داد. بدین نسبت نمی توان آن را با ساز دیگر منطبق کردو از اینرو معمولا در نقش تکنوار ظاهر می شود.
    گاه اگر چه بسیار به ندرت که بخواهند از صوت نی در همنوازی ارکستر استفاده کنند. ناگزیر نوازنده ساز تعدادی نی را با کوک ها مختلف فراهم کرده و در دسترس خود می گذارد تا در طی همنوازی یا همراهی صدای خواننده به تناسب موقع از یکی از نی ها استفاده کند.
    وسعت صدای نی حدود دو اکتاو و نیم است، ولی میدان صدا یا کوک در سازهای مختلف تفاوت می کند.
    اجرای اصوات در اکتاوهای بالاتر به وسیله فشار هوا عملی است. به عبارت دیگر با دوبرابر کردن فشار صداهای حاصله یک اکتاو زیر می شود و باید دانست که هر نی فاقد
    یکی دو صدا است.
    نی از دسته سازهای محلی است و تغریبا در تمام نقاط ایران معمول است. نوازندگان محلی با ابتکاری سنتی تا اندازه ای از قطع شدن صدای ساز هنگام تازه کردن نفس جلوگیری می کنند.
    توضیح آنکه در حین نواختن، هوا را از بینی به ریه و نیز به لپ ها داخل کرده ذخیره می کنند و این هوا را به تدریج به درون لوله می فرستند.
    نی کامل دارای هفت سوراخ است و معمولا آن را هفت بند می گویند. عدد هفت یکی از اعداد مقدس بابلیهاست و نزد قدما عدد کامل بوده است.
    بابلیها به علم نجوم اهمیت بسیار می دادند، علوم آنها با اعقاید دینی آمیخته بود و تصور می کردند عطارد، زهره، مریخ، مشتری، زحل و آفتاب و ماه از مظاهر خدایانند، و از هفت روز هفته هر روز را به ستایش یکی از خدایان اختصاص داده بودند.
    منبع: سازشناسی پرویز منصوری
    تاریخ موسیقی ایران







    هورن یا کر از سازهای بادی چوبی متعلق به خانواده ابوا، دارای زبانه ای مضاعف و لوله استوانه ای که بر روی آن مانند ابوا کلیدهائی تعبیه شده است. انتهای ساز بر خلاف ابوا کوزه ای شکل است. این ساز از نظر رنگ و کیفیت صدا شبیه ترین ساز به سازهای بادی اولیه است.
    کرهای کوچکتر دارای سه و کرهای بزرگتر چهار دریچه ای هستند. قسمت دهانی آن قیفی شکل و گودتر از دهانی ترومپت است. انتهای لوله دراز و خمیده آن به ناقوسی خیلی باز ختم می شود.
    میدان صدای آن درست یک اکتاو بم تر از ترومپت است.
    نت آن با کلید فا و هم با کلید سل نوشته می شود، با کلید فا نت های نوشته شده یک فاصله چهارم بالاتر و نت های نوشته شده با کلید سل یک فاصله پنجم پائین تر صدا می دهد.
    کیفیت صدا در کر بسیار نرمتر و پرتر از صدای ترومپت است.
    کرانگله سزار فرانک در سال 1889 برای اولین بار این ساز را وارد ارکستر کرد که با این عمل مورد انتقاد فراوان قرار گرفت ولی کار او سبب شد که این ساز به سازهای ارکستر سنفونیک افزوده گردد.
    کر یا هورن در زبانهای اروپائی به معنای شاخ است. و این وجه تسمیه به این جهت است که بشر اولیه به منظور حاصل کردن اصواتی کم و بیش به اصوات سازهای برنجی از شاخ حیوانات استفاده می کرده است.

    منبع: سازشناسی پرویز منصوری
    فرهنگ تفسیری موسیقی





    ویولن:

    ساز زهی آرشه ای، کوچکترین ساز این دسته که برای نواختن روی شانه چپ قرار می گیرد و به کمک آرشه که در دست راست نوازنده است نواخته می شود. سیم های ویولن قبلا از روده گوسفند ساخته می شد.
    امروزه در سیم های بم تر، بر روی روده سیم فلزی نازکی می پیچند و در سیم های زیر تر از مفتول فلزی تنها استفاده می شود.
    سیم های ویولن از زیرترین تا بم ترین سیم به ترتیب پاوین کوک می شوند.
    می سیم اول، لا سیم دوم، ر سیم سوم، سل سیم چهارم .
    بنابراین اصوات سیم ها نسبت به یکدیگر به ترتیب فاصله پنجم را تشکیل می دهند.
    در این وسعت صدا ویولن قادر است تمام فواصل کروماتیک غربی و فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی و هر موسیقی دیگر را حاصل کند، به شرط آنکه گوش نوازنده در تشخیص شان استاد باشد.

    قسمت های ساز عبارتند از: 1. تنه 2. دسته 3. خرک و ضمائم

    تنه: جعبه ای که ما بین طبله(تخته روئی) ، زیره(تخته زیرین) و جدارهای طرفی محصور شده است. در روی طبله سیم ها، چوب آبنوس تکیه گاه سیم ها، خرک، سیم گیر و دو شکاف به قرینه یکدیگر به شکل اف قرار دارد.

    دسته یا گردن:در واقع دنباله چوب آبنوس تکیه سیم هاست که محل انگشت گذاری نوازنده در قسمت بالای آن قرار دارد. نوازنده ویولن قادر است در تمام طول چوب ابنوس انگشت گذاری کند. انتهای دسته به جعبه کوچکی ختم می شود که سیم ها در درون آن به دور گوشی های کوک پیچیده می شوند.

    خرک:ما بین سیم ها و طبله ویولن قرار گرفته و فشار سیم ها آن را به طور عمودی نگه می دارد. نقش خرک آن است که ارتعاش سیم ها را به طبله و به جعبه ویولن منتقل کند و نیز در داخل جعبه میله ای چوبی تغریبا زیر خرک، اندکی بلندتر از جدار طرفی قرار داده شده که شکل گرده ماهی، طبله و زیره را حفظ کند. سیم گیر از آبنوس ساخته شده و در فاصله اندگی از خرک تا آخر تنه ویولن کشیده شده است، سیم ها از جعبه کوچک سر ساز آغاز شده طی چوب آبنوس تکیه گاه سیم ها ادامه یافته، از روی خرک عبور کرده و به دکمه ای که در قسمت پائین جدار تعبیه شده بند می شود.
    نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ، به طور جمعی و چه در ارکستر مجلسی و انفرادا آنقدر پر اهمیت است که آنرا شاه سازها گفته اند. شاید بتوان چنبن ادعا کرد که در یک پارتیتور موسیقی ارکستر، ویولن ها از تمام سازهای دیگر کمتر سکوت دارند.
    نخستین سازندگان معروق ویولن در ایتالیا پیدا شدند. گاسپارو داسالو نخستین ویولن حقیقی را ساخت، اما معروفترین ویولن ها در شهر کرمونا ساخته شدند.
    آندره اماتی و فرزندش نیکولا آماتی و شاگردش آنتونیو استرادیواریوس، بهترین ویولن های دنیا را تاکنون ساخته اند.

    منبع:سازشناسی پرویز منصوری
    فرهنگ تفسیری موسیقی








    ویولن سل:

    ویولن سل چنان بزرگتر از ویولن و ویولا است که نوازنده مجبور است آن را برای اجرا بر روی زمین ما بین پاهای خود تکیه دهد. در حالیکه خود روی صندلی می نشیند. از این جهت در انتهای تحتانی ویولنسل میله ای آهنی نصب شده (که در غیر هنگام اجرا آنرا باز می کنند یا می پیچند و به داخل جعبه سر می دهند.) و نوک آنرا روی زمین قرار دارد.
    نت این ساز را در اصوات بم با کلید فا در اصوات وسط با کلید دو و در اصوات زیر با کلید سل می نویسند.

    تعریف لغت نامه ای:
    ویولن سل:
    در وجه تسمیه این ساز به زبانهای فارسی و فرانسه اشتباهی وجود دارد. توضیح اینکه سلو به معنی کوچک و ویولن سل به معنی ویولن کوچک است. در حالی که این ساز به مراتب بزرگتر از ویولن است.
    در تحلیل این نکته باید گفت که کلمه ویولن اساسا عنوان سازی بوده به بزرگی کنترباس امروزی و ویولن سل، همان شکل و ترکیب را در حجم کوچکتری عرضه می کرد.
    ویولن سل عضو سوم رده سازهای زهی شمرده می شود. این ساز بیش از ویولا و کم و بیش مانند ویولن قابلیت اجرای تکنوازانه، شرکت در ارکستر مجلسی و نیز در ارکستر را دارا می باشد. طنین آن خصوصیتی دارد که به نوازنده و شنونده هر دو راحتی اعصاب می بخشد.
    منبع: سازشناسی پرویز منصوری
    فرهنگ تفسیری موسیقی






    قرني يا كلارينت
    قره نی سازی انتقالی است و باید گفت انواع مختلفی از این ساز ساخته شده که هر یک با فاصله ای دیگر، انتقالی هست. ما در اینجا از قره نی سی بمل که رایج ترین نوع قره نی است گفتگو می کنیم.
    قره نی از دسته سازهای یک زبانه ای است و متشکل است از یک لوله استوانه ای که انتهای آن کمی مخروطی شده است.
    در انتهای بالای ساز، تکیه گاهی مانند منقار، از جنس چوب، کائوچو یا پلاستیک تعبیه شده، که از یک سوی ان تقریبا صاف و سوی دیگر سطحی منحنی است و در سوی صاف آن تیغه ای نئی بر منقار تکیه کرده است (زبانه)
    این قسمت را مجموعا دهانی می نامند که در موقع نواختن کاملا در دهان(و احیاناما بین دندانها) قرار می گیرد. علاوه بر دهانی قسمت های دیگر نبز در این ساز به نظر می رسند که همگی می توانند از هم جدا شوند.
    تعداد کلیدها و سوراخ های قره نی، بسیار بیشتر از کلیدها و سوراخ های فلوت و به همین دلیل انگشت گذاری این ساز مشکل تر از فلوت است.
    وسعت صدای قره نی از سازهای بادی دیگر نسبتا بیشتر است.
    قره نی باس یا باس کلارینت:
    این ساز با همان اصول انگشت گذاری قره نی معمولی، یک اکتاو بم تر از آن صدا می دهد. بر خلاف کلارینت معمولی متشکل از لوله مستقیم در سراسر طول خود نیست،
    بلکه در قسمت دهانی و انتهای تحتانی ساز خمیدگی هائی دارد، قسمت دهانی از قمیش (زبانه) ، تکیه گاه قمیش و لوله ای که دوبار خمیده شده است و به سر لوله اصلی ساز می رسد تشکیل شده است و در قسمت انتهای تحتانی، لوله اصلی به طرف بالا برگشته و مانند انتهای شیپور کمی گشادتر شده است.
    این ساز نیز از دسته سازهای انتقالی است و مانند کلارینت در دو نوع سیستم انتقالی سی بمل و لا ساخته شده است.
    در کلارینت باس سی بمل گاه یک عدد کلید اضافی برای ایجاد صدائی نیم پرده بم تر تعبیه شده است.
    تعریف فرهنگ لغات :
    کلارینت: از سازهای بادی چوبی بیشتر از جنس آبنوس و اخیرا فلز، دارای زبانه ای ساده، لوله ای استوانه ای و انتهای شیپوری. بر روی سطح لوله، کلیدهای بسیاری تعبیه شده است. بافت کلیدها بر روی کلارینت به دو علت پیچیده تر و کامل تر از سیستم کلید بندی در اوبوا است:
    1. به دلایل آکوستیکی
    2. به علت جدیدتر بودن این ساز نسبت به اوبوا
    به همین دلیل صدای کلارینت از نظر رنگ طنین با اوبوا تفاوت دارد. میدان صدای کلارینت متجاوز از سه اکتاو است.


    منبع: سازشناسی پرویز منصوری
    فرهنگ تفسیری موسیقی





    کلاویکورد

    ساز شستی دار زهی متعلق به قرون پانزدهم تا هیجدهم.
    این ساز متشکل است از جعبه ای مستطیل شکل که ردیف شستی های آن در ضلع درازتر قرار می گیرد.
    صفحه رزناتور در طرف راست نوازنده و شستی ها قرار داشته و خرک ها ارتعاش سیم ها را به این صفحه منتقل می کنند.
    وقتی نوازنده شستی را فشار می دهد، اهرمی که به قسمت داخلی شستی وصل است، از زیر به سیم برخورده به آن فشار می آورد که همان سبب تولید ارتعاش می گردد.
    صدای کلاویکورد نرم و لطیف است.


    كمانچه


    در دایره المعارف فارسی ج 2 ذیل کمانچه آمده است: از سازهای زهی قدیم ایران و در واقع نوع تکامل یافته رباب، کاسه گرد و پایه آهنی دارد و مانند تار و ویولن سیمهای آن را با گوشی محکم و کوک می کنند، کمانی که با آن کمانچه را می نوازند کمانه نام دارد و همان است که در ویولن کلمه فرانسوی آرشه به معنی کمان کوچک جای آن را گرفته است.

    شادروان خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، کمانچه را تکامل یافته رباب می نامد: ساز اخیر رباب که اول دو سیم داشته و بعدها یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و با کمانه به صدا در می آمده و همان است که ما امروز کمانچه می گوییم. و به همین جا اضافه می کند از دوره صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است.
    قسمت اصلی کمانچه کاسه آن است که به صورتهای مختلف ساخته می شود. کاسه کمانچه هنوز از نظر جنس چوب، اندازه ها و شکل یکسان و تثبیت شده نیست.
    از نظر شکل، کاسه ها را به صورت کروی یا مخروط ناقص درست می کنند. کاسه هایی که به شکل مخروط ناقص هستند اکثرا پشت باز ساخته می شوند. استفاده از این کمانچه ها در قسمت های مرکزی ایران به خصوص در لرستان متداول است. این کمانچه ها صدایی پر قدرت و شفاف دارند و چون کاسه ی سبک دارند، اجرای قطعاتی که نیاز به چرخیدن سریع کمانچه دارد بر روی این کمانچه ها آسانتر است و این امتیازی است برای این نوع کمانچه. این کمانچه ها اغلب سه سیم دارند ولی این روزها به تدریج دارای چهار سیم می شوند. کمانچه های پشت باز معمولا از چوب توت و به صورت یک تکه ساخته می شوند.
    کاسه های کروی به دو صورت یک تکه و ترکه ای هستند، در کمانچه های ترکه ای کاسه از به هم چسبیدن ترکه هایی که در روی قالب خم شده اند ساخته می شود. ضخامت این کاسه ها کم است و به همین دلیل کاسه سبک است و چرخیدن کمانچه به سهولت صورت می گیرد. کاسه های یک تکه از چوبهای مختلف ،معمولا از گردو خراطی می شود. وزن کاسه از کاسه های ترکه ای بیشتر و چرخش کمانچه تا حدی مشکل است. صدای این نوع کمانچه ها زیاد مطلوب نیست، کمانچه هایی ساخته می شود که تغریبا کروی است و از چوب توت به صورت دو تکه ساخته می شود، این کمانچه ها چون دست باز هستند در تنظیم شکل و ضخامت و اندازه های دهانه کمانچه دقت بیشتری دارند و خوش صدا هستند.
    قطر بیرونی کاسه کمانچه موسیقی سنتی معمولا 20 سانتی متر است، در حالی که در مناطق مختلف ایران اندازه کاسه کمانچه متفاوت است، ترکمنها کمانچه با کاسه های بسیار کوچک می سازند. در نقاط دیگر دنیا نیز که سازهایی شبیه به کمانچه ما دارند کاسه ها کوچک و غالبا از پوست نارگیل ساخته می شود.
    دسته کمانچه بر خلاف کاسه تقریبا در یک شکل ساخته می شود. جنس دسته از چوب گردوو شکل آن مخروط ناقص و قطر آن در شیطانک 37 میلی متر و در محل اتصال به کاسه 31 میلی متر است. طول دسته کمانچه 31 سانتی متر است.
    در گذشته کمانچه دارای سه سیم بوده است، گاهی دو سیم اول و دوم مضاعف انداخته می شد و احتمالا در تبعیت از ویولن به چهار سیم تبدیل شده است. بنابراین چهار سیم و در نتیجه چهار گوشی بر روی دسته کمانچه قرار می گیرد، و این سیمها پس از رد شدن از روی شیطانک و عبور از روی دسته و کاسه به سیم گیر وصل می شوند. بر روی دهانه کمانچه پوست کشیده می شود و این پوست معمولا پوست دل گاو، پوست ماهی، پوست آهو و غیره می تواند باشد.
    خرک بر روی پوست قرار می گیرد و سیم ها با فشار خرک را به پوست می چسبانند. کمانچه به وسیله یک پایه که در قسمت سیم گیر به کاسه وصل شده است، روی پای نوازنده قرار می گیرد.
    آرشه کمانچه، که اسم اولیه اش کمانه بوده است، تشکیل شده است از یک چوب که از یک طرف انحنا دارد با بلندی 60 سانتی متر و موی دم اسب.
    موی آرشه کمانچه بر خلاف سازهای زهی غربی بر روی چوب محکم کشیده نمی شود، بلکه نوازنده است که به هنگان نوازندگی به تناسب احساس فسار را بر روی سیم تغییر می دهد.
    چگونگی صدای کمانچه به عواملی بستگی دارد که بعضی از آنها از این قرارند: جنس چوب، ضخامت در نقاط مختلف کاسه، شکل کاسه، اندازه های کاسه، چگونگی سطح کاسه از نظر تراش، نوع و ضخامت پوست، جنس و شکل و اندازه و محل قرار گرفتن خرک، چگونگی شیطانک، جنس سیم، زاویه اتصال دسته به کاسه.
    برای ساختن کمانچه ای با صدای دلخواه ضمن در نظر داشتن عواملی که گفته شد سالها تجربه لازم است.

    منبع:شیوه کمانچه نوازی مهدی آذرسینا



    کنترباس
    بزرگترین و بم ترین عضو گروه سازهای آرشه ای است.
    تعداد سیم های آن چهار یا پنچ تا است.
    در قرن نوزدهم و کمی قبل از آن این ساز سه سیم داشته است. در حال حاضر سیم های کنترباس به فاصله چهارم کوک می شوند.
    در این ساز اصوات عملا یک اکتاو بم تر از نتی که برای آن می نویسند صدا می دهند.
    در کنترباس هائی که پنچ سیم دارند سیم های چهار و پنج به فاصله سوم کوک می شوند .
    این ساز را به صورت ایستاده می نوازند.
    سطح ساز در عقب بر خلاف سه ساز دیگر گرده ماهی نبوده بلکه صاف است.

    سازشناسی پرویز منصوری
    فرهنگ تفسیری موسیقی

  2. 5 کاربر برای این پست از za2 تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •