لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 12 از 14 نخستنخست ... 2891011121314 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 177 به 192 از 216

موضوع: بهترین اشعاری که تا حالا شنیدید

  1. #177
    marzi_a1732 آواتار ها
    کاربر نمونه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر نمونه
    شماره عضویت
    4302
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    نوشته ها
    781
    میانگین پست در روز
    0.13
    تشکر از پست
    1,263
    3,551 بار تشکر شده در 729 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 7/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    مادر ...

    بس که پیدا بودی
    هیچکس با خبر از نام و نشان تو نبود
    چشمه ای صاف
    نهان در دل کوه
    غنچه ای سرخ
    نهان در دل مه
    هیچکس
    در پی روح جوان تو نبود
    نگران همه بودی اما
    هیچکس
    نگران تو نبود

    عمران صلاحی
    من از نـژادِ اهـــوراییــانِ آزادم / من از بهشتِ چو زندان، خوشم نمی آید
    اگر خدای نفهمد زبانِ پارسی ام / از آن خدای، به قرآن ! خوشم نمی آید

  2. 7 کاربر برای این پست از marzi_a1732 تشکر کرده اند:


  3. #178
    Kamanche آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    2838
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    37
    نوشته ها
    952
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    2,444
    3,041 بار تشکر شده در 833 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    55

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    در زمین بی زمانی ناکجا آبادی ام
    شهروند روستای هرچه بادابادی ام

    سوی بی سویی دوخلسه مانده تا ژرفای خواب
    پشت خلوت هاست آری پرسه ی اجدادی ام

    گندمی تو ، کشتزاران از تو سرشار طلاست
    جز به بوی تو نگردد آسیاب بادی ام

    حس نزدیکی آهو بوده ام با خون دشت
    در میان حلقه ی آب و علف بنهادی ام

    چشمهای مهربانی از نظر دورم نداشت
    ای بغل آیینه تن آغوش ها بگشادی ام

    چیست در رویای باد آوازِ شب هنگامِ عشق
    آبشار زلف تو بر شانه ی شمشادی ام

    سنگ بودم مُردگی می رفت تا خاکم کند
    با دم گُلسنگی ات دنیای دیگر دادی ام

    گوش دار اینک زمان از من نمک گیر صداست
    در صدف های تهی از شورِ دریا زادی ام

    بیستون مضمون شیرینی ندارد شوخ من
    موشکافِ حیرت آمد تیشه ی فرهادی ام

    پیش آتش بازی چشمت، زمستان قصه ایست
    از تو می گویند پیرانِ شب آبادی ام ...

    شیون فومنی
    این چه استغناست یا رب ! وین چه قادر حکمت است !
    کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست !

  4. 3 کاربر برای این پست از Kamanche تشکر کرده اند:


  5. #179
    nabegheh95 آواتار ها
    مسئول بخش شعر و ترانه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بخش شعر و ترانه
    شماره عضویت
    678
    تاریخ عضویت
    Feb 2007
    نوشته ها
    457
    میانگین پست در روز
    0.07
    تشکر از پست
    514
    530 بار تشکر شده در 276 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    تا بهار دلنشین،آمده سوی چمن
    ای بهـــار آرزو بر ســـرم سایه فکن
    چون نسیم نوبهار بر آشیــــانم کن گـــذر
    تـــا که گلبـــاران شـــود کلبــه ی ویـران من

    تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
    تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان
    چون سِپندم بر سر آتش، نشان بنشین دمی
    چون سرشکم در کنار،بنشین نشان سوز نهان

    تا بهار دلنشین،آمده سوی چمن
    ای بهـــار آرزو بر ســـرم سایه فکن
    چون نسیم نوبهار بر آشیــــانم کن گـــذر
    تـــا که گلبـــاران شـــود کلبــه ی ویـران من

    بــازآ ببین در حیرتم،بشــکن سکوت خلوتم
    چون لاله ی صحرا* ببین،بر چهره داغ حسرتم
    ای روی تـــــــو آیینه ام،عشقت غـــمِ دیرینـــه ام
    بـــــــازآ چـــو گل در این بهار،سر را بِنِـــه بر سینه ام

    تا بهار دلنشین،آمده سوی چمن
    ای بهـــار آرزو بر ســـرم سایه فکن
    چون نسیم نوبهار بر آشیــــانم کن گـــذر
    تـــا که گلبـــاران شـــود کلبــه ی ویـران من
    من از هواي عشق تو ، دل بکنم يا نکنم

  6. 2 کاربر برای این پست از nabegheh95 تشکر کرده اند:


  7. #180
    كاربر فعال شعر و ترانه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    كاربر فعال شعر و ترانه
    شماره عضویت
    1586
    تاریخ عضویت
    Jun 2007
    سن
    34
    نوشته ها
    1,599
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    4,402
    1,473 بار تشکر شده در 815 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو برو
    شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
    از پی ديدن رخت همچو صبا فتاده ام
    خانه به خانه در به در کوُچه به کوچه کو به کو
    ميرود از فراق تو خون دل از دو ديده ام
    دجله به دجله يم به يم چشمه به چشمه جو به جو
    دور دهان تنگ تو عارض عنبرين خطت
    غنچه به غنچه گل به گل لاله به لاله بو به بو
    ابرو و چشم و خال تو صيد نموده مرغ دل
    طبع به طبع دل به دل مهر به مهر و خو به خو
    مهر تو را دل حزين بافته بر قماش جان
    رشته به رشته نخ به نخ تار به تار پو به پو
    در دل خويش „طاهره” گشت و نديد جز تو را
    صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تو به تو

    طاهره قرة العين”

  8. 4 کاربر برای این پست از kaka تشکر کرده اند:


  9. #181
    maryam21 آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    20583
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    سن
    28
    نوشته ها
    223
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    48
    332 بار تشکر شده در 145 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    لحظه ی دیدار نزدیک است
    باز من دیوانه ام ، مستم
    باز می لرزد ، دلم ، دستم
    باز گویی در جهان دیگری هستم
    های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
    های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
    و آبرویم را نریزی ، دل
    ای نخورده مست
    لحظه ی دیدار نزدیک است

    اخوان ثالث

  10. کاربران زیر از maryam21 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  11. #182
    nabegheh95 آواتار ها
    مسئول بخش شعر و ترانه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بخش شعر و ترانه
    شماره عضویت
    678
    تاریخ عضویت
    Feb 2007
    نوشته ها
    457
    میانگین پست در روز
    0.07
    تشکر از پست
    514
    530 بار تشکر شده در 276 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
    و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
    روزی که کمترین سرود بوسه است
    و هر انسان برای هر انسان
    برادریست...
    روزی که دیگر درخانه هاشان را نمی بندند ؛
    قفل افسانه ای است
    و قلب برای زندگی بس است.
    روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
    تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی .
    روزی که آهنگ هر حرف زندگی است
    تا من به خاطر آخرین شعر ، رنج جست و جوی قافیه نبرم ...
    روزی که هر لب ترانه ای است
    تا کمترین سرود بوسه باشد .
    روزی که تو بیایی ، برای همیشه بیایی و مهربانی با زیبایی یکسان شود .
    روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم ...
    و من آن روز را انتظار می کشم ؛
    حتی روزی که دیگر نباشم .

    احمد شاملو
    من از هواي عشق تو ، دل بکنم يا نکنم

  12. 3 کاربر برای این پست از nabegheh95 تشکر کرده اند:


  13. #183
    fanoos آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    341
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,027
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    1,038
    1,485 بار تشکر شده در 669 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 45/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    و من برگ بودم كه توفان گرفت و ديدم كه اين قصه پايان گرفت
    بهار تو آمد به ديدار من و آخر مرا از زمستان گرفت
    كوير تنت را به باران زدند تن آسمان از عطش جان گرفت
    تو مي رفتي و چشم من چشمه بود و من خيس بودم كه باران گرفت
    عجب بارشي بود بر جان من كه چون رودي از عشق جريان گرفت
    هواي تو بود و خيال تو بود كه دست مرا در خيابان گرفت
    حقيقت همين است اي نازنين كه چشمت غزل داد و ايمان گرفت
    تو و كوچه و آن زمستان سرد و من برگ بودم كه توفان گرفت

  14. 2 کاربر برای این پست از fanoos تشکر کرده اند:


  15. #184
    moein babayee آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    19140
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    نوشته ها
    463
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,300
    980 بار تشکر شده در 355 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
    همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
    شدم آن عاشق دیوانه که بودم

    در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید
    باغ صد خاطره خندید
    عطر صد خاطره پیچید
    یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
    پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

    تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
    من همه محو تماشای نگاهت

    آسمان صاف و شب آرام
    بخت خندان و زمان رام
    خوشه ی ماه دست بر آورده به مهتاب
    شب و صحرا و گل و سنگ
    همه دل داده به آوازه شباهنگ

    یادم آید: تو به من گفتی
    از این عشق حذر کن
    لحظه ای چند بر این آب نظر کن
    آب آیینه ی عشق گذران است
    تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
    باش فردا که دلت با دگران است
    تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن

    با تو گفتم حذر از عشق، ندانم
    سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم
    نتوانم

    روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
    چون کبوتر لب بام تو نشستم
    تو به من سنگ زدی من نرمیدم نه گسستم

    باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم
    تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
    حذر از عشق ندانم، نتوانم

    اشکی از شاخه فرو ریخت
    مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت
    اشک در چشم تو لرزید
    ماه بر عشق تو خندید
    یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
    پای در دامن اندوه کشیدم
    نگسستم، نرمیدم

    رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم
    نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
    نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم

    بی تو اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!


    شرمنده اگه جاییش مشکلی داره یا تفاوتی با اصلش هست آخه از حفظ نوشتم.
    دلم واسه ی فریدون اگه واقعا این اتفاق افتاده می سوزه
    چقدر مردم سنگ دل بودن و الانم هستن
    یا علی
    و بالاخره صبح شد!
    اما دیدین من هم فراموش شدم!!!!

  16. 2 کاربر برای این پست از moein babayee تشکر کرده اند:


  17. #185
    maryam21 آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    20583
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    سن
    28
    نوشته ها
    223
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    48
    332 بار تشکر شده در 145 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    " حمید مصدق خرداد 1343"


    *تو به من خندیدی و نمی دانستی
    من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
    باغبان از پی من تند دوید
    سیب را دست تو دید
    غضب آلود به من كرد نگاه
    سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
    و تو رفتی و هنوز،
    سالهاست كه در گوش من آرام آرام
    خش خش گام تو تكرار كنان می دهد آزارم
    و من اندیشه كنان غرق در این پندارم
    كه چرا باغچه كوچك ما سیب نداشت


    „جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق”

    من به تو خندیدم
    چون كه می دانستم
    تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
    پدرم از پی تو تند دوید
    و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
    پدر پیر من است
    من به تو خندیدم
    تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
    بغض چشمان تو لیك لرزه انداخت به دستان من و
    سیب دندان زده از دست من افتاد به خاك
    دل من گفت: برو
    چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...
    و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام
    حیرت و بغض تو تكرار كنان
    می دهد آزارم
    و من اندیشه كنان غرق در این پندارم
    كه چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

  18. 2 کاربر برای این پست از maryam21 تشکر کرده اند:


  19. #186
    maryam21 آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    20583
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    سن
    28
    نوشته ها
    223
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    48
    332 بار تشکر شده در 145 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 4/1
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    شاید آن روز که سهراب نوشت :

    تا شقایق هست زندگی باید کرد

    خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

    باید اینجور نوشت

    هر گلی هم باشی

    چه شقایق

    چه گل پیچک و یاس

    زندگی اجبارست...

  20. 2 کاربر برای این پست از maryam21 تشکر کرده اند:


  21. #187
    ماهک آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    22982
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    نوشته ها
    121
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    59
    305 بار تشکر شده در 70 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    هی مترسک
    کلاه را بردار!


    قطره قطره اگر چه آب شدیم
    ابر بودیم و آفتاب شدیم
    ساخت ما را همو که می پنداشت
    به یکی جرعه اش خراب شدیم
    هی مترسک کلاه را بردار
    ما کلاغان دگر عقاب شدیم
    ما از آن سودن و نیاسودن
    سنگ زیرین آسیاب شدیم
    گوش کن ما خروش و خشم تو را
    همچنان کوه بازتاب شدیم
    اینک این تو که چهره می پوشی
    اینک این ما که بی نقاب شدیم
    ما که ای زندگی به خاموشی
    هر سوال تو را جواب شدیم
    دیگر از جان ما چه می خواهی ؟
    ما که با مرگ بی حساب شدیم

    م. بهمنی
    دلیل اینکه آرومم امید لمس دستاته
    دلیل اینکه تنهایی همین دستای تنهامه

  22. کاربران زیر از ماهک به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  23. #188
    ماهک آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    22982
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    نوشته ها
    121
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    59
    305 بار تشکر شده در 70 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    افسانه ماه و پلنگ
    خیال‌ خام‌ پلنگ‌ من‌ به‌ سوی‌ ماه‌ جهیدن‌ بود
    ... و ماه‌ را ز بلندایش‌ به‌ روی‌ خاک‌ کشیدن‌ بود

    پلنگ‌ من‌ -- دل‌ مغرورم‌ -- پرید و پنجه‌ به‌ خالی‌ زد
    که‌ عشق‌ -- ماه‌ بلند من‌ -- ورای‌ دست‌ رسیدن‌ بود
    گل‌ شکفته! خداحافظ، اگرچه‌ لحظهِ‌ دیدارت‌
    شروع‌ وسوسه‌ای‌ در من‌ به‌ نام‌ دیدن‌ و چیدن‌ بود
    من‌ و تو آن‌ دو خطیم‌ آری، موازیانِ به‌ ناچاری‌
    که‌ هر دو باورمان‌ ز آغاز، به‌ یکدگر نرسیدن‌ بود
    اگرچه‌ هیچ‌ گل‌ مرده‌ دوباره‌ زنده‌ نشد، اما
    بهار در گل‌ شیپوری‌ مدام‌ گرم‌ دمیدن‌ بود
    شراب‌ خواستم‌ و عمرم‌ شرنگ‌ ریخت‌ به‌ کام‌ من‌
    فریبکار دغل‌پیشه... ‌ بهانه‌اش‌ نشنیدن‌ بود
    چه‌ سرنوشت‌ غم‌انگیزی‌ که‌ کرم‌ کوچک‌ ابریشم‌
    تمام‌ عمر قفس‌ می‌بافت‌ ولی‌ به‌ فکر پریدن‌ بود

    حسین منزوی
    ویرایش توسط ماهک : Friday 29 January 2010 در ساعت 02:49 PM دلیل: نام شاعر فراموش شده بود
    دلیل اینکه آرومم امید لمس دستاته
    دلیل اینکه تنهایی همین دستای تنهامه

  24. کاربران زیر از ماهک به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  25. #189
    ماهک آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    22982
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    نوشته ها
    121
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    59
    305 بار تشکر شده در 70 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نشسته‌اند ملخ‌های‌ شک‌ به‌ برگِ یقینم‌
    ببین‌ چه‌ زرد مرا می‌جوند، سبزترینم!

    ببین‌ چگونه‌ مرا ابر کرد، خاطره‌هایی‌
    که‌ در یکایک‌شان‌ می‌شد آفتاب‌ ببینم‌
    شکستنی‌ شده‌ام، اعتراف‌ می‌کنم، اما
    ز جنس‌ شیشهِ‌ عمر توا‌م، مزن‌ به‌ زمینم‌
    برای‌ پر زدن‌ از تو، خوشا مرام‌ عقابان‌
    کبوترانه‌ چرا باید از تو دانه‌ بچینم؟

    نمی‌رسند به‌ هم‌ دست‌ اشتیاق‌ تو و من‌
    که‌ تو همیشه‌ همانی، که‌ من‌ همیشه‌ همینم
    م. بهمنی
    دلیل اینکه آرومم امید لمس دستاته
    دلیل اینکه تنهایی همین دستای تنهامه

  26. کاربران زیر از ماهک به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  27. #190
    ماهک آواتار ها
    کاربر انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر انجمن
    شماره عضویت
    22982
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    نوشته ها
    121
    میانگین پست در روز
    0.02
    تشکر از پست
    59
    305 بار تشکر شده در 70 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    15

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    از زندگی... از این همه تکرار خسته‌ام
    از های و هوای کوچه و بازار خسته‌ام
    دلگیرم از ستاره و آزرده‌ام زماه
    امشب دگر ز هر که و هرکار... خسته‌ام
    بیزارم از خموشی تقویم روی میز
    وز دنگ دنگِ ساعت دیوار... خسته‌ام
    از او که گفت: «یار تو هستم» ولی نبود
    از خود که بی‌شکیبم و بی‌یار خسته‌ام
    تنها و دل‌گرفته و بیزار و بی‌امید
    از حال من مپرس... بسیار خسته‌ام...
    «م. بهمنی»
    دلیل اینکه آرومم امید لمس دستاته
    دلیل اینکه تنهایی همین دستای تنهامه

  28. کاربران زیر از ماهک به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  29. #191
    كاربر فعال شعر و ترانه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    كاربر فعال شعر و ترانه
    شماره عضویت
    1586
    تاریخ عضویت
    Jun 2007
    سن
    34
    نوشته ها
    1,599
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    4,402
    1,473 بار تشکر شده در 815 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نه مرادم
    نه مریدم
    نه پیامم
    نه کلامم
    نه سلامم
    نه علیکم
    نه سپیدم
    نه سیاهم
    نه چنانم که تو گویی
    نه چنینم که تو خوانی
    و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
    نه سمائم
    نه زمینم
    نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم
    نه سرابم
    نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
    نه گرفتار و اسیرم
    نه حقیرم
    نه فرستادۀ پیرم
    نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
    نه جهنم نه بهشتم
    چُنین است سرشتم
    این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
    بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم...
    حقیقت نه به رنـگ است و نه بـو
    نه به هــای است و نه هــو
    نه به این است و نه او
    نه به جـام است و سَبـو
    گر به این نقطه رسیدی
    به تو سر بسته و در پرده بگویــم
    تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
    آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
    خودِ تو جان جهانی
    گر نهانـی و عیانـی
    تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
    تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
    تو خود اسرار نهانی
    همه جا تو
    نه یک جای
    نه یک پای
    هَمه‌ای
    با هَمه‌ای
    همهمه‌ای
    تو سکوتی
    تو خود باغ بهشتی
    تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
    به تو سوگند
    که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
    نه که جُزئی
    نه که چون آب در اندام سَبوئی
    تو خود اویی بخود آی
    تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
    بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
    و گلِ وصل بـچیـنی...

  30. #192
    Ahmad vivaldi آواتار ها
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    19753
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    نوشته ها
    11
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    450
    19 بار تشکر شده در 10 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!

  31. کاربران زیر از Ahmad vivaldi به خاطر این پست تشکر کرده اند:


صفحه 12 از 14 نخستنخست ... 2891011121314 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نظرخواهی : بهترین نوازنده ی ویولون کلاسیک
    توسط پاگانینی در انجمن ویولن کلاسیک
    پاسخ: 88
    آخرين نوشته: Friday 19 August 2016, 03:29 PM
  2. بهترین ترانه سرا از دید شما !!!
    توسط MonaLisa در انجمن بخش عمومی شعر و ترانه
    پاسخ: 51
    آخرين نوشته: Thursday 10 September 2015, 09:10 AM
  3. بهترین گیتاریستها (حتما ببینید )
    توسط alireza-metal در انجمن گیتار الکتریک
    پاسخ: 21
    آخرين نوشته: Saturday 2 February 2013, 11:54 AM
  4. زندگي نامه احمد پژمان
    توسط Leon در انجمن بیوگرافی موسیقیدانان خارجی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Monday 21 May 2007, 07:29 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •