لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از 17 به 22 از 22

موضوع: تاریخچه موسیقی غرب

  1. #17
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    Smile قسمت هفدهم


    0 Not allowed! Not allowed!
    بتهوون وقتی عاشق شد چنین نوشت: ((افکارم به سوی تو می آیند، ای محبوب جاودانه ی من؛ من جانم را در کالبد تو به سرزمین ارواح میفرستم...)) مندلسون در آستانه ی ازدواج به مادرش نوشت: ((امیدوارم آرام و خویشتندار باشم و با همان نوع خونسردی که همیشه داشته ام کار را فیصله دهم...))
    تندخویی توسکانینی در خارج از استودیو نیز دیده میشد. یهودی منوهین در زندگینامه خودش به نام سفر ناتمام صحنه ای را در هتل آستور نیویورک نقل میکند که در آن، یهودی منوهین به عنوان یک ویولنیست نوجوان آمده است تا با استاد درباره ی ویولن کنسرتوی بتهوون بحث کند. وسط بحث، تلفن زنگ میزند. نادیده میگیرند. دوباره زنگ میزند، و منوهین می نویسد که در این لحظه ((فشار توی اتاق بیشتر شد. با سومین زنگ، توسکانینی صحبت خود را قطع کرد و با قدم های مصمم به طرف تلفن رفت، اما به طرف جایگاه تلفن که روی دیوار نصب شده بود رفت، کل آن را بیرون ریخت، اتصالات چوبی، گچ، گردوخاک، سیمهای پاره پوره ی آویزان، و سپس بی آنکه کلمه ای بگوید برگشت تا صحبت را از جایی که ناتمام مانده بود با جدیت کامل از سر بگیرد.))
    یک شب، خواننده معروفی تصادفا دید که راینر دیر وقت غذا میخورد. نزدش رفت تا گپ بزند. خواننده پرسید: ((چه اپرایی اجرا شد؟)) راینر چشمکی زد و گفت: ((نمیدانم آنها چه کار کردند، من مایستر زینگرها را رهبری کردم)).
    اسم اصلی برنستین لوئیز بود اما او در 16 سالگی اسمش را عوض کرد تا با یک عضو دیگر خانواده ی برنستین اشتباه گرفته نشود. بعدها با اسم مستعار لنی امبر به ازای هفته ای 25 دلار ملودی های پاپ و جدید را برای یک ناشر تنظیم میکرد. (برنستین لفظ آلمانی امبر)به معنی کهربا)بود.)

    ادامه دارد...

  2. 3 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


  3. #18
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    Smile قسمت هجدهم


    0 Not allowed! Not allowed!
    سونات باروک عموما شامل یک ویولن یا فلوت بود و هارپسیکورد یا ویولنسل آن را همراهی میکرد(کونتینوئو). معمولا چهار موومان به صورت آهسته- تند- آهسته- تند داشت. سونات کلاسیک ویترینی از تقارن و تناسب بود که مظهر عصر موتسارت و هایدن به شمار میرفت، و معمولا هم سه موومان بود. رمانتیک های اولیه سونات هایی به سبک کلاسیک میساختند، اما وقتی آهنگسازان مطابق با روحیه ی رمانتیک شان فردگراتر شدند چفت و بست این فرم سست تر شد. یک گسست مهم با فرانتس لیست آغاز شد که پیانو سونات ((سی مینور)) خود را در یک موومان بلند تقریبا 30 دقیقه ای ساخت.
    یوهانِس برامس در جوانی به فرانتس لیست مراجعه کرد. فرانتس لیست که بعضی از دستخطهای او را مطالعه کرده بود، چنان تحت تاثیر قرار گرفت که او را روی یک صندلی راحتی نشاند و سونات ((سی مینور)) خود را برای او اجرا کرد. وقتی قطعه را به پایان رساند با کمال تعجب متوجه شد که هیچ صدایی برنمی خیزد. به برامس نگاه کرد و دید که او روی صندلی راحتی به خواب رفته است!
    نام((سنفونی هزارساز)) را مالر انتخاب نکرد، اما او با این نامگذاری مخالفتی هم نشان نداد. گفت: ((در این سنفونی کل عالم با نت های موسیقی به صدا درمی آید. این ها دیگر صدای بشر نیستند، بلکه سیاره ها و خورشیدها به حرکت درآمده اند.))
    پیانو کنسرتوی ((ر مینور)) برامس چنان شنوندگان را مبهوت کرد که در دو اجرای اول کسی برای آن دست نزد. برامس به دوست خود، یواخیم، نوشت: ((در پایان، سه جفت دست به آهستگی کف زدند، و هیس هیس بقیه اجازه نداد که دیگر کسی کف بزند.)) حدود چهل سال بعد، یک نقاد لندنی باز هم هضم قطعه را مشکل یافت و نوشت: ((غیر دوست داشتنی تر از کنسرتوی دیگر برامس است.))(منظور پیانو کنسرتو در ((سی بمل)) است).
    لویی چهاردهم نه تنها باله را دوست داشت بلکه با جوراب شلواری صورتی، جوراب های ابریشمی، کفش پاشنه بلند و کلاه بزرگ پردار در باله می رقصید.

    ادامه دارد...

  4. 3 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


  5. #19
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    85671
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    نوشته ها
    115
    میانگین پست در روز
    0.03
    تشکر از پست
    111
    378 بار تشکر شده در 111 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 185/1
    Given: 208/0
    میزان امتیاز
    11

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام یوسف
    خیلی خوشم اومد که به تاریخچه موسیقی پرداختی
    با اجازه ات می خوام از این اطلاعاتی که اینجا گذاشتی تو یه سایت دیگه استفاده کنم

  6. 3 کاربر برای این پست از Toktam_N تشکر کرده اند:


  7. #20
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط Toktam_N [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    سلام یوسف
    خیلی خوشم اومد که به تاریخچه موسیقی پرداختی
    با اجازه ات می خوام از این اطلاعاتی که اینجا گذاشتی تو یه سایت دیگه استفاده کنم
    سلام. خواهش میکنم. مشکلی نیست چون من اینارو از کتابی با همین نام „تاریخچه موسیقی غرب” تایپ کردم...

  8. 2 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


  9. #21
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    Smile قسمت نوزدهم


    0 Not allowed! Not allowed!
    بیشتر وقت ها، هر چه اثر جلوتر می رود، واریاسیون ها پیچیده تر و پیچیده تر میشوند، اما ونسان دندی، آهنگساز فرانسوی، در ((واریاسیون های ایشتار)) برعکس عمل کرد. این موسیقی در وصف الهه ای بابلی است که از هفت دروازه میگذرد و در هر دروازه یکی از جامه های خود را از تن به در می آورد. به این ترتیب، با ادامه ی اثر، بافت موسیقیایی سبک تر می شود و تم اصلی که واریاسیون ها روی آن بنا شده اند صرفا در پایان پدیدار میشود، یعنی موقعی که ایشتار در دروازه ی هفتم عریان ایستاده است.
    در زمانی، حداقل 30 باخ در آلمان ارگ می زدند. اسم ((باخ)) مترادف با ((موسیقی دان)) بود.
    باخ از هوای خوب لایپزیگ هم ضرر کرد، زیرا هوای خوب لایپزیگ سبب میشد که مردم کمتر بیمار شوند. به همین علت، درآمد باخ از محل اجرای مراسم سوگواری کمتر شد. باخ به دوستی نوشت: ((سال گذشته باد خوش وزید و من درآمد مراسم سوگواری ام خیلی کم شد.)) (این معادل یک هفتم درآمد سالانه ی باخ بود.) هزینه ی زندگی در لایپزیگ نیز بالا بود.
    نخستین بار که مسیح در دوبلین اجرا شد، چنان ازدحامی برای بلیت در گرفت که از خانم ها خواهش کردند دامن های بدون فنر بپوشند و از آقایان خواستند شمشیرهای شان را به همراه نیاورند تا تماشاچیان بیشتری در سالن جا بگیرند. یک سال بعد، در نخستین اجرای مسیح در لندن، جورج (شاه انگلستان) در حین اجرای ((کُرهالِلویا)) از جا برخاست و دیگران هم از او تبعیت کردند. از آن پس، هر بار که این قطعه اجرا می شود، رسم است که تماشاچیان بایستند.
    بعد از 12 کنسرتو گروسو که در سال 1712 با عنوان اپوس 3 منتشر شد، ویوالدی به شهرت رسید. باخ چنان تحت تاثیر این مجموعه قرار گرفت که نیمی از آن ها را برای سازهای دیگر نیز تنظیم کرد. ویوالدی دوست داشت عنوان های فرعی خوش آب و رنگ برای آثار خود انتخاب کند، اما حتی اگر این آثار نام شکار، طوفان دریا، یا سِهره داشتند باز هم کنسرتو بودند.
    اسکارلاتی و هندل در ونیز یکدیگر را دیدند، در جریان یک مهمانی بالماسکه که در آن مردی با نقاب سیاه داشت روی هارپسیکورد بداهه نوازی میکرد. یکی از شنوندگان، اسکارلاتی 21 ساله بود که از مهارت و بینش موسیقیایی مرد ناشناس شگفت زده شد و با صدای بلند گفت: ((او یا خود شیطان است، یا آن ساکسون معروف.)) البته او آن مرد ساکسون بود، و از آن پس میان هندل و اسکارلاتی دوستی مادام العمری شکل گرفت.
    اسکارلاتی چنان با حیات موسیقیایی کشور جدیدش درآمیخته بود که بعضی از ناشران حتی نام او را هم اسپانیایی کردند: قطعه هایش را با نام دومینگو اسکارلاتی منتشر کرددند.
    تلمان موقعی که موسیقی نمی ساخت بچه میساخت! همسرش هشت پسر و دو دختر به دنیا آورد اما بعد با یک افسر سوئدی گریخت و خانه و کاشانه را رها کرد.
    هایدن به عنوان خدمتکار عالی مقام کاخ استرهازی پذیرفت جوراب سفید و پیراهن سفید بپوشد، پودر بزند و کلاه گیس بگذارد و از ((صمیمیت بی مورد)) با بقیه ی نوازندگان و خوانندگان خودداری کند.
    موتسارت دوست خود، هایدن، را بر حذر داشت که در سن و سال پیری به مملکت غریب برود و به او گفت که حتی کلمه انگلیسی هم نمی داند. هایدن گفت: ((زبان مرا همه جا می فهمند)) و بعد باروبنه اش را بست.
    هایدن در لندن با جراحی به نام دکتر هانتر آشنا شد که به او گفت پولیپ بینی دارد و از او خواست برای معاینه نزدش برود. هایدن که انگلیسی خوب بلد نبود تصور کرد که به مهمانی چای دعوت شده است. خود هایدن چنین نوشت: ((بعد از احوال پرسی و تعارفات، چند آدم قوی هیکل آمدند و مرا گرفتند و به یک صندلی بستند. داد و بیداد کردم، لگد زدم، تا بالاخره خودم را خلاص کردم و به آقای هانتر فهماندم که نمیخواهم عمل کنم.)) بعد، هایدن با پولیپ بینی باارزش خود فرار کرد.

    ادامه دارد...

  10. 4 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


  11. #22
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    20400
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    نوشته ها
    1,474
    میانگین پست در روز
    0.28
    تشکر از پست
    4,388
    3,737 بار تشکر شده در 1,370 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 384/4
    Given: 1,625/1
    میزان امتیاز
    16

    مدال های دریافت شده

    Smile قسمت بیستم


    0 Not allowed! Not allowed!
    نام واقعی موتسارت آمادئوس نبود، بلکه یوهانِس کریسوستوموس ولفگانگوس تئوفیلوس بود. ولفگانگ خلاصه شده ی ولفگانگوس است؛ اما پدرِ موتسارت نام گوتلیب را بر تئوفیلوس ترجیح می داد، و در زبان لاتینی این اسم به آمادئوس ترجمه می شود(یعنی عاشق خدا).
    موتسارت در بزرگسالی دیگر از هدایای عجیب و غریبی که می دادند خوشش نمی آمد و پول نقد را ترجیح می داد. میگفت: ((پنج دست ساعت مچی دارم، باید روی شلوارهایم نیز جیب ساعت بدوزم تا وقتی نزد اعیان و اشراف می روم دیگر به من ساعت مچی ندهند.))
    کنسرتوی ترومپت در آثار موتسارت وجود ندارد، زیرا موتسارت از کودکی تا 9 سالگی و پس از آن از صدای ترومپت سولو خوشش نمی آمد. یکی از دوستان خانوادگی چنین نوشته است: ((اگر ترومپتی به طرفش می گرفتید درست مثل این بود که هفت تیری را به قلب او نشانه گرفته باشید. پدر می خواست این ترس را در او از بین ببرد؛ به همین خاطر، یکبار از من خواست توی صورت ولفگانگ ترومپت بزنم، اما چشم تان روز بد نبیند! هنوز صدای ترومپت درنیامده بود که رنگش پرید و شروع کرد به لرزیدن...))
    بتهوون با توجه به ویژگی های شخصیتی اش حتی خدمتکار ثابتی هم نداشت. در یادداشت های سال 1820 او میخوانیم که او ظرف یک سال چهار خدمتکار عوض کرد.
    یوهان آلبرشتسبرگر، معلم محافظه کار، به استعداد بتهوون جوان بدگمان بود. می گفت: ((بتهوون چیزی یاد نگرفته است و چیزی هم یاد نخواهد گرفت. آهنگساز بی آینده ای است.)) یوهان آلبرشتسبرگر چه پیشگوی بدی بود!
    یکبار بعد از اجرای آثاری روی ساز شستی دار در یک مهمانی باشکوه، از بتهوون خواستند که برود با خدمتکاران غدا بخورد(مانند هایدن و موتسارت که قبلا چنین کرده بودند). بتهوون نپذیرفت، قشقرق به پا کرد و با عصبانیت مجلس را ترک کرد. البته قضایا به خیر و خوشی ختم شد: یکی از مهمانان پرنس فردیناند پروسی بود که بلافاصله، شب بعد، مهمانی دیگری ترتیب داد و از بتهوون دعوت کرد که سمت چپ او بنشیند، و میزبان شب قبل را سمت راست خود نشاند.

    پایان

  12. 3 کاربر برای این پست از you3f تشکر کرده اند:


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •