صندلی داغ V2

[Untouchable]

خب دور قبلی سوالات من هنوز پاسخ داده نشده، دلم هم نمیاد باز سوال بپرسم، بنده خدا نیلو الان میاد با یک صفحه پر از سوال مواجه میشه تا آخر هفته ام نمیتونه جواب بده! :دی ولی من به حرف دلم گوش نمیدم و با بی رحمی تمام میرم سراغ فاز بعدی! :دیــــــــی!

1. چه رابطه ای با طبیعت داری؟! چه چیزی تو طبیعت تو رو بیشتر به وجد میاره؟! (درخت، گل، چشمه، دریا، کوه،... ؟!)

2. وقتی خیلی خسته ای چی کار می کنی؟! یا دوست داری چیکار کنی؟!

3. ساکن کجای ایرانی؟! و دوست داری ساکن کجا باشی و کدوم شهر ایرانو بیش از همه دوست داری؟!

4. نظرت در مورد تحصیل خارج از کشور چیه؟! خودت تو برنامه هات بهش فک میکنی؟!

5. متولد چه ماهی هستی؟! تا چه حد به طالع بینی اعتقاد داری؟!

6. تا چه حد به آدما احساس نزدیکی می کنی و خودتو جزوی از جامعه میدونی؟!

7. تا حالا شده از رنگ خسته بشی و دلت یه دنیای سیاه و سفید بخواد؟! کلا نظرت راجع به رنگ چیه؟!

8. تا حالا شده دلت بخواد تو یه خونواده ی دیگه به دنیا میومدی؟! با ذکر دلیل!

9. وقتی عصبانی میشی و جوش میاری، چی کار میکنی؟! چی آرومت میکنه بیش از همه؟!

10. به نظرت تفاوت دوستی های مجازی و حقیقی چقدره و خودت کدومشو ترجیح میدی؟!


می دونم شونصد تا سوال واسه ی جواب دادن داری، ولی من بازم بر میگردم! :D
پس بجنـــــــــب! ;-)

[Padma]

بـــــَـــه بـــــَــــه می بینم که یه سر برگردوندم به آتیش کشیدید صندلیمان را! میگم چه گرم شده... پس بگو از چه قراره... ینی دارم واسه تک تکتون...
یکی از امتحانامون بود تا یه برگه تموم میشد میزدم صفحه ی بعد دوباره ده بیست تا سوال... دوباره تموم میشد میزدیم صفحه ی بعد دوباره روز از نو... دوباره... ینی الان یادم نمیاد بالاخره چند صفحه بود امتحانه... از اون که جون سالم به در بردیم... دیگه اینجا با خداست... ایهیم... ما بریم سراغ جوابا...

[Padma]

بار دیگر ما آمدیم!

1. فیلم می بینی آیا؟! چقدر؟! بهترین فیلمایی که دیدی چی بوده؟!

2. سوال یک را با جایگزینی فیلم با کتاب پاسخ دهید!

3. کاراکتر(های) مورد علاقت کیست؟! (از فیلم، کارتون، کتاب،...)

4. به نوشتن علاقه داری؟! می نویسی چیزی آیا حالا هرچی شعر، داستان، نوشته های پراکنده... ؟!

5. تا چه حد با موزیک راک و متال آشنایی داری؟! مورد علاقه هات در این سبک کیان؟!

6. آیا کسی بوده که تاثیر قابل توجهی در مسیر زندگیت داشته باشه؟! (لازم نیست حتما افراد دور و برت باشن!)

7. آهنگی بوده که تورو به شدت تحت تاثیر قرار داده باشه؟! مثلا باعث گرفتن یه تصمیم یا یه همچین چیزی بشه؟!

8. تا حالا هنر های دیگه رو غیر از موسیقی امتحان کردی؟! یا دوست داری امتحان کنی؟!

9. حرفه ای ترین فعالیتی که در زمینه ی موسیقی تاحالا انجام دادی چی بوده؟!

10. احساست رو در باره ی هر یک از موارد زیر خیلی کوتاه بیان کن! :دی

خیابون
فوتبال
بازی کامپیوتری
تابستون
قهوه
کویر
حیوون خونگی
نقاشی
مهمونی
بستنی! :دی

ضمن عرض درووود و خوشآمدی دوباره!:*

1. والا اگه فرصتش پیش بیاد آره . انیمیشن بیشتر دیدم ولی! سریال هم که خعلی میدوستم! کلا خیلی تک و توک دنبال میکنم و اما اصولا علاقه ی شدیدی دارم به فیلمایی که یکی در رابطه با تاریخ روم و یونان باستان و اسطوره هاشون هستن و یکی در رابطه موسیقی! فیلمای تخیلی هم دوس دارم نسبتا! مثلا اینارو خیلی دوس داشتم :
Troy / Gladiator /The Pianist /Gloomy Sunday/Amadeus/Tchikovsky/Hunger Game/Ghost/The Legend of 1900/…
) این افسانه ی 1900 که عالی بود... (
توی انیمیشن ها هم Mary & Max محشره! هم چنین Howl’s Moving Castle
سریالایی که دیدم اکثرا کمدی بودن... How I met your mother و The Big Bang Theory و... (و اصولا هم چون باعث میشن حال و هوای آدم عوض شه)

2. اینو زهرایی پرسیده بود قبلا. کپی پیست می نماییم :
مدت هاست چیز جدید نخوندم. اما طاعون ، بیگانه ، جنایت و مکافات ، عقاید یک دلقک ، کافه پیانو،یک عاشقانه ی آرام ،مردی در تبعید ابدی، بوف کور،اگه منظومه هم به حساب میاد خسرو و شیرین،لیلی ومجنون... دیگه یادم نیس

3. کپی پیست میکنیم : ادیسون ، نادر ابراهیمی ، گالیله ،شاملو ، حافظ،... (کلا شعرا و ادبا رو بسیار می دوستیم! فاکتور میگیریم ازشون) اشکنازی، بارن بویم،...
چندتا دیگه یادم اومد : ملاصدرا ، شازده کوچولو ، شخصیت گیله مرد ، فامیل دور، مینیون ها توی انیمیشن منِ نفرت انگیز...

4. بلی! داستان و شعر که نه... نوشته ی پراکنده! البته خزعبل بهش بگی بیشتر میاد

5. خعلی کم متاسفانه! همون حدی هم که آشنا شدم از طریق همین برو بچه های نت آهنگ و نمونه کارای دوستان بوده! اما جدیدا این زهرایی یه سری کار به ما معرفی کرده! از جناب Yngwie malmsteen که یه سری کاراش با روحیاتم سازگاره! خیلی خوشوقت شدیم از آشنایی با این جناب!

6. خب توی اطرافیان کسی بوده که نقش محرک رو ایفا کرده باشه واسم! اما بجز اطرافیان ، شاید از وقتی که زندگینامه ی بتهوون (نوشته ی رومن رولان) رو که سختی ها و مشقت ها،درد و رنج هاش ،درمقابل این ها تلاش های بی وقفه ش، حس از پا نیفتادن و زانو نزدن در برابر سرنوشت،... رو که خیلی خوب توصیف شده بود ، خوندم تاثیر زیادی داشته تو زندگیم. حالا نمیدونم الان خود نویسنده که رومن رولان باشه تاثیرگذار بوده یا بتهوون گرامی!

7. خیلی از آهنگا بودن که به شدت تحت تاثیرشون قرار گرفتم اما اکثرا یه انرژی خاصی گرفتم ازشون که باعث شده تلاش کنم دو چندان تا مثلا خودم بتونم اون آهنگ رو بزنم. یا حداقل انگیزه ای بشه که تلاشمو بیشتر کنم...

8. یه زمانی نقاشی میکشیدم. خطاطی هم خیلی دوس دارم یاد بگیرم. : x : x : x

9. فعالیتهام صرفا در حد اجراهای توی آموزشگاه و دانشگاه و کنسرت های آموزشی و دانشجویی بوده کوثری.

10.
خیابون :اگه از اون مدل خلوتا باشه که این موتوریا ویراژ ندن بقل گوشت که هر آینه فک کنی مردی ، و بشه با خیال راحت قدم بزنی خیلی خوبه!
فوتبال : حاضرم بازی کنم اما تماشا کردنشو اصلا دوس ندارم(بجز بازیای ایران توی جام جهانی اونم صرفا بخاطر عِرق ملی)

بازی کامپیوتری : خعلی کم بازی میکردم و میکنم! اصولا حوصله ی ادامه دادنشو ندارم اگه شروعشم کنم! اما یه مدت رفته بودم تو نخ این تراوین اصن امپراطوری ای تشکیل داده بودم دیدنی!

تابستون : همیشه فکر میکنم تابستون که بیاد میترکونم دیگه... اماهمیشه کسلم تو تابستونا! موندم تو فلسفه ش!

قهوه : اسپرسو! تلخ! معتادش هستیم!

کویر : عاشق اینک که یه شب رو تو کویر بگذرونم! ینی از وقتی کویر شریعتی رو خوندم وسوسه ش بدجور افتاد به جونم!

حیوون خونگی : کثیف کاری نکنه ، چنگ نندازه ، گاز نگیره ، تو دست و پای آدم نلوله بی موقع ،... حاضر م یکی نگه دارم!

نقاشی : هممم... دوسش دارم چون اینم مث موسیقی احساسات رو به تصویر میکشه! فقط با اشکال و رنگها!

مهمونی : اصولا حال و حوصله ی شلوغی رو ندارم مگه اینکه جمع خیلی خودمونی باشه و بدونم که خیلی خوش میگذره . در این صورته که نمی پیچونم!
بستنی! :دی : من آآآآآشق بستنی شکلاتی ام! بستنی اگر شکلاتی نباشد خر است!


ضمن عرض تشکری دوباره کوثری:*:*:*

[Padma]

درودی دوباره


1 - به نظریه ی ریسمان علاقه داری ؟


2 - تا حالا شده من عصبی یا ناراحتت کنم ؟ :( :P


3 - بچه ها رو دوست داری ؟ دوست داری خودتم بچه داشته باشی ؟!


4 - حیوونِ مورد علاقه ؟!


5 - به نظرت ماده میتونه از هیچ به وجود بیاد ؟ .. یه مولکول زیستی ... داروینیست ها معتقدن میشه هرچند پاستور نقضش کرد و هیچکس صداشو در نیاورد


6 - صورتِ فلکیِ مورد علاقه ؟


7 - از هر دسته یکی انتخاب کن (سیگنچرد بای کوثری)


زانتیا - فورد جی تی - مزدا 3

مگنوم 45 - وینچستر - سلاح سرد - دست خالی

شاملو - گارسیا لورکا - ابتهاج


دیفرانسیل - گسسته - هندسه

فیزیک 3 - فیزیک 2

8 - چقدر با آدما راحتی و چقدر باهاشون غریبه ای ؟ گارد داری ؟

تا حالا شده دلت بخواد از هر موجودِ زنده ای فاصله بگیری ؟

تا حالا شده آدم یا آدمایی رو ببینی که فک کنی واقعا خودتن و قرار نیست نقش بازی کنی پیششون ؟!



امیدوارم حالا حالا ها انتخاب نشم

درودی چندباره! خب...

1. کلا این مباحث فیزیک نظری ما را آسفالت نموده! اکثرا هم چون حالتی معماگونه دارن آدم هی دوس داره بیشتر بدونه راجبعش... اما غافل از اینکه هرچی بیشتر بفهمی ، میفهمی که هیچی نفهمیدی!


2. توووو؟؟؟خخخخ! نععععععع!


3. خیلی خیلی خیلی! انقدم روابط اجتماعیم باهاشون خوبه که نگو! اگه به یه اطمینانی برسم از خودم طوری که بدونم انگل اجتماع نمیشه خب آره شاید... ولی خب بازم تضمینی نیس...


4. از الان بگم ببر و گرگ حسابشون جدا و محفوظه هااااا... اسب دیگه! کوثری زد تو خال!

5. خیر! خیلی پیچیده ست اینم... اما طبق یه سری مطالعات انجام شده به این نتیجه رسیدم که من و داروین با هم تفاهم نداریم!


6. عاقا همشون جالبن ها... اما ریا نشه واسه خودمو که کمانگیره(پیکره ی نیمی انسان نیمی اسب) رو خیلی دوس دارم... (اصلا رابطه ی تنگاتنگی احساس میکنم با اسب )

7.
- فووووورد جی تی

- ببین اول دست خالی... زیاد رابطه م خوب نیس با سلاح جات... اما بدم نمیاد یه مگنوم45 هم داشته باشم واسه روز مبادا...

- نکن با من این کارو... نامردیه این! قدرت تصمیم گیری صلب شده ازم! حالا که اینطوره : فک کن گارسیا لورکا با ترجمه ی شاملو رو بدیم ابتهاج واسمون بخونه!

- هندسه! (تازه از همشونم آسونتره... طفلی دیف... )

- همممم... خخخ... فیزیک 3!

8. در اکثر موارد خیلی صمیمی و راحتم مگر اینکه طرف انرژی منفی ساطع کنه یا حس خوبی نسبت بهش نداشته باشم.
آره خیلی وقتا پیش اومده که دقیقا دلم هییییچ موجود زنده ای رو نخواد اطرافم!
امممم... این خیلی کم پیش اومده... ینی تعدادشون انگشت شمار بوده. نه اینکه بخوام نقش بازی کنم منظور اینکه واقعا مث خودم باشن و باهاشون راحت باشم...

الان عذاب وجدان گرفتم حس میکنم موقعی که جلوس کرده بودی در حقت کم لطفی کردم... منتظرم تا بشینی...

مرسی دوباره زهرایی :*:*:*

[endvb6]

درود بر صندلی داغدیده و انسان رویش
چند تا سوال داشتم و پیشاپیش مرسی هستم بابت پاسِخَتُ:
1- روزی چقد شیر می خورین؟
2- مدل گوشی موبایل؟
3- مارک لپ تاپ؟
4- سیبیل چه حسی بهت میده؟
5- روزی چند بار انگشتاتو میشکنی (ترق ترق کنه) ؟
6- ترجیح میدی عریان توی برف باشین یا با پالتوی بافتی توی آتیش؟
7- سه کار بیهوده ای که تا حالا انجام دادی؟
8- احساست نسبت به شاه کبری (شاه کبری: ماری که غذایش افعی است) ؟
9- دوس داری بیشتر میخ بکوبی به دیوار یا با پیچ گوشتی پیچ رو بپیچی؟
10- برای من کدوم رو توصیه میکنی و چرا؟
دار، گاز، اسلحه، تیغ و رگ، قرص، پل هوایی، رودخونه.
-------------------------------------------------------------
الله نگه دارتون روی صندلی

[Padma]

1- شیر گاو و گوسفند و بز به طور متوسط 1 لیوان در سال. شیر آب خیلی استفاده می کنم ولی! شیر شتر تا حالا نخوردم.
2- Coocle. یک شرکت چینی که گوشی تقلبی تولید می کنه :D
3- Fujitsu. اصله ها.
4- حس قدرت.
5- به دفعات.
6- عریان توی برف.
7- الف) تماشای بازی ایران - نیجریه در جام جهانی 2014. ب) همه دربیهای استقلال-پرسپولیس که تماشا کردم ج) چواب دادن به صندلی داغ :D
8- من از این جوجه های رنگی هم فرار می کنم چه برسه به شاه کبری.
9- پیچ گوشتی و پیچ رو ترجیح می دم.
10- برای شما هم رودخونه رو توصیه می کنم تا هم توش شنا کنی و هم از صدای زیبای جریانش لذت ببری.

جناب گویا شما ما رو ندیدی اینجا نشستیم...
الان بنده رو صندلی داغ نشستم که دوستان باید سوال بپرسن و بنده پاسخگو باشم... و به مدت 2 هفته جا خوش کردم اینجا! ایشالا قسمت شما هم میشه!

(چه غیرتی شدم رو صندلیم! )

[hamed8624]

اواااااا، من فکر می کردم هر کی اومد باید سوالات نفر قبلی رو جواب بده. :)

[Padma]

اواااااا، من فکر می کردم هر کی اومد باید سوالات نفر قبلی رو جواب بده. :)

دِ نه د ِ ! نمیشه که! یه مراجعه بکنید به صفحه ی اول همین تاپیک متوجه روالش میشی دوست عزیز :) در حال حاضر بنده مهمان داغدیده ی صندلی می باشی ام!

[Padma]

دلااااااااااااااام... دلااا اااااااااااام... خب، خب، اینم راند سوم:

1. حسرت چی به دلت مونده؟
   
   
2. به نظر خودت کدوم مهره ی شطرنج هستی؟
   
   فیل= قدرتمند و کوبنده
   اسب=غافلگیر کننده و غیر قابل مهار
   رخ=محافظ،حامی،پناه
   پیاده=زحمتکش،شجاع و فداکار
   شاه=ضعیف و ترسو، خودخواه
   وزیر=مغز متفکر،مدیر،راه بلد،پیروز
   
   (نکته ی ستاره دار متفرقه: می دونستی در بازی شطرنج اصلی و کهن به جای وزیر، ملکه داشتیم؟ هنوزم نماد وزیر حرف Q اول ملکه ست. یعنی اونی که همیشه شاه رو نجات می ده ملکه ست! هیپ هیپ! (خاک توو سر شاه ترسو!)
   
   
   
3. بدترین چیز دنیا برای نیلوفر چیه؟
   
   
4. گروه خونی؟شماره ی چشم؟سابقه ی جراحی؟حساسیت به دارو؟رژیم غذایی خاص؟سابقه ی استفاده از اورتز (وسیله ی پزشکی خارجی کمک کننده مثل کفش مخصوص،دستبند،لنز ،غوز بند) ؟ یا پروتز (وسیله ی پزشکی داخلی کمک کننده مثل پلاتین، دندون مصنوعی) ؟؟ سایز کفش؟
   
   
5. شعارت در زندگی چیه؟
   
   
6. شده ، به دلیلی خودتو زیر پا بذاری؟ آیا بعدش پشیمون نشدی؟
   
   
7. کلمات زیر رو با یک کلمه توصیف کن:
   
   فیل - زهرا - یانی - موزارت - فوتبال - بسکتبال - شوپرت - خورش فسنجان - رقص - لگاتو - باله ی فندوق شکن - بستنی - فائو (سازمان جهانی خواربار و کشاورزی) - ورق بازی - گل لاله - توکتم - بازنده - تنها - عاشق - بوچلی - فلمینگ - باریتون - فال قهوه - گاندی - لاکشمی - خرگوش - دختر گل فروش دوره گرد
   
   
8. بدبختی و خوشبختی در لغتنامه ی نیلو چطور معنی می شن؟
   
   
9. به نظرت چرا وقتی مرد ها با هم دعواشون می شه فورا به مادر ، خواهر ، عمه ، خاله و خلاصه همه ی اناث طرف سلام می رسونن ولی وقتی خانوما دعواشون می شه کاری با برادر و پدر طرف ندارن؟؟؟؟ هههههه چیست تفاوت عمده بین طرز فکر مردها و زن ها؟
   
   
10. یه تقاضا از آقای رئیس جمهور کن(هرچی خودت می خوای)

ممنونم از اینکه وقت گذاشتی و سوالات من حقیر و سایر دوستان رو با حوصله جواب دادی. پیروز باشی و شاد. بووووووووس

دروووووود لاکی جونم :*:*:*

1. خودم تنهایی برم مسافرت! اونم از نوع دور دنیا!

2. فک میکنم شبیه رخ...
(اتفاقا همین چند روز پیش با خواهری عزیز میخ یه شطرنج ناز پشت ویترین شده بودیم... مهره هاش مجسمه های فلزی بودن... یهو یه بانو دیدم اون وسط... گفتم إإإإ این الان وزیره که!! عجیب بود واسم... الان تو گفتی دیگه فهمیدم از چه قراره! )

3. دیگران قضاوتی کنن راجع بهم که لایقش نیستم،حس اعتمادی که افراد بهم دارن رو خراب کنم ، دیدن چیزایی که در برابرشون نمیتونم کاری کنم!

4. آ مثبت!
شماره چشمم دو و نیم! از نوع نزدیک بین!
سابقه ی جراحی و بیهوشی نداشتم تا به حال و امیدوارم نداشته باشم...
حساسیت به دارو ندارم .
وسیله ی پزشکی داخلی و خارجی کمک کننده هم نداریم بجز همون چشم دوممون(عینک)
سایز کفش 37!

5. همیشه یه راهی باید باشه... و اینکه تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست/راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش...


6. آره. یه بار... بعدشم دور از جون عین چی پشیمون شدم ... موقع تصمیم گیری نمیدونستم کارم اشتباهه اما خب بعدها فهمیدم ارزشش رو نداشت این کارو با خودم بکنم...


7.فیل : باهوش - زهرا: عشقول – یانی : نوستالژیک - موزارت: نبوغ محض - فوتبال : یه توپ و هزار سودا - بسکتبال: پرش – شوپرت : سرشار از احساس - خورش فسنجان : ترش– رقص : حس پرواز – لگاتو : یه نفس عمیق - باله ی فندوق شکن : سحرآمیز- بستنی :شکلاتی - فائو (سازمان جهانی خواربار و کشاورزی) : امنیت غذایی - ورق بازی: سرگرم کننده - گل لاله : داغدار - توکتم : دوس داشتنی- بازنده : زمین خورده - تنها : بهتر از تن ها – عاشق : مرتکب یه اشتباه قشنگ - بوچلی : اوه ماریــــااااا... - فلمینگ :سوپرانو - باریتون : عمیق - فال قهوه : دلخوشی- گاندی :بزرگ مرد- لاکشمی : منحصر به فرد – خرگوش: شیرین مث حلوا و نرمک... - دختر گل فروش دوره گرد: هعععی...

8. خوشبختی:حس رضایت درونی از چیزایی که داری و کسی که هستی حتی اگه از نظر خیلیا چیزی نباشه!
بدبختی : وقتی هیچ انگیزه و راه گریزی نیس واسه اینکه بی دلیل شاد باشی!

9. یه جمله از یه کتابی تو ذهنم خط انداخته ناجور : از دید پدران ، گویی تمام معایب از مادر به فرزند میرسد ، همه ی محاسن از پدر...
شاید بخاطر اینه! شایدم میخوان با این سلاح روح و غرور طرف مقابل رو خدشه دار کنن نه صرفا اینکه منظورشون ناسزا به شخص شخیص اناثه باشه... که به هر حال اشتباهه محضه!


10. یه فکر اساسی به حال این کودکان کار کنه... هرکی هرچقدرم بخواد کاری کنه واسشون اما یه دست صدا نداره... دارن حیف میشن... خیلی ها یادشون رفته انگار اینا هم آدمن...

بازم ممنونم ازت لاکی عزیــــــــزم!:*:*:*

[Toktam_N]

داریم به آخر هفته نزدیک میشیم و فکر می کنم که تاکنون حسابی جزغاله شده باشی از ناحیه نشیمن گاه

1-فرض کن فرضیه تناسخ درست باشه اونوقت دلت می خواست تو زندگی بعدیت چجور آدمی باشی؟

همین دیگه همین یه دونه سوالو داشتم

[Padma]

دوره جدید سوالات من :

1- چند سالته؟

2- تا حالا کسی آسفالتت کرده؟ کی؟ کجا؟ چگونه؟

3- از کی بیشتر از همه بدت میاد؟ از کی بیشتر از همه خوشت میاد؟ کلا تو زندگیت

4- یکی از خاطرات ضایع شدنت جلو تعداد زیادی آدم بگو؟

5- چه حسی حالتو به هم می زنه و چه حسی خیلی اذیتت می کنه (چون سوال کمی مبهمه برات مثال می زنم مثلا من از تحقیر شدن نفرت دارم اما وقتی احساس ناتوانی می کنم حالم از خودم بهم می خوره و این حال به هم خوردن باعث میشه که خودمو جمع و جور کنم و و به طرز شگفت انگیزی عمل می کنم)

6- برعکس چه حسی در تو انرژی مضاعف ایجاد می کنه؟

7- عایا برای پیش بردن کارات آدمارو خر می کنی؟

8- تو کودکی کدوم بازی رو از همه بیشتر دوست داشتی و موفق بودی و تو کدوم بازی همش شکست می خوردی؟

9- اگه تو خیابون در حال راه رفتن ببینی یه پسر جوون که سر وضع خوبی نداره داره به طرز جان سوزی گریه می کنه میری ازش بپرسی که مشکلش چیه تا اگه بتونی براش حل کنی؟

10- تو خونواده کی از همه بهت نزدیکتره؟

فعلن

ضمن دروووودی دوبااره:*:*:*


1. بیست و سه سال


2. از این خاطره ی خاصی ندارم اما اگرم کرده باشه یجوری تلافیشو سرش در آوردم!


3. آدمای خاصی نیستن که نام ببرم. اما از آدمایی که فقط خودشون و منافعشون براشون مهمه متنفرم. و عاشق آدمای بی شیله پیله ای که بی توجه نیستن به اطرافشون هستم!


4. ضایع که نشدم زیاد... اما سوتی زیاد میدم جلوی جمع! اما خب یه دونه دارم واست...
یه روز خواب موندم واسه یکی از کلاسای دانشگاه... تقریبا نیم ساعت مونده بود کلاس تموم شه...!!! دلو زدم به دریا گفتم برم تو... حالا من همیشه ی خدا کتونی پامه ها... هوا گرم بود گفتم بذار از این کفشای جیگیلی بپوشم پام نپزه اون تو! حالا پاشنه اینام نداشتا زیاد... اما از قراره معلوم ساچمه ای ، چکشی چیزی بود تو کَفِش!
عاقا ما وارد کلاس شدیم! استاده که کلا رو به تخته بود داشت تند تند مینوشت! کلاسم تو سکوت محض... یه قدم دو قدم سه قدم... تلق تولوق تلق... دیدم خیلی ضایعس! وایسادم همونجا... دوباره چند قدم دیگه... ببین وحشتناک بود! بعد دوستامم اون ته نشسته بودم 2 دستی جلو دهنشونو گرفته بودن! این جلو ها هم جا نبود بچپم تو یه صندلی فقط!
ببین این که هی راه میرفتم هی وایمیسادم خعلی ضایع بود! میترسیدم الان استاده برگرده یچی بگه پرتم کنه بیرون از همون نصفه ی مسیر... بعدم قیافه ی تک تک بچه ها دیدنی بود! یه سی چهل جفت چشمی بودن زل زده به پاهای ما...
خیلی خنده شد ولی! بعدها دیگه رو حساب ضایع شدن نذاشتم... معروفم شده بودم با اون کفشا!

5. دقیقا : تحقیر شدن ، دیگران قضاوتی کنن راجع بهم که لایقش نیستم،حس اعتمادی که افراد بهم دارن رو خراب کنم ، دیدن چیزایی که در برابرشون نمیتونم کاری کنم هم به شدت آزارم میده!

6. حس مفید بودن ، دیدن آدمای خوب و دریافت انرژی مثبت ازشون ، یادآوری سختی هایی که آدمای موفق کشیدن!


7. مممم... گاهی هر از گاهی! ببین تعدادش خیلی انگشت شمار بوده به خدا... خیلی کم بوده! دیگه چاره ای نبوده دیگه! باور کن!



8. کلا از بازی های دسته جمعی و دورِ همی خیلی خوشم میومد! تو وسطی بسیار موفق بودم ینی استعداد شگرفی داشتم!
عاقا ما یه پسر دایی داریم این اون زمان های قدیم پلی استیشن خریده بود ما هر موقع میرفتیم خونشون میگفتیم بیا بازی کنیم با این اسباب بازیت،این نامردی نمیکرد میگفت فقط فوتبال... عاقا ما گل بود که پشت سر هم میخوردیما ینی! بعدم مونده بودم تو سماجت خودم،هربارم که میرفتیم با یه نیروی تازه درصدد دفاع و حمله برمیومدم.. خیر! نمیشد که نمیشد! تا وقتی که دیگه وقت زن گرفتنش بشه بساطمون همین بود!
حالا فرض کن با توپ واقعی! جو سوباسا اوزارا و کاکرو بودن میگرفتتش ناجور! اصن بدبخت عقده ی گل زدن داشت!


9. یه بار واسه یه خانومه این حرکتو زدم هرکار کردم نگفتم چشه... حالا احتمالا احتمالا از فوضولیمم شده یه سرک میکشم. حداقل جلو میرم میپرسم چی شده... شاید بشه کاری کرد واسش...

10. خب هرکی یه جوری نزدیکه بهم و هرکی هم یجوری درکم نمیکنه تکتمی! (قدر این جواهر رو نمیدونن که... هعععی... )
اما خب فک کنم خواهرم


دستت مرسی تکتمــــی جونم :*:*:*

[Padma]

خب دور قبلی سوالات من هنوز پاسخ داده نشده، دلم هم نمیاد باز سوال بپرسم، بنده خدا نیلو الان میاد با یک صفحه پر از سوال مواجه میشه تا آخر هفته ام نمیتونه جواب بده! :دی ولی من به حرف دلم گوش نمیدم و با بی رحمی تمام میرم سراغ فاز بعدی! :دیــــــــی!

1. چه رابطه ای با طبیعت داری؟! چه چیزی تو طبیعت تو رو بیشتر به وجد میاره؟! (درخت، گل، چشمه، دریا، کوه،... ؟!)

2. وقتی خیلی خسته ای چی کار می کنی؟! یا دوست داری چیکار کنی؟!

3. ساکن کجای ایرانی؟! و دوست داری ساکن کجا باشی و کدوم شهر ایرانو بیش از همه دوست داری؟!

4. نظرت در مورد تحصیل خارج از کشور چیه؟! خودت تو برنامه هات بهش فک میکنی؟!

5. متولد چه ماهی هستی؟! تا چه حد به طالع بینی اعتقاد داری؟!

6. تا چه حد به آدما احساس نزدیکی می کنی و خودتو جزوی از جامعه میدونی؟!

7. تا حالا شده از رنگ خسته بشی و دلت یه دنیای سیاه و سفید بخواد؟! کلا نظرت راجع به رنگ چیه؟!

8. تا حالا شده دلت بخواد تو یه خونواده ی دیگه به دنیا میومدی؟! با ذکر دلیل!

9. وقتی عصبانی میشی و جوش میاری، چی کار میکنی؟! چی آرومت میکنه بیش از همه؟!

10. به نظرت تفاوت دوستی های مجازی و حقیقی چقدره و خودت کدومشو ترجیح میدی؟!


می دونم شونصد تا سوال واسه ی جواب دادن داری، ولی من بازم بر میگردم! :D
پس بجنـــــــــب! ;-)

خبببب... درووووودی مجدد!

1. رابطه ی بسیــــــــار خوبی داریم! درخت میبینم دلم میخواد ازش برم بالا! گل میبینم ذوق مرگیده نگاه میکنم،کوه که دیگه هیچی! اما خب چشمه میبینم از همه بیشتر به وجد میام! پاچه ها میزنیم بالا میریم توش!

2. فقط خواب! ینی اگه واقعا خسته باشم هیچ کاری بجز خواب نمیتونم بکنم و هیچ چیزی جز خواب بهم آرامش نمیده! اصلا یه زمانی جزو تفریحاتم بود همین خواب...

3. ساکن تهرانم. کلا جاهای سرسبز ایران رو حالا هرجا که باشه رو می دوستم برای زندگی! (با اینکه خیلی ترافیک و هوای آلوده و سر و صدای تهران رو اعصابه اما ترجیح میدم همینجا ساکن باشم.) شیراز رو یه جور خیلی خاصی میدوستم!


4. خب برای مدت تحصیل خوبه ، یه مدت تو برنامه هام بود اما بعدا کنسل شد...

5. آذر! تقریبا چیزایی که میگن درست در اومده راجعبم... اصن خوشم میاد یجورایی! سرگرم کننده هم هست! جالبه!


6. کاملا احساس صمیمیت میکنم و نزدیکم به آدما تا جایی که حس بدی بهم منتقل کنن و انرژی منفی بگیرم... تنها در اینصورته که فاصله میگیرم ازشون و میریم تو انزوای خودمون. حالا میخواد هر جمعی باشه.

7. نهههه تاحالا همچین حسی پیدا نکردم! رنگ های مختلف رو خیلی می دوستم! قشنگ مث صداها میمونن بنظرم! احساسات مختلف رو میشه باهاشون بیان کرد!

8. ممم... چه سخت! خب نه! به کرّات ثابت شده ما متعلق به همین جاییم...


9. تا جایی که میتونم خودمو کنترل میکنم... خیلی خیلی زیاد! بعد اگه نشه نگاه غضبناک... بعد صدام بالا میره.. بعدم دیگه اگه از حد بگذره متوسل میشم به زدن! (این خودش 2 مرحله داره... اول با دست خالی... بعدم با اون مگنوم 45 ای که زهرایی پیشنهاد داد... )
سعی میکنم ذهمنو درگیر یه چیز دیگه کنم... نفس عمییییق بکشم... یا از محل دور شم...


10. خب تفاوت که از زمین تا آسمونه... توی همین جامعه ی مجازی من کلی دوست خوب دارم! کلی آدم که از نظر روحیه و از لحاظ احساسی باهاشون مشترکات زیادی دارم احساس نزدیکی میکنم بهشون! در مقابل توی دوستای حقیقیم شاید 2 نفر باشن که واقعا احساس صمیمیت کنم باهاشون! ولی به طور کلی میتونم بگم که دوستی حقیقی رو ترجیح میدم! چون بنظرم حسی که از نزدیک و توی معاشرت های پی در پی و در لحظات مختلف به عینه لمس بشه خیلی لذت بخش تر و همون حقیقی تره...


سوالاتتان مستدام کوثری! خیلی مرســــــــــی:*:*:*

[Padma]

درود بر صندلی داغدیده و انسان رویش
چند تا سوال داشتم و پیشاپیش مرسی هستم بابت پاسِخَتُ:
1- روزی چقد شیر می خورین؟
2- مدل گوشی موبایل؟
3- مارک لپ تاپ؟
4- سیبیل چه حسی بهت میده؟
5- روزی چند بار انگشتاتو میشکنی (ترق ترق کنه) ؟
6- ترجیح میدی عریان توی برف باشین یا با پالتوی بافتی توی آتیش؟
7- سه کار بیهوده ای که تا حالا انجام دادی؟
8- احساست نسبت به شاه کبری (شاه کبری: ماری که غذایش افعی است) ؟
9- دوس داری بیشتر میخ بکوبی به دیوار یا با پیچ گوشتی پیچ رو بپیچی؟
10- برای من کدوم رو توصیه میکنی و چرا؟
دار، گاز، اسلحه، تیغ و رگ، قرص، پل هوایی، رودخونه.
-------------------------------------------------------------
الله نگه دارتون روی صندلی

دروووود!

1. روزی حداقل 2 لیوان!

2. سونی اریکسون s500i! یه هفت سالی میشه دارمش... بدبخت دیگه نفسای آخرشه...


3. بنده با همین PC شب رو روز و روز رو شب میکنم! لپ تاپ داشته باشم دیگه کلا زندگیم به فنا میره...


4. به بنده؟؟والا فک نکنم بهم بیاد سیبیل... ینی فکرشو کن من و سیبیل...
اما خب به بعضی از آقایون میاد... حس خاصی بهم نمیده اما وقتی یکیو همش با سیبیل دیدی بعد سیبیلشو میزنه حس میکنی دیگه اون آدم قبلیه نیس...

5. اوه اوه... قبلاهای دور یه مدت معتادش بودم... اما کار واقعا وحشتناکیه... خصوصا اینکه یه پیانیست باید به شدت مواظب دستش باشه... اصلا این کارو نمیکنم دیگه!


6. وای وای... سرما نه! من جزغالونده بشم از گرما تلف شم اما قندیل نبندم! پالتو رو بیارید بی زحمت خودم آتیش رو روشن میکنم...


7. یک : منت کشیدن از استادا واسه نمره!
دو : حرص خوردن واسه پاس نشدن یه درس!
سه : بیخوابی کشیدن واسه یه درسی که این ترم پاس نشد!


8. عاقا اسم افعی و مار و مارمولک و تمساح و کروکودیل و خزنده و حشره و ... اینا نیار که بنده تا همین الانش یه سکته رو رد کردم... واضحه احساسم دیگه نه؟؟

9. جفتش کیف میده! اما با پیچ گوشتی پیچ بپیچیم!


10.رودخونه!چون خودم به شدت دلم میخواد گفتم شما رو به نیابت از خودم بفرستم یه صفایی بکنی...


بنده هم بسیار تشکرات ویژه هستم بابت سوالاتتون! :)

[Untouchable]

دور پایانی رو هم میایم که قشنگ حجت رو تموم کرده باشیم! :دی

1. اهل بیرون رفتن هستی آیا؟! برای تفریح کجا و با کیا میری معمولا؟!

2. شغل رویاییت چیه؟! یعنی دوست داری بدون در نظر گرفتن شرایط و سختی و ها و مانع ها، چی کاره باشی؟!

3. کشور مورد علاقت کجاست؟! و چرا؟!

4. نظرت در مورد قهرمان چیه؟! قهرمانی داری تو زندگیت آیا؟! یا یه الگو؟!

5. وقتی استرس داری معمولا چگونه میشی؟! (عرق میکنی، ناخن می جوی، پاتو تکون میدی، پوست لبتو می کنی،... ؟!)

6. رابطت با موسیقی سنتی ایران چوجوریه؟!

7. تا حالا یه خبر خیلی بد به کسی دادی؟! اگه تو این موقعیت باشی چجوری این کارو می کنی؟!

8. به شانس اعتقاد داری؟! اگه آره فک میکنی آدم خوش شانسی هستی یا نه؟!

9. جام جهانی مسخره ی امسالو دنبال کردی؟!! طرفدار چه تیمی بودی؟!

10. گنجینه ی موزیکت چند گیگه؟!

[Padma]

داریم به آخر هفته نزدیک میشیم و فکر می کنم که تاکنون حسابی جزغاله شده باشی از ناحیه نشیمن گاه

1-فرض کن فرضیه تناسخ درست باشه اونوقت دلت می خواست تو زندگی بعدیت چجور آدمی باشی؟

همین دیگه همین یه دونه سوالو داشتم

آره دیگه دچار سوانح سوختگی شدیم رفتتتت...
نبینم کفگیرت بخوره به تهِ دیگ تکتمی!


1. تقریبا در چارچوب کلی همینی که هستم باشم... اما خب یکم شاخ و برگ میدم بهش...
متهور ، بی اهمیت نسبت به قضاوت آدما ، آدمی که فقط واسه خودش زندگی میکنه و یه سری نگرانی ها و ترسایی که الان دارم رو نداشتم...

[Padma]

دور پایانی رو هم میایم که قشنگ حجت رو تموم کرده باشیم! :دی

1. اهل بیرون رفتن هستی آیا؟! برای تفریح کجا و با کیا میری معمولا؟!

2. شغل رویاییت چیه؟! یعنی دوست داری بدون در نظر گرفتن شرایط و سختی و ها و مانع ها، چی کاره باشی؟!

3. کشور مورد علاقت کجاست؟! و چرا؟!

4. نظرت در مورد قهرمان چیه؟! قهرمانی داری تو زندگیت آیا؟! یا یه الگو؟!

5. وقتی استرس داری معمولا چگونه میشی؟! (عرق میکنی، ناخن می جوی، پاتو تکون میدی، پوست لبتو می کنی،... ؟!)

6. رابطت با موسیقی سنتی ایران چوجوریه؟!

7. تا حالا یه خبر خیلی بد به کسی دادی؟! اگه تو این موقعیت باشی چجوری این کارو می کنی؟!

8. به شانس اعتقاد داری؟! اگه آره فک میکنی آدم خوش شانسی هستی یا نه؟!

9. جام جهانی مسخره ی امسالو دنبال کردی؟!! طرفدار چه تیمی بودی؟!

10. گنجینه ی موزیکت چند گیگه؟!

1. حس و حالش باشه شدیـــــــــد! خب خرید ، جاهایی که خوراکی باشه ، تئاتر،... اما معمولا کوه رو به شدت برای گشت و گذار به همراه دوستان ترجیح میدم به همه ی این ها!

2. بدون در نظر گرفتن شرایط و سختی و ها و مانع ها ، دوس دارم پیانیست باشم!

3. ممم.. ایتالیـــــا! به خاطر ونیز روی آبش... رم... معماری محشرش... (هعیییی... ایشالا خدا قسمت کنه ببینیم ناکام از دنیا نریم... )

4. به قول رومن رولان : من آنان را که به نیروی اندیشه یا زور بازو به پیروزی می رسند ، قهرمان نمی نامم! برای من قهرمانان دریادلانند!
آنجا که سرشت بزرگ نیست ، انسان بزرگ نیست ، حتی هنرمند بزرگ و مرد راه بزرگ نیز نیست ، چیزی نیست جز مشتی بت میان تهی برای جماعتی حقیر!
زمان جملگی شان را از میان خواهد برد! اینجا کامیابی را چندان ارجی نیست. سخن از بزرگ بودن است و نه بزرگ جلوه کردن!

و باز هم به قول خودش : در میان طلایه داران قافله ی قهرمانان ، مقام نخست را به بتهوون ناب و نیرومند می دهم!
او که خود میان دردهایش امید داشت که سرمشقش بتواند برای دیگر تیره روزان پناهی باشد...

5. ضربان قلب میره بالا... پامو تکون میدم! یا مثلا با انگشت ضربه میزنم به میزی،دیواری ، جایی خلاصه...

6. یه رابطه ی مختصر و مفید! کارای یه سری افراد رو خیلی خیلی می دوستم! مث بنان،داریوش رفیعی،همایون شجریان ،پرواز همای...

7. نه تا به حال... اول سعی میکنم خودم اون خبر بد رو هضم کنم... بعد حالا کم کم یجوری که طرف سکته نکنه به خوردش میدم... (خدا اون روز رو نیاره.. )

8. به شدت اعتقاد دارم... گاهی واقعا رو دور شانس هستما اما اکثرا وقتی میاد سراغمون که ما خونه نیستیم...

9. نهههه... من اصولا فوتبال تماشا نمیکنم کوثری! بجز همون چندتا بازی ایران هم چیزی تماشا نکردم! (عِرق ملی و این حرفا... ) تیم مورد علاقه ندارم!

10. والا بوخودا حساب نکردم... بنده یه آرشیو دارم طبقه بندی شده از کارایی که علاقه دارم بهشون ... اما در حال حاضر چیزی که توی هارد در دسترسه 50 ،60گیگ اینا میشه حدودا... (از الان هم بگم به کسی قرضش نمیدم... )

سوالی مونده ما باز در خدمتیم هنوزاااا :*:*:*