0


|
NoteAhang
The Iranian Virtual Music Society |
Thumbs Up/Down |
Received: 34/3 Given: 0/0 |
منبع salamat. ir
گفتگو با پری زنگنه بانوی اُپرای ایران در باره زندگی پس از نابینایی
پریرخ شاهیلانی (پری زنگنه) با گشادهرویی من را در خانه زیبای خود پذیرا شد. پری زنگنه هنوز خوش میخواند و هر از چندگاهی میزبان مشتاقانی است که به شوق شنیدن صدای او در منزلش جمع میشوند تا هم آوازی زیبا بشنوند و هم برای امور خیریهای که دست اندرکار آنهاست، کمکهای مالی هر چند اندک فراهم شود. ملاقات من با بانوی اپرای ایران بهانهای شد برای آنکه بسیاری از ناگفتههای زندگی خود را بازگوید و مهمتر از همه از نابینایی خود صحبت کند.
اگر اجازه بدهید از سوالهای کلیشهای که میدانم بارها از شما پرسیدهاند بگذریم مانند آنکه «خبر نابینایی را چطور تحمل کردید» یا «چگونه به زندگی بازگشتید» یا «چگونه کار حرفهای خود را شروع کردید» یا... چون شما در کتاب خود «آن سوی تاریکی» مفصل به آنها پرداختهاید. میخواهم درباره مسالهای خاصتر از شما بپرسم؛ به عنوان یک زن چگونه با معلولیت خود کنار آمدید؟ به هر حال کاملا مشخص است که موقعیت اجتماعی یک زن نابینا با یک مرد نابینا تا حدود زیادی تفاوت دارد، منظورم این است که معلولیت را از دیدگاه جنسیتی برایمان توضیح دهید.
سوال خوبی کردید اما قبل از پاسخ دادن به آن میخواهم نکتهای را روشن کنم؛ نابینایی معلولیت نیست بلکه یک آسیب بدنی است و من با طبقهبندی نابینایان بهعنوان معلول همواره مخالف بودهام. بله، در حقیقت نابینایی برای زنان بینایی که بر اثر حادثه یا دلایل دیگری نابینا شدهاند، در بسیاری از موارد به معنای تغییری بزرگ در زندگی و از جمله پایان زندگی مشترک آنهاست درحالی كه برای خانمهایی که نابینا به دنیا آمدهاند، موضوع صورت دیگری دارد؛ هم اطرافیان و هم خود این زنان از ابتدا مشکل را میشناختهاند و در مواردی که داوطلبی برای ازدواج پیدا شده، زندگی مشترک با وجود این مشكل آغاز شده و شریک زندگی زن شرایط خاص وی را پذیرفته است.
البته حتی پذیرش این مساله در ابتدای آشنایی و سپس تشکیل زندگی مشترک نمیتواند تضمینی برای پایداری آن باشد. موارد بسیاری را سراغ دارم که مرد بینا پس از مدتی از همسر نابینای خود فاصله گرفته است و در نهایت او را ترک كرده است. متاسفانه یک خانم نابینا در اغلب موارد ناچار است یاد بگیرد از آرزوهای خود دست بکشد.
اگر هر دو طرف نابینا باشند چطور؟ چرخ زندگیشان چگونه میچرخد؟
تجربه نشان داده این پایدارترین شکل زندگی مشترک نابینایان است. هر دو یکدیگر را خوب درک میکنند و البته با کمک بستگان و اطرافیان میتوانند بار زندگی را به دوش بکشند.
بچههای یک زوج نابینا زندگیشان چگونه است؟
بهطور کلی، زوج نابینا از بچهدار شدن منع میشوند چراکه در صورت وجود عوامل ارثی، خطر انتقال نابینایی به نسل بعد وجود دارد، اما من به عنوان یکی از فعالان اجتماعی نابینایان بارها دیدهام که بچههای زوجهای نابینا به دلیل برخورد با مسالهای غیرعادی، از همان بدو تولد حساستر و باهوشتر و کارآمدتر رشد میكنند، اما به هر حال پرورش یک بچه در محیطی که هم پدر و هم مادر نمیبینند، باید با حواسجمعی و احتیاط و رعایت بسیاری از مسائل به خصوص با کمک اطرافیان باشد.
در مورد آقایان هم بگویید، یک مرد نابینا چه جایگاهی در زندگی مشترک دارد؟
در مورد آقایان موضوع تفاوت دارد. نمیدانم به چه علت (شاید به علت طبیعت پذیرنده و صبور و حس همکاری و همراهی زنانه و مادرانه است یا به دلیل ارزشهای خاص اجتماعی و فرهنگی در جامعه ما یا هر دو) كه آمارها نشان میدهد احتمال دوام زندگی مشترک یک مرد نابینا چه این نابینایی بعد اتفاق افتاده باشد یا از ابتدای زندگی مشترک باشد، بسیار بیشتر است.
شما از سازمانهای نابینایان در کشورهای زیادی بازدید کردهاید. در کشورهای دیگر وضعیت ازدواج افراد نابینا چطور است؟
در کشورهای پیشرفته با توجه به آموزشهایی که داده میشود، وضعیت کمی بهتر است اما در هر حال این تفاوت معنیدار بین زنان و مردان نابینا را در همه جای دنیا با کمی تفاوت میتوان مشاهده کرد.
شما زندگی خانوادگی خود را بعد از تصادف رانندگی که منجر به نابیناییتان شد، از دست دادید. کمی از آن روزها برایمان بگویید.
بله، بعد از آن حادثه زندگی مشترک من به پایان رسید. بارها و بارها فکر میکردم اگر به جای من همسرم نابینا شده بود حتما کنارش میماندم و جمع خانواده را حفظ میکردم.
اما هنوز هم همه شما را به نام خانوادگی همسرتان میشناسند و همواره خود را با نام خانوادگی او معرفی میکنید؛ آن هم با وجود اینکه شاهیلان از خانوادههای مشهور کاشان هستند و حتی بنای تاریخی به همین نام در کاشان وجود دارد.
بله، زنگنه نام خانوادگی همسر سابق من است. این بیشتر به خواست بچهها بود. دخترهایم اصرار کردند که این آخرین نشان از جمعی كه روزگاری خانواده ما بوده را کنار نگذارم و من هم خواهششان را قبول کردم. کمی هم دست روزگار دخیل بود چراکه اطرافیانم به من میگفتند تو را همه به نام زنگنه میشناسند بهتر است در کار هنری این نام تغییر نکند.
بعد از این اتفاق، زندگی چگونه گذشت؟
میتوانم بگویم از دست دادن زندگی مشترک از تلخترین حوادث پس از نابینا شدنم بود. بعد از آن سعی کردم اگر همسر نیستم، نقش مادری خود را حفظ کنم. از سوی دیگر، جدیتر به کار هنری پرداختم و در کنار آن در کارهای اجتماعی جامعه نابینایان در ایران و نیز در سطح جهانی فعال شدم اما به هر حال خلاء شریک زندگی تا امروز برایم باقی مانده.
اگر اجازه بدهید کمی به سازمانهای غیردولتی خاص نابینایان بپردازیم که شما هم در برخی از آنها فعال هستید.
حتما! البته من در سازمان خاصی فعالیت ندارم. مشكل اصلی سازمانهای غیردولتی نابینایان این است که اغلب بدون حضور خود نابینایان شکل گرفتهاند. بدون آنکه بخواهم انگی به کسی بزنم یا پیشداوری خاصی داشته باشم، همواره پرسیدهام اصولا سازمانی که برای نابینایان تشکیل شده چگونه بدون حضور یک فرد نابینا در هیات مدیره میتواند منشاء اقدام موثری باشد؟
جمع بینایان اصولا چه انگیزهای برای سر و سامان دادن به اقدامهایی دارند که نابیناها نیاز به آن را میتوانند احساس کنند؟ شاید هم کنار گذاشتن افراد نابینا از فعالیتهای اجتماعی، از باور سنتی جامعه ما سرچشمه میگیرد که فرد نابینا را ناتوان فرض میکنند. نابینایان باید نقش خود را در اداره امور مربوط به خود پیدا کنند. بهخصوص از مسئولان کشور میخواهم که سازمانی جداگانه و مستقل برای نابینایان -همانطور که پیش از این وجود داشته- با اختیاراتی بیشتر ایجاد شود.
شما ظاهر آراستهای دارید، سر خود را کاملا راست و به طرف مخاطبتان نگه میدارید و از نگاه سرگردان و حالت خاص سر نابینایان که حاکی از نداشتن اعتمادبهنفس و تردید است، در شما اثری نیست. چطور ظاهر آراسته خود را حفظ میکنید، مثلا چطور زیورآلات خود را با رنگ لباستان جور کردهاید؟ آموزش خاصی در این مورد وجود دارد؟
نه هیچ آموزش خاصی ندیدهام، من تلاش کردم تا تربیت زمان کودکی خود را از دست ندهم، شاید هم چون قبلا بینا بودهام، میتوانم تصوری از ظاهر خود یا نگاه مستقیم به مخاطب داشته باشم. البته در جلسههای خاص نابینایان با خانمهای نابینا درباره آراستگی صحبت میکنم. از رنگها برایشان میگویم. حالا دختران جوان نابینا بیشتر به ظاهرشان توجه دارند و لباسهای همرنگ با زیورآلات مناسب را علامتگذاری میکنند تا آراستهتر به نظر بیایند.
در روش زندگی فرد نابینا چه چیز مهمتر است؟
بهنظرم نظم از همه چیز مهمتر است. هر نوع جابجا کردن اشیاء نابینا را دچار آشفتگی میکند. به مردم پیشنهاد میکنم چشمهایشان را چند ساعتی ببندند تا بتوانند زندگی یک نابینا را بهتر تجسم کنند.
پری زنگنه برای کودکان چند کتاب تالیف کرده و مقالات و ترانههای متعددی منتشر كرده است. از فعالیتهای وسیع اجتماعی او برای بهبود وضعیت نابینایان، میتوان به برگزاری کنسرت به نفع سازمانهای فرهنگی نابینایان در سراسر ایران و جهان اشاره کرد. پری زنگنه عنوان بینالمللی «سفیر حسننیت» را دریافت کرده و از جمله مسئولیتهایش، ریاست روابط فرهنگی و اجتماعی نابینایان ایران بوده است. این خواننده قدیمی پس از انقلاب نیز کنسرتهایی ویژه بانوان برگزار کرده است.
پری زنگنه فارغالتحصیل شاخه اپرا از کنسرواتوار عالی موسیقی تهران است. تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و نخستین درسهای آواز را نزد استاد زرینپنجه در ردیف آوازهای ایرانی فراگرفت. سپس به هنرستان عالی موسیقی رفت.
او در سال ??? در یک حادثه ساده رانندگی، به علت پرتاب خرده شیشههای اتومبیل پیکان، بینایی خود را از دست داد، اما پس از وقفه کوتاهی، فعالیتهای خود را از سر گرفت. صدای او در محافل هنری مهم جهان، از جمله تالار الیس تالی در لینکن سنتر نیویورک، هربست در سانفرانسیسکو، دانشگاه هاروارد در بوستون، سل گو در پاریس، هرکولس در مونیخ و تالارهایی در سرتاسر ژاپن طنینافکن شده است.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)