-
-
-
Friday 21 March 2014
# ADS
-
Saturday 22 March 2014
#2
0
ممل خان عزیز ، شما دچار یه سردرگمی شدی کلا. و دلیل این سردرگمی این هستش:
تئوری موسیقی ایرانی به صورت کاملا معین و ثابت نیستش. چندین تن از اساتید اومدن برای موسیقی ایرانی تئوری نوشتن، که نگرش هر کدوم ازینا با هم فرق داره. مثلا خالقی از مفاهیم گام و تنیک صحبت میکنه در حالی که طلایی به این مفاهیم در موسیقی ایرانی اعتقادی نداره و از دانگ و تنیک صحبت میکنه. مشکل سر درگمی شما اینه که همه ی این نگرش ها رو با هم مخلوط کردی!
فکر میکنم بشه تئوری موسیقی ایرانی رو به سه نگرش کلی تقسیم کرد: 1. نگرش خالقی و فرهت 2. نگرش طلایی 3. نگرش معاصر
برای حل مشکلت پیشنهاد میکنم یکی یکی بری سراغ این نگرش ها و جدا جدا ببینی چی میگن. برای اینکار میتونی اول کتاب خالقی و بعد کتاب فرهت رو بخونی. وقتی که کامل نظریات این دئ استاد رو درک کردی بری سراغ نگرش طلایی...
و اما در مورد سوالت، از دید خالقی جواب میدمش: تا جایی که من یادم میاد خالقی توی کتابش در مورد اینکه دستگاه ها رو بر اساس تنیکشون نام گذاری کنیم یا شاهدشون چیزی نمیگه. اما از اونجایی که برای خالقی تنیک اهمیت بیشتری از شاهد داره، و از طرفی در بیان درجه ی فاصله ها هم تنیک رو مبدا میدونه، میشه گفت که از نظر خالقی همه ی دستگاه ها و آوازها با تنیکشون نام گذاری میشن.
بله گام هایی که مثال زدی درست هستن. گام در موسیقی غربی یه تعریفی داره و یه استاندارد هایی داره. دلیل این تفاوتی که گفتی اینه که خالقی برای اینکه گام هایی که برای موسیقی ایرانی ساخته استاندارد های تعریف شده ی گام رو داشته باشن،مجبور شده یه سری تغییرات بده و گام های بعضی از دستگاه ها و آواز ها یه مدل دیگه هستن و تفاوت دارن. برای فهم بیشتر دلیل این تفاوت ها میتونی به همون کتاب خالقی مراجعه کنی.
از آزادی "یواشکی" زنان
حمایت کنیم
-
-
Saturday 22 March 2014
#3
0
نوشته اصلی توسط
alireza_jafarian
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
ممل خان عزیز ، شما دچار یه سردرگمی شدی کلا. و دلیل این سردرگمی این هستش:
تئوری موسیقی ایرانی به صورت کاملا معین و ثابت نیستش. چندین تن از اساتید اومدن برای موسیقی ایرانی تئوری نوشتن، که نگرش هر کدوم ازینا با هم فرق داره. مثلا خالقی از مفاهیم گام و تنیک صحبت میکنه در حالی که طلایی به این مفاهیم در موسیقی ایرانی اعتقادی نداره و از دانگ و تنیک صحبت میکنه. مشکل سر درگمی شما اینه که همه ی این نگرش ها رو با هم مخلوط کردی!
فکر میکنم بشه تئوری موسیقی ایرانی رو به سه نگرش کلی تقسیم کرد: 1. نگرش خالقی و فرهت 2. نگرش طلایی 3. نگرش معاصر
برای حل مشکلت پیشنهاد میکنم یکی یکی بری سراغ این نگرش ها و جدا جدا ببینی چی میگن. برای اینکار میتونی اول کتاب خالقی و بعد کتاب فرهت رو بخونی. وقتی که کامل نظریات این دئ استاد رو درک کردی بری سراغ نگرش طلایی...
و اما در مورد سوالت، از دید خالقی جواب میدمش: تا جایی که من یادم میاد خالقی توی کتابش در مورد اینکه دستگاه ها رو بر اساس تنیکشون نام گذاری کنیم یا شاهدشون چیزی نمیگه. اما از اونجایی که برای خالقی تنیک اهمیت بیشتری از شاهد داره، و از طرفی در بیان درجه ی فاصله ها هم تنیک رو مبدا میدونه، میشه گفت که از نظر خالقی همه ی دستگاه ها و آوازها با تنیکشون نام گذاری میشن.
بله گام هایی که مثال زدی درست هستن. گام در موسیقی غربی یه تعریفی داره و یه استاندارد هایی داره. دلیل این تفاوتی که گفتی اینه که خالقی برای اینکه گام هایی که برای موسیقی ایرانی ساخته استاندارد های تعریف شده ی گام رو داشته باشن،مجبور شده یه سری تغییرات بده و گام های بعضی از دستگاه ها و آواز ها یه مدل دیگه هستن و تفاوت دارن. برای فهم بیشتر دلیل این تفاوت ها میتونی به همون کتاب خالقی مراجعه کنی.
سلام علیرضا جان. ممنون از راهنماییت و وقتی که گذاشتی.
من الان فقط یک سوال دارم. راست می گی. یه کم همه را با هم قاطی کردم.
ببین، مثلا می خوایم گام اصفهان را بنویسیم. خب؟ میگیم که برای نوشتن گام اصفهان، تنیکشو درجه 4 همایون قرار بده و همون گام همایون را بنویس یعنی فواصل اصفهان می شه اینجوری: (د یعنی درجه)
همایون: د اول 3/4 د دوم 5/4 دسوم 1/2 دچهارم 1 دپنجم 1/2 دششم 1 دهفتم 1
اصفهان: -. -. -. -. -. -. -. -. -. -. -. -. -. -. -. اول 1 د دوم 1/2 د سوم 1 دچهارم 1 دپنجم 3/4 دششم 5/4 دهفتم 1
به عبارت دیگر:
همایون می کرن:-. -. -. -. - ر می کرن فادیز سل لا سی بمل دو ر
اصفهان از می کرن:-. -. -. -. -. -. -. -. -. سل لا سی بمل دو ر می کرن فادیز سل
تا اینجا حله؟ مشکلی نیس؟؟؟؟؟
حالا می گن شاهد اصفهان هم درجه 4 هست. حالا سوال من اینه که شاهد این اصفانی که نوشتم چیه؟ درجه چهارمشه دو ؟؟؟ یا همون درجه چهارم همایونیه که ازش گرفته شده یعنی درجه اول خودش سل ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
همین بساط را در شور و نوا هم داریم. یعنی میگن واسه ساختن نوا درجه 4 شور را تنیک قرار بده . در عین حال می گن شاهد نوا درجه 4 هست.
ممنون می شم اگر راهنمایی بفرمایین. با تشکر
ویرایش توسط mamalkhan : Saturday 22 March 2014 در ساعت 12:33 PM
-
-
Saturday 22 March 2014
#4
0
اصفهان درجه ی چهارم همایون هستش.
اصفهان سل رو مثال بزنیم:از همایون ر گرفته شده. تنیکش سل هست. شاهدش هم سل هست (یعنی درجه اول).
نوا درجه ی چهارم شور هستش.
نوای دو رو مثال بزنیم: از شور سل گرفته شده. تنیکش دو هست. شاهدش لا هست (یعنی درجه ششم).
(البته اکثر اساتید شاهد نوای دو رو همون دو میدونن. اما خالقی لا دونسته)
ویرایش توسط alireza_jafarian : Thursday 27 March 2014 در ساعت 10:23 AM
از آزادی "یواشکی" زنان
حمایت کنیم
-
-
Saturday 22 March 2014
#5
-
-
Saturday 22 March 2014
#6
0
به این نتیجه رسیدم که هر کسی هر چی دلش خواسته گرفته شاهد و ایست. و اصلا چیز واحدی وجود نداره
اونقدا هم کشک نیست! هر کسی بر اساس یه نظر و پژوهش و تحقیقی به این نتایج رسیده. اما مثلا نظریات خالقی چون قدیمی هستن و از اولین نظریه های موسیقی هستش نقص و عیب بیشتر داره و با موسیقی امروز منافات داره کمی.
از آزادی "یواشکی" زنان
حمایت کنیم
-
کاربران زیر از alireza_jafarian به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Saturday 22 March 2014
#7
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
-
-
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
alireza_jafarian
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
اصفهان درجه ی چهارم همایون هستش. اصفهان سل رو مثال بزنیم:از همایون ر گرفته شده. تنیکش سل هست. شاهدش هم سل هست (یعنی درجه اول). نوا درجه ی چهارم شور هستش. نوای دو رو مثال بزنیم: از شور سل گرفته شده. تنیکش دو هست. شاهدش می هست (یعنی درجه ششم). (البته اکثر اساتید شاهد نوای دو رو همون دو میدونن. اما خالقی می دونسته)
درود... علیرضا فکر کنم اشتباه کردی.. من هرچی فکر میکنم.. میبینم نت می در نوای دو اونقدرا اهمیتی نداره ... خالقی گفته درجه ششم خود نوا... نه درجه ششم شوری که از آن مشتق شده... که اینجا در شور سل میشه نت لا.. که درجه ششم نوای دو هست... البته خالقی در کتابش شور لا رو مثال زده .. که میشه نوای ر.. و درجه ششم نوای ر میشه نت سی که شاهد در نظر گرفته.
دو چيز انتها ندارد....يكي پهناي كهكشانها...دومي حماقت انسانها...البته در مورد اولي چندان مطمئن نيستم ( آلبرت انيشتن )
-
کاربران زیر از r_a_m_i_n به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
0
نوشته اصلی توسط
r_a_m_i_n
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
درود... علیرضا فکر کنم اشتباه کردی.. من هرچی فکر میکنم.. میبینم نت می در نوای دو اونقدرا اهمیتی نداره ... خالقی گفته درجه ششم خود نوا... نه درجه ششم شوری که از آن مشتق شده... که اینجا در شور سل میشه نت لا.. که درجه ششم نوای دو هست... البته خالقی در کتابش شور لا رو مثال زده .. که میشه نوای ر.. و درجه ششم نوای ر میشه نت سی که شاهد در نظر گرفته.
رامین جان فکر کنم شما هم اشتباه می کنید. الان خوندم. خالقی تو کتابش گفته شاهد نوا درجه 6 گام شوره. یعنی همون شوری که ازش مشتق شده دیگه!!! در نوای دو، تنیکش که درجه 4 گام شور مادرش باشه می شه دو و خالقی می گه شاهدش می شه درجه 6 گام شور مادر که میشه می یعنی درجه دوم خود نوا. البته اکثر جاهای دیگه می گن شاهد نوا میشه تنیکش که در مورد نوای دو می شه همون دو.
با تشکر
-
-
Thursday 27 March 2014
#10
0
درود... علیرضا فکر کنم اشتباه کردی.. من هرچی فکر میکنم.. میبینم نت می در نوای دو اونقدرا اهمیتی نداره ... خالقی گفته درجه ششم خود نوا... نه درجه ششم شوری که از آن مشتق شده... که اینجا در شور سل میشه نت لا.. که درجه ششم نوای دو هست... البته خالقی در کتابش شور لا رو مثال زده .. که میشه نوای ر.. و درجه ششم نوای ر میشه نت سی که شاهد در نظر گرفته.
آره رامین اشتباه کردم. درسته. الان میرم اون پست رو ادیت میکنم که کسی گیج نشه.
رامین جان فکر کنم شما هم اشتباه می کنید. الان خوندم. خالقی تو کتابش گفته شاهد نوا درجه 6 گام شوره
نه دوست عزیز. من اشتباهی گفتم. خالقی کلا درجه ها رو نسبت به تنیک میگه. اینجا هم منظور درجه ی ششم نواست. که در نوای دو میشه همون لا.
از آزادی "یواشکی" زنان
حمایت کنیم
-
کاربران زیر از alireza_jafarian به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Thursday 27 March 2014
#11
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
mamalkhan
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
رامین جان فکر کنم شما هم اشتباه می کنید. الان خوندم. خالقی تو کتابش گفته شاهد نوا درجه 6 گام شوره. یعنی همون شوری که ازش مشتق شده دیگه!!! در نوای دو، تنیکش که درجه 4 گام شور مادرش باشه می شه دو و خالقی می گه شاهدش می شه درجه 6 گام شور مادر که میشه می یعنی درجه دوم خود نوا. البته اکثر جاهای دیگه می گن شاهد نوا میشه تنیکش که در مورد نوای دو می شه همون دو. با تشکر
درود.. ممل جان فکر کنم باید یک بارِ دیگه کتاب رو مطالعه کنید:صفحه ی 129 کتاب نظری به موسیقی جلد دوم... مثال 38... گام نوا رو رسم کرده و اگر به سرکلید نگاه کنید متوجه میشید که شورِ لا هست که میشه نوای رِ... و روی نتِ سی نوشته شاهد که میشه درجه ششم خودِ نوا و درجه دوم گام شور... و در صفحه ی 130 نوشته : نغمه های نوا معمولا اول روی درجه ششم توقف میکنند و این نت درجه ی دوم گام شوری است که نوا از آن گرفته شده است. یعنی همان درجه ای که نت ایست ابوعطا و افشاری است, به همین جهت نغمات نوا کمی به ابوعطا و افشاری هم شباهت پیدا میکند. پس این درجه را میتوان شاهد نوا گفت.
دو چيز انتها ندارد....يكي پهناي كهكشانها...دومي حماقت انسانها...البته در مورد اولي چندان مطمئن نيستم ( آلبرت انيشتن )
-
کاربران زیر از r_a_m_i_n به خاطر این پست تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)