0
دوستان نازنین، اساتید بزرگوارم، شاید غرض از همه ی بحث ها و نقد و نظرهایی که این جا انجام میدیم،الزامن رسیدن به یک نتیجه و نظر واحد نباشه، اما جدای از اطلاعات و سواد و ادعایی که هر کدوم از ما داریم به استنادش بحث می کنیم، دوستان نوآموز دیگری در این بین هستند که ممکن است هر کدام به ظنّ خودشان، تکه ای از این اطلاعات و موارد گفتگو و انتقاد را بگیرند و این برداشت ناتمامشون اساس و مایه ی کار قضاوت شون در مورد موسیقی بشه. متاسفانه هم موسیقی ی ما و هم ادبیات ما و هم تاریخ ما، منتقدین و مفسرین سرآمد زیادی نداشته، و هر چه هم که دارد از موهبت عرض اندام شایسته ی خویش است. دوستان عزیزم، قامت موسیقی ی ما ناساز نیست، درد جای دیگری ست و شما جای دیگری دست گذاشته اید. به خود بنده، به اقتضای شغلم، اول تابستان بخشنامه ی محرمانه می دهند که برگزاری ی هر گونه کلاسی با عنوان موسیقی، در همه ی واحدهای مربوطه ممنوع ست! برگردیم به ذهنیت تاریخی مون و غیر از نقد تکنیکی و تاکتیکی موسیقی، ببینیم کدام دوره از این تاریخ چند صد ساله، موسیقی ی ما نفس راحتی کشیده! کی قد بکشد، کجا قد بکشد؟ در این سترون خاموش! ؟ همین که نفس می کشد، بس شگفت انگیزست. این موسیقی با این خصوصیات در هر کجای جهان می بود، نابود شده بود، اصلن بی نشان می شد. این حرف ها را نیاز به گفتن نیست، اما همین خودش یک سر ِ درد است!
من از طرف همه ی دوستان و نو آموزان بخش ویولن، چه کلاسیک و چه ایرانی، تقاضا دارم که اطلاعات و آموخته های با ارزش تون را در قالب جزوه ها، مقالات، ویدیوها و موارد مشابه دیگری در اختیار دوستان دیگر قرار بدهید که این کار، هم شایسته ی روح بزرگوارانه ی شما، هم در خور تحسین و پسند عمومی و هم در شأن و منزلت این سایت خواهد بود.
بگذارید کار ما که اشاعه ی نیک فرهنگ و هنر کشورمون هست، به بستر همنوایی و همدلی منتقل بشه و همه به زعم خویش مرهم نِهِ این زخم باشیم نه نمک ریز آن!
با مهر و ارادت و دوستی. محمد خورشیدی
علاقه مندي ها (Bookmarks)