ریتم Fast 6/8 جهت ریتم شناسی سه تار

[farhood72]

درمورد اینکه بخواین به همه ی سوالات جواب بدین، کاملا موافقم .. نمیرسین.. اما حق بدین، وقتی شما هر جلسه، یه بحث از یه ساز رو شروع میکنین،سخت میشه واستون... انتظار این هم داشته باشین از ایشون سوالات متنوعی بشه...
من آدم صبوری هستم(دوستان دیگه رو نمیدونم والا) .. منتظر میمونم تا پاسخ من داده بشه...
اما باز هم میگم... فقط میخوام انتهای این کار رو بدونم...
نظر من اینه [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید] جان، وقتی ندونم هدف استادم چیه و ندونم آخرش به کجا میرسه، نمیتونم بهش اعتماد کنم و بعد از گفتن حرفهام به خودشون از پیششون میرم!!
فکر میکنم اکثر دوستان اینجا هم نتونستن به آقای بهرامی عزیز اعتماد کنن و این باعث میشه کلی سوال توی ذهنشون نقش ببنده که بازم منشا این سوالات اینه: هدف ایشون چیه؟
درمورد پاسختون هم باید بگم، خیر... آقای بهرامی شخص محترمی هستن و پاسخ غیر منطقی از ایشون کاملا دور از شخصیت ایشونه... کسی نمیخواد مقام ایشون رو پایین بیاره..
موفق باشی علی جان

[piottel]

فکر کنم امروز دومین روزی باشه که وقت فراغت رو به بررسی ویدئوهای „آقای بهرامی” در سایت آپارات اختصاص دادم! اینکه در کل کار ایشون یا کاری ایشون مدعی آموزش اون هستند رو چطور تحلیل می کنم بمونه برای یه بحث مفصل و مستند! اما اینکه دوست عزیز فرمایش می کنند : „دست به ساز نمی زنند و مسخره ... مسخره”!... اگر منطورشون از دست بساز زدن یعنی تلاش برای اجرای اون چن میزانی که به اسم „ریتم شناسی سه تار گذاشتن که همون در جای دیگه اسمّ ریتم شناسی گیتار رو داشت” ، عرض شود که مسلما کسی اینکار رو انجام نمی ده و وقتش رو صرف چیزی که ار مفاهیم و اهدافش چیزی نمی دونه و توجیه نشده، نمی کنه!... و اما در مورد „تمسخر”... فکر نمی کنم هیچکدوم از دوستان این انجمن قصد تمسخر کسی رو داشته باشن!... اما اینو در مورد خود „جناب بهرامی” نمی تونم بگم که در جایی از این ویدئو های باصطلاح آموزشی شون در مورد مدرسین سازها افاضه می فرمایند „... که این نمی دونم مربی ها ... مربا ها”!... بنده بشخصه اینومی ذارم بحساب حس شوخ طبعی و „شکل گویشی” که آقای بهرامی با اون اخت شدن!... بهر حال متعاقب این پست سعی می کنم تا اونجایی که سر در میارم، „آنچه آقای بهرامی” عنوان می کنند رو با مستندات به نقد بکشم! موفق باشد. :)

[piottel]

دوست گرامی علی آقا (از اونجا که ظاهرا آقا فرهود عزیز شما رو „علی” خطاب کردن، با اجازه منم بهمین نام مخاطب قرارتون می دم!
همونطور که در پست قبلی عرض کردم، برای سر در آوردن از اونچه „آقای علیرضا بهرامی” مدعیِ نشر و معرفیش هستند، تقریبا اکثر قریب به اتفاق مدیئوهایی که از ایشون در سایت آپارات وجود داشت چندین بار ، نگاه کردم! راستش این کلیپ ها و چیزایی رو که در اون مطرح شده، اط 2منظر میشه مورد بررسی قرارداد! الف: خود آقای بهرامی و شکل معرفی بقول شما „متد علیرضا بهرامی” که مدعی هستید بار اولی هست که نه تنها در ایران بلکه در جهان به اون پرداخته میشه و ... ب- بررسی جوانب تئوریک و فنی آنچه که آقای „بهرامی” عنوان کردند! قبل از هرچیز من بشخصه در مورد اینکه شما و یا هرکسی „جناب بهرامی” رو استاد خطاب کنه، بحثی ندارم!. اما ظاهرا „لقب استادی” از سوی کلیت جامعه به فرد داده میشه! ... استاد لطفی (روحشون شاد) ، این „پیش نام” رو از مردمشون گرفتند... از اهل موسیقی... اینه که به این „لقب” ارزش میده، در غیر اینصورت هم بنده استادم، هم شما و هم „جناب بهرامی”! و این خطاب (استادی) ، بهمین سادگی بدست نمی آد!... نه با ادعا... نه با هتک دیگران ! اوووووه سالها زمان می بره دوست من! J
بگذریم! „آقای بهرامی” به عجیب ترین وجه به رواج و نمایش تئوری خودشون پرداختند! ایشون در آغاز شروع کردند به ساختِ ارزشهای موسقیایی که نه پذیرفته شده است و نه اثباتی و نه اصلا کسی قبولشون داره! من به این میگم „جعل مولفه های ارزشی موسیقی”!... اینکه: „همه باید ریتم های بقول ایشون جهانی رو بلد باشند”!... برا چی؟! کی اینو گفته؟!... اصلا کدوم ریتم جهانی (بعدا به این موضوع مفصل می پردازم)!. بعد با استفاده از این ارزش که ساخته و پرداخته خود ایشونه، سعی میکنن، بقول خودشون „اساتید” رو به چالش بکشن! آقای بهرامی در حدود 60-70% از زمان کلیپ هاشون، فقط از „ضعف اساتید” موسیقی دم زدند! ... هی تکرار... تکرار... تکرار... „فلانی اومد پیش من از اساتید بود... ریتم نمی دونست” ... „به اون استاد گفتم با تنبک Slow Rock بزن، نتونست” ... „به اون یکی استاد تنبک گفتم با تمپو، تنبک بزن، هیچ کاری ازش بر نیومد”... „مضرابهای راست و چپ اساتید از جمله اساتید تار و سه تار، بالانس نیست” ، „مگه میشه استاد ماهیچه شناسی بلد نباشه؟!!!”... خلاصه زیاد و زیاد!... بعدش در مورد اینکه تمرین ورزشی و چه می دونم تمرین رابطه عصب و حرکت و بعدش لزوم آگاهی „اساتید” از „ماهیچه شناسی” و „عصب شناسی” و „ماساژ” و... خلاصه „کمون حلاجی” رو برداشتند و پنبه تموم „استاتید بیخبر از این علوم و فنون” رو زدند که گمان من تموم اساتید „از خود باربد و نکیسا تا آقای شعاری” رو در بر می گیره!... خلاصه دیگی از هنر بار گذاشتند که در اون „ریتم شناسی” و „ماهیچه شناسی” و „ماساژ” ، در کمال آرامش با هم می پختند... (ادامه دارد)

[BRSOnline]

اهمیت ریتم شناسی جهت سازهای سنتی ایرانی از دیدگاه استاد علیرضا بهرامی



استاد علیرضا بهرامی که پیش از این در خصوص سازهای زهی زخمه ای مباحثی را مطرح کرده بودند ، اروز در ادامه همان موضوع به اهمیت ریتم شناسی جهت سازهای سنتی ایرانی اشاره کردند که در ویدئوی چند دقیقه ای در خصوص بالانس بودن سرعت دست نوازندگان سازهای سنتی ایرانی اشاره کردند و ادامه بحث ایشان ریتم های باسانوا ، سالسا ، فانک و چند ریتم دیگر را با تار نواختند.

[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]

[piottel]

ادامه بحث در مورد آقای بهرامی فکر کنم منتفی باشه!... احتمالاُ این „متد بین المللی ABM” که فکر نکنم چیزی از „سیستم بین المللی غافلگیری نایب تیمورخان با گل واژه های ژود - تند - سریع” ، کم داشته باشه، بزودی مخاطبین خاص خودشو پیدا خواهد کرد! اما خواهشم از بینندگان این تاپیک اینه که حداقل نظر خودشون رو تا حد ممکن مستند به دلایل عنوان کنند!.
آدم میمونه چی بگه! آقای بهرامی که فقط سعی و تلاششون رفع نواقص اجرایی و ایضا فبزیولوژیک „اساتید و مدرسین” آلات موسیقیست، با نمرین... اگر نشد با ورزش و باز هم اگر نشد با „ماساژ” در خدمت اساتید هستند! ماشالله 400 - 500 شاگرد هم دارند (احتمالا همه از اساتید)... و معتقدند دست هیچکدوم از نوازندگان تار و سه تار و گیتار و سی تار و خلاصه هر آلتِ تاردار، „بالانس” نیست!... حالا این بگفته ایشون „بالانس” چیه؟!! لا ادری!! ... چرا „بالانس” نیست؟!! لا ادری!!... اصلا ایشون با کدوم „بالانس سنجشون” بالانس بودن و نبودن دست اساتید رو مظنه کردند؟!! باز م لا ادری!
آقای بهرامی در بکی از این ویدئوهاشون می فرمایند : „... آقا! اینایی که بعنوان ریتم شناسی درس می دن، ” وزن خوانیه ، نه ریتم شناسی... فانک و سالسا و رومبا و فلان و بهمان ریتمه .. نه 6/8 و 3/4 و... "!...
آقای بهرامی حتی اینو نمی دونند که ریتم بزبان فارسی به وزن ترجمه می شه و در زبان عرب به اون ایقاع می گن!... ایشون چون نمی دونند که „سالسا و فانک و رومبا و مومبا و کونگا و غیره” در حقیت ریتم نیستند بلکه Styles Of Rythm هستند!... ریتم یا همون وزن و یا همون ایقاع قطعه موسیقی رو در ابتدای قطعه و با همون کسر میزان مشخص می کنند!...
بعد خود حضرتشون دف دست می گیرند یه ترانه پاپ رو می خونند ویه کم دف رو اینور می کنن و میگنه اینو به Slow rock خوندم... بعدش کمی دف رو اونور می کنن و میگن اینو با jazz Waltz خوندم ! هر دو رو هم یجور می خونن و حتی اینونمی دونن که وقتی اسلو راک ریتم 6/8 محسوب میشه و والس ریتم 3/4!!! 6/8 دو ضربیه و 3/4 سه ضربی! شما چطور اینا رو یجور خوندی؟!!
از این صحبت ها زیاده! ... خیلی هم زیاد! ایشون با کمال اتکا بنفس تار بیچاره رو روی زانو می گیرند یکریز می کوبن رو سیماش و بقول خوشون „باسانوا” می زنند! با با دهن آهنگ می خونن و میگن این شکل باسانواییشه، من که „تار زن”!!! نیستم اونایی که هستن بزنن!
„البته منطورشون” تار نواز" بود... شکل گویششون اینه! ووشو کاریه!...
یه جا هم می فرمایند اون „باسانوائیه” که می گفت „باسانوا رو بیا با سه تار بزن... اول بفهم باسانوا چیه... بعد... بیا یاد بگیر”!...
کاش یکی به آقای بهرامی می گفت: „بزرگوار... آقا... سرور... شما همون” بینگو باگوت" رو بزن و دست از سر کچل تار و سه تار، بردار! که... برادر! عرصه سیمرغ نه جولانگه توست!...
البته حرجی نیست... کلیه اساتیدی که „دستاشون بالانس نیست” می تونن به این آقا مراجعه کنند!

[piottel]

یه توضیح کوچیک که زیاد هم ربطی به „آقای بهرامی بینگو بانگو زن” پیدا نمی کنه! سبک های ریتمیک از رومبا تا چاچا و چارلستون! که عمر بعضیا (منظورم مرسوم شدنشونه) به 10-15 سال هم نمی رسه و بعضیاشون که عمر 50-6- ساله دارن اما الان خیلی کمرنگ شدن... مثه همین „چارلستون” ، همشون از یه کلید اجرا که معمولا به اون Clave می گن ، ساخته شدن و هر کدوم از اونا انواع مختلفی دارند! مثلا شاید حدود 50 نوع فانک ساختن یا انواع رومبا... اما معمولا در تمامشون اون Clavd یا کلید اجرا رعایت شده! ضمنا آقای بهرامی نمی دون ... اصلا نمی دونن که شکل اجرای یه قطعه موسیقی رو نتش مشخص می کنه... برای مثال همون آهنگ آقای „مختاباد” اگر می خواست بشکلی که آقای بهرامی خوندن اجرا بشه، نت اش رو با کسر میزان 6/8 با تمان اون ضد ضربها و سنکوپها می نوشتن و مسلما نه بالا رو نه زیر و نه پشت و نه روی پارتیتور نمینوشتن „باسانوا”!... اما وقت اجرا به آقای „جاز زن” می گفتن: „آقا ریتم باسانوا بگیر”!!... اما حیف که اینارو آقای بهرامی نمی دونن!...

[AliB]

آقا خیلی از آقای بهرامی ممنونم ، یه جمله ی باحالی هست که میگه : اگر دهنتو باز نکنی و همه شک داشته باشن چیزی نمی دونی خیلی بهتر از اینه که بازش کنی و شک همه به یقین تبدیل بشه !
حکایت ایشون هم همینه!
من هم با دیدن این ویدیو دقیقا منظور ایشون رو از ریتم شناسی تار و سه تار و ... اون به اصطلاح ریتم هایی که به عنوان درس های ریتم شناسی در اینجا و در سایتشون مشاهده میشه فهمیدم .
این ویدیو ها بهترین مدرک و سند هست که هر کسی تو باغ باشه متوجه میشه که صحبت های ایشون بسیار بی ربط و بی اساسه!
هرچند من قبلا هم عرض کرده بودم و دوستان دیگر هم اشاره کرده بودن ولی خوب این ویدیو ها لازم بود تا اثبات بشه صحت گفتار من و دوستان دیگر که انتقاد داشتن!
به ایشون بفرمایید لطف کنن دست از سر تار و سه تار موسیقی ایرانی بردارن ، به حد کافی ضربه خورده موسیقی ایرانی دیگه ایشون آش رو شور تر نکنن!