لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 11 از 11 نخستنخست ... 7891011
نمایش نتایج: از 161 به 169 از 169

موضوع: صندلی داغ V2

  1. #161
    FMETAL آواتار ها
    مسئول بخش های راک و متال - جز و بلوز

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بخش های راک و متال - جز و بلوز
    شماره عضویت
    82018
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    سن
    58
    نوشته ها
    1,306
    میانگین پست در روز
    0.33
    تشکر از پست
    4,757
    4,623 بار تشکر شده در 1,189 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow FMETAL On Twitter Add FMETAL on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    4 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 955/32
    Given: 2,257/5
    میزان امتیاز
    12

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اولا آقا شما مگه نمی‌دونی این صندلی بعضی‌ اوقات خیلی‌ Hot میشه و یه جورایی می‌سوزونه؟ دوما از شوخی‌ بگذریم. سوما سوالات بنده:

    ۱ - الان حدود ۱۴ ماهه که با تو امیر عزیز آشنا شده‌ام و از همون اول ارتباط خیلی‌ خوبی‌ بین ما برقرار شده (به نظر خودم). با سلیقه موسیقیاییت و علائقت نسبت به این هنر تا حدود خوبی‌ آشنایی پیدا کردم. ولی‌ یه چیزی که هنوز برام سواله اینه که „امیر هواسی باسیست” ، از کجا و چگونه شروع شد؟

    ۲ - به نسبت „گیتار الکتریک متال” (؟!!) و „گیتار پاپ” (که این یکی‌ وجود خارجی‌ نداره) ، گیتار باس (به نظر بنده) در ایران خیلی‌ مهجور تره. اگه این توانایی رو (در حجم وسیع و گسترده) داشته باشی که استفاده از این ساز رو در ایران ارتقأ و پیشرفت بدی، چه کار‌هایی‌ انجام خواهی داد؟
    Whatever Life throws at you, PLEASE don't Cry & Bitch about it. Either take it like a MAN, or DUCK your F*#@ing head down!!! - F. Metal The Great
    Rockers Nation


  2. 3 کاربر برای این پست از FMETAL تشکر کرده اند:


  3. #162
    Scourge آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    45341
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    نوشته ها
    539
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,251
    1,852 بار تشکر شده در 539 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Scourge On Twitter Add Scourge on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 343/5
    Given: 180/2
    میزان امتیاز
    13

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط FMETAL [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    اولا آقا شما مگه نمی‌دونی این صندلی بعضی‌ اوقات خیلی‌ Hot میشه و یه جورایی می‌سوزونه؟ دوما از شوخی‌ بگذریم. سوما سوالات بنده:

    ۱ - الان حدود ۱۴ ماهه که با تو امیر عزیز آشنا شده‌ام و از همون اول ارتباط خیلی‌ خوبی‌ بین ما برقرار شده (به نظر خودم). با سلیقه موسیقیاییت و علائقت نسبت به این هنر تا حدود خوبی‌ آشنایی پیدا کردم. ولی‌ یه چیزی که هنوز برام سواله اینه که „امیر هواسی باسیست” ، از کجا و چگونه شروع شد؟

    ۲ - به نسبت „گیتار الکتریک متال” (؟!!) و „گیتار پاپ” (که این یکی‌ وجود خارجی‌ نداره) ، گیتار باس (به نظر بنده) در ایران خیلی‌ مهجور تره. اگه این توانایی رو (در حجم وسیع و گسترده) داشته باشی که استفاده از این ساز رو در ایران ارتقأ و پیشرفت بدی، چه کار‌هایی‌ انجام خواهی داد؟
    آقا ما دنبال همین هستیم که بسوزونه! ترس ما از سرد شدنشه، که توی این گرمای هوا دوگانگی شخصیتی برامون به وجود بیاره! :)

    1- ارتباط که بدون شک خوب بوده، و rewarding :) راستش داستان بر میگرده به سال های آخر دبیرستان. من تا همون موقع هم مدت زیادی بود که موسیقی گوش می کردم (یعنی میشه گفت که یه avid listener بودم) ، و مخصوصأ علاقه ام به متال (سبک کاملأ ناشناخته ای، برای من اون زمان!) بود، که اولین برخوردم باهاش با گوش دادن به چند تا کار گلچین شده از آلبوم های اول متالیکا، و آلبوم Load به صورت کامل بود. یادش بخیر، من اولین سی دی های موسیقی ای که داشتم Load متالیکا، تقربیأ تمام آلبوم های The Doors تا L. A Woman، و یه دیسکوگرافی بسیار کیفیت پایین و ناکامل از Scorpions بود! یادمه اینا تنها چیزایی بودن که داشتم، و لذت وافری هم از گوش دادن بهشون می بردم. یه حسی که نمی دونستم چیه؛ سوررئال ترین حالت ممکن! چون حتی نمی تونستم سازهایی که این موسیقی رو می زنن تصور کنم، و مثل صداهایی از یه دنیای دیگه بود.
    حالا، همه اینها گذشت تا دبیرستان، که من اولین ویدیوی کنسرت کل زندگی ام (!) رو دیدم، (که البته شاید نشه اسم کنسرت رو روش گذاشت) ، که همون ویدوی bootleg مانند قدیمی متالیکا، یعنی Cliff'em All! بود. وقتی که سولو زدن کلیف برتون رو با پدال واه و دیستورشن می دیدم، یا انرژی ای که از خودش توی هر اجزا می گذاشت، یا وقتی که می خواست Anesthesia رو اجرا کنه و تنها روی استیج می موند، با خودم می گفتم این سازیه که من می خوام یاد بگیرم، و این طوری که می خوام ساز بزنم! که در واقع زمین تا آسمون با حالت معمول بیس زدن فرق داشت :D ولی در هر صورت این جرقه اصلی شد.
    همین شد که یه مقدار خرت و پرت که داشتم رو فروختم، و بدون هیچ دانش قبلی ای تنها رفتم جمهوری تهران، که یه بیس بگیرم! که ثمره این کار هم یه بیس Yamaha RBX374، یه افکت Zoom B1، و یه اسپیکر بی نام و نشان شد (چون پول امپ گرفتن نداشتم! :D) ، که تقریبأ هر سه تا رو فروشنده های محترم به بنده بی تجربه انداختن! طوری که سر خریدن کابل و بقیه وسایل لازم طوری از بنده کشیدن که پول برگشتم رو هم حتی خرج کردم و مجبور شدم قرض کنم برای برگشت! :D
    و اینطور بود که این ساز تا همین امروز هرجایی که رفتم باهام بوده؛ هر مسافرتی و هر شهری. مخصوصأ توی خوابگاه، که هر هم اتاقی ای که تا به امروز داشتم یا یه بار نشسته پای سولو زدن من یا یا کلأ از بیس و بم بودن صداش زده شده!
    و حالا تا بیسیست شدن هم واقعأ خیلی راه مونده، این که واقعأ بشه این اسم رو گذاشت. به امید اون رو که فعالیتم توی موسیقی اونقدری بشه که با اطمینان به خودم بگم بیسیست :)

    2- اون که بله، واقعأ مهجورتره. به نظرم چند تا کار عملی میشه انجام داد. اگه کلیت و لزومه های بحث سرمایه و عرضه و تقاضا رو در نظر نگیریم (!) ، میشه با وارد کردن بیشتر بیس، شاید همپای با ساز های دیگه، بشه جایگاهش رو تثبیت کرد. چون در واقع ما اگه مقایسه بکنیم با صحنه موسیقی کشور های دیگه، خیلی وضعیت عجیبی اینجا داریم. توی هر حالتی تقریبأ برای هر سبک نزدیک به عامه ای، ما برای داشتن یه موزیک نیاز اول به یک ساز ضربی، و یک ساز بیس داریم (بیس آکوستیک، الکتریک، دبل بیس، کنترباس، هرچیزی) ، و بعد چیز های دیگه هستن که روی این سوار میشن. ولی اینجا دقیقأ برعکسه! همه گیتاریست، سولویست، خواننده Lead (!) و فلان و بهمان هستن، و بعد به قسمت های اصلی موسیقی می رسن. البته این حرکت برعکس چیز عجیب و جدیدی تو فضای کشورمون نیست، ولی در هر صورت باید بهش اشاره کرد.
    کار دومی که میشه کرد برگذار کردن ورک شاپ هست، مثل خیلی جاهای دیگه دنیا. ورک شاپ چند عملکرد خیلی مفید داره، یکی اینکه یک جایی برای جمع شدن همه با علاقه مشترک میشه، یه جور نقطه متمرکز، و این که باعث شدیدأ سرعت گرفتن روند یادگیری و پیشرفت یه نوازنده میشه، مخصوصأ وقتی از یک نوازنده چیره دست و معروف یاد بگیره. همین الان، وقتی که یک نفر می خواد تازه شروع به یاد گرفتن بیس بکنه، واقعأ منابع محدودی براش وجود دارن؛ از کتاب گرفته تا استاد. معمولأ اساتید همون نوازنده های گیتار هستن که کلیتی از بیس توی ذهنشون هست و همون رو انتقال میدن به فرد، که کل پایه رو غلط بالا میاره. به صورت کلی میشه گفت که source های یادگیری بیس واقعأ کم هستن، و چیرایی مثل ورک شاپ و اساتید مجرب (نه که الان نباشن، فقط پیدا کردنشون شدیدأ سخته، نیاز به قدرت مالی بسیار بالایی داره، و به هیچ وجه در دسترس همه نیستن) می تونه خیلی ها رو به این ساز علاقه مند کنه و علاقه مند نگه داره؛ طبیعتأ داشتن بیسیست های بیشتر و بهتر هم می تونه خیلی به صحنه موسیقی کمک کنه.
    یه بحث دیگه هم که هست، بها دادن بیشتر به بیسه. معمولأ بیس برای نشون دادن خودش نیاز به فضای خاصی داره، که توی هر سبکی دیده نمیشه. توی فضایی که ما داریم این سبک ها اصلأ وجود ندارن یا خیلی کم رنگن، مثل جز. وضعیت کلی که از افراط به تفریطه (پاپ تا متال!) چندان فضایی رو برای این ساز نمیذاره، که توی پاپ معمولأ فقط لاین وکال یه چند اکتاو پایین تر اجرا میشه، و توی متال هم که فقط لاین گیتار double میشه (بعضی زیرشاخه ها استثناء هستن طبیعتأ). به معنای کلمه، برای بیشتر دیده شدن بیس نیاز به باز شدن فضای موسیقی داریم! سبک های دیگه، ذهنیت های متفاوت، و مخصوصأ کارای تلفیقی. فعلأ هم داره فعالیت های خوبی هم انجام میشه، ولی خب باید دید به کجا میرسن!

    ممنون از سر زدن به صندلی! آقا ما هنوزم منتظر سوال هستیم ها
    ...?Cannot the Kingdom of Salvation take me home

  4. 4 کاربر برای این پست از Scourge تشکر کرده اند:


  5. #163
    petrucci4eva آواتار ها
    دوست خوب

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    دوست خوب
    شماره عضویت
    62495
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    نوشته ها
    220
    میانگین پست در روز
    0.05
    تشکر از پست
    378
    718 بار تشکر شده در 189 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 295/3
    Given: 129/6
    میزان امتیاز
    12

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام.
    این چیزا رو بیخیال از خودت بگو :D
    چرا به بیس این قدر بها میدی.. به نظرت ساز محدودی نیست؟
    ویرایش توسط petrucci4eva : Saturday 30 August 2014 در ساعت 04:13 PM

  6. 3 کاربر برای این پست از petrucci4eva تشکر کرده اند:


  7. #164
    lakshemi آواتار ها
    مسئول بخش گوناگون موسیقی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بخش گوناگون موسیقی
    شماره عضویت
    23680
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    نوشته ها
    2,309
    میانگین پست در روز
    0.45
    تشکر از پست
    3,130
    9,545 بار تشکر شده در 2,307 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    7 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1,589/59
    Given: 1,144/21
    میزان امتیاز
    17

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    سلام به مهمون جدید و عزیزمون
    خیلی خوشحالم شما رو روی صندلی می بینم امیر عزیز. امیدوارم حال و احوالت خوب خوب باشه.
    خب حالا که خعلی دنبال سوال هستی اینا رو جواب بده ببینم.


    1. توو چه خانواده ای بزرگ شدین؟ آیا هنرمند دیگه ای هم در خانواده دارین؟ رابطه ات با خانواده چطوره؟ انشالله که گرم باشه.


    2. چه سال و ماهی متولد شدین؟ هیچوقت آرزو کردین کاش توو یه زمان دیگه، یه جای دیگه به دنیا میومدین؟

    3. با توه به اینکه همه ی بچه ها یه روز یهویی بیدار می شن (به بلوغ فکری می رسن یا بزرگ می شن) شما در چند سالگی یهو یه تکون خوردی و نسبت به خودت ، جهان اطرافت و الباقی چیزا کنجکاو شدی؟ کلا بیداری شما کی و چطور بود؟

    4. نظرت راجع به جوان حال حاضر ایرانی (مقطع بین 18 تا 32 سال).

    5. در هر دسته، انتخاب کنید که کدوم ویژگی در شما اولویت داره:

      الف- معاشرتی،درون گرا،رفیق باز،خوش مشرب
      ب- عاقل ، احساساتی، وفادار،عصبی،جذاب،مهربان
      پ-شکمو،بی اشتها،هله هوله خور،تعادل غذایی
      ت- ور رفتن با موبایل، ایکس باکس،کامپیوتر،درس،ورزش
      ث- خوش لباس، لباس ساده، لباس عجق وجق، هرچی دم دست باشه

    6. اهل تلویزیون یا سینما یا کلا فیلم هستین؟ کدوم ژانر فیلمی رو تحسین می کنید؟چرا؟

    7. چه چیزی شما رو فورا به خنده می اندازه؟ چه چیزی بیشتر ناراحت و یا عصبانی تون می کنه؟

    8. انشالله عمر طولانی و باعزت داشته باشید اما فرض کنید خدای نکرده در همین سن شما با پرواز فرست کلاس، سفر آخرت تشریف بردین. و خداوند از شما بپرسه :به عنوان یک انسان فقط و فقط برای تعالی خودت چی کار کردی؟ سوالیه که یه روز همه باید جواب بدیم...

    9. تفسیر شما از این شعر چیه؟

      ای دوست، برای دوست جان باید داد ... در راه محبت امتحان باید داد

    10. لطف کن و در مورد هر کلمه نظرت رو بیان کن:

      سعدی - شکسپیر - امام رضا(ع) - گیتار - پیانو - دف - شکلات - بستنی - قورمه سبزی - میرزا قاسمی - فیسبوک - آهنگساز - گیتاریست - ایران - کهکشان - گل لاله - نت آهنگ - فرشاد - زهرا - لاکشمی

      ممنونم پیشاپیش که با حوصله جواب میدی دوست من... پاینده باشی.
    هوش، به ارث برده می شود، دانش، آموخته می شود، بصیرت، کسب می شود،
    اما حماقت، تا ابد ادامه می یابد!

  8. 3 کاربر برای این پست از lakshemi تشکر کرده اند:


  9. #165
    Scourge آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    45341
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    نوشته ها
    539
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,251
    1,852 بار تشکر شده در 539 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Scourge On Twitter Add Scourge on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 343/5
    Given: 180/2
    میزان امتیاز
    13

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط petrucci4eva [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    سلام.
    این چیزا رو بیخیال از خودت بگو :D
    چرا به بیس این قدر بها میدی.. به نظرت ساز محدودی نیست؟
    توی بیوگرافی دادن واقعأ خوب نیستم! اگه قصد اونه فعلأ بذاریمش کنار :D

    خب دلیل بها دادن به بیس؛ اولین و اصلی ترین جواب اینه که سازیه که وقت زیادی پاش گذاشتم و علاقه اصلیم بوده، طبیعتأ مثل داشتن یه شغل می مونه، که خواسته یا ناخواسته باید به خودش و حواشی اش بپردازی که عملکرد بهتری داشته باشی.
    و در مورد محدود بودنش؛ راستش نه، به نظرم اصلأ محدود نیست، مخصوصأ در این زمان. یعنی همیشه اولین ایرادی که از بیس گرفته می شد رنج صدایی پایینش بود، یعنی „4 سیم واقعأ کمه!” (که در واقع نیست! Jaco جواب خیلی خوبی به این قضیه اس). که بیس های 5 سیم، 6 سیم، تا 12 سیم تولید شدن، و کم کم به Chapman Stick هم رسیدیم که دیگه کلأ از این مقوله جداست. پس از لحاظ رنج صدایی چیزی کم نداره و این محدویت کاملأ برطرف شده.
    توی بحث تکنیک ها؛ ما الان بیسیست های تکنیکی خوب „خیلی” زیاد داریم، یعنی طوری که میشه ساعت ها آلبوم سولوی بیس پیدا کرد، یا خیلی ساده تر، یه سر به یه کنسرت جز زد و سولوی بیس شنید! فکر کنم چند تاییشون رو قبلأ مثال زدم، مثل Marcus Miller و Victor Wooten، که تکنیک اسلپ زدن رو به مرحله های جدیدی رسوندن، چیزی که کاملأ مختص خود بیسه. وقتی هم با تپینگ تلفیق میشه کل تکنیک های Percussion مانند رو با ملودی داریم، چیزی که واقعأ روی هر سازی ممکن نیست.

    بعد اگه بخوایم از لحاظ افکت هم مقایسه بکنیم، واقعأ چیزی نیست که بیس کم داشته باشه، که فکر می کنم بدیهیه. بیسیست های زیادی هم هستن که با دیستورشن و اوردرایو کار می کنن؛ Billy Sheehan نمونه بارزشه. یا همین کلیف برتون متالیکا، Justin Chancellor گروه Tool. برای کارای دیوونه وار با دیلی و اینا هم میشه سراغ Stanley Clarke رفت.

    مثلأ برای بیس لید توی سبک های مختلف مثال های زیادی میشه زد؛ آلبوم M2 مارکوس میلر، آلبوم Palmystery ویکتور ووتن، یا برای متالش هم همین آلبوم Cosmogenesis از Obscura، که قبلأ جناب Thessling (اگه اسمش رو درست یادم مونده باشه!) بیسیست گروه بود با یه بیس 7 سیم فرت لس.

    حالا فکر کنم خیلی حرافی کردم! :D کلأ دلایل دوست داشتن بیس و بها دادن بهش زیادن!
    ...?Cannot the Kingdom of Salvation take me home

  10. 2 کاربر برای این پست از Scourge تشکر کرده اند:


  11. #166
    Scourge آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    45341
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    نوشته ها
    539
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,251
    1,852 بار تشکر شده در 539 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Scourge On Twitter Add Scourge on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 343/5
    Given: 180/2
    میزان امتیاز
    13

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط lakshemi [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    سلام به مهمون جدید و عزیزمون
    خیلی خوشحالم شما رو روی صندلی می بینم امیر عزیز. امیدوارم حال و احوالت خوب خوب باشه.
    خب حالا که خعلی دنبال سوال هستی اینا رو جواب بده ببینم.


    1. توو چه خانواده ای بزرگ شدین؟ آیا هنرمند دیگه ای هم در خانواده دارین؟ رابطه ات با خانواده چطوره؟ انشالله که گرم باشه.


    2. چه سال و ماهی متولد شدین؟ هیچوقت آرزو کردین کاش توو یه زمان دیگه، یه جای دیگه به دنیا میومدین؟

    3. با توه به اینکه همه ی بچه ها یه روز یهویی بیدار می شن (به بلوغ فکری می رسن یا بزرگ می شن) شما در چند سالگی یهو یه تکون خوردی و نسبت به خودت ، جهان اطرافت و الباقی چیزا کنجکاو شدی؟ کلا بیداری شما کی و چطور بود؟

    4. نظرت راجع به جوان حال حاضر ایرانی (مقطع بین 18 تا 32 سال).

    5. در هر دسته، انتخاب کنید که کدوم ویژگی در شما اولویت داره:

      الف- معاشرتی،درون گرا،رفیق باز،خوش مشرب
      ب- عاقل ، احساساتی، وفادار،عصبی،جذاب،مهربان
      پ-شکمو،بی اشتها،هله هوله خور،تعادل غذایی
      ت- ور رفتن با موبایل، ایکس باکس،کامپیوتر،درس،ورزش
      ث- خوش لباس، لباس ساده، لباس عجق وجق، هرچی دم دست باشه

    6. اهل تلویزیون یا سینما یا کلا فیلم هستین؟ کدوم ژانر فیلمی رو تحسین می کنید؟چرا؟

    7. چه چیزی شما رو فورا به خنده می اندازه؟ چه چیزی بیشتر ناراحت و یا عصبانی تون می کنه؟

    8. انشالله عمر طولانی و باعزت داشته باشید اما فرض کنید خدای نکرده در همین سن شما با پرواز فرست کلاس، سفر آخرت تشریف بردین. و خداوند از شما بپرسه :به عنوان یک انسان فقط و فقط برای تعالی خودت چی کار کردی؟ سوالیه که یه روز همه باید جواب بدیم...

    9. تفسیر شما از این شعر چیه؟

      ای دوست، برای دوست جان باید داد ... در راه محبت امتحان باید داد

    10. لطف کن و در مورد هر کلمه نظرت رو بیان کن:

      سعدی - شکسپیر - امام رضا(ع) - گیتار - پیانو - دف - شکلات - بستنی - قورمه سبزی - میرزا قاسمی - فیسبوک - آهنگساز - گیتاریست - ایران - کهکشان - گل لاله - نت آهنگ - فرشاد - زهرا - لاکشمی

      ممنونم پیشاپیش که با حوصله جواب میدی دوست من... پاینده باشی.

    سلام بر بانو لاکشمی! افتخار دادین ما که در خدمتیم و جویای سوال!

    1- یک خانواده عادی از طبقه متوسط. راستش پدر و مادرم هر دو کارمند بودن، و مثل خیلی های دیگه ما بین خرده بورژوازی و طبقات پایین ترش در گردش بودیم هر چند وقت یه بار! :) به خاطر ساعات کار زیاد، معمولأ نه علاقه خاصی دیکته می شد نه ارائه می شد، پس باید خودم دنبال چیزی می گشتم، که کم کم به موسیقی رسید، که از همون اوایل با راک و متال و دنیای خاص خودش بود. فضایی بود که من رو جذب می کرد، و این هم هست که همیشه حس می کردم چیزیه که خودم به دستش آوردم، یا پیداش کردم، و همین باعث می شد ارتباط نزدیک تری باهاش پیدا کنم.
    و نه راستش! هیچ هنرمند دیگه ای توی خانواده ما نیست :D معمولأ جو طوریه که دنبال کارهای „عملی تر” رو می گیرن، و زیاد پرداختن به انتزاعات رو تشویق نمی کنن! شاید این خودش یه محرکه ای برای من بود که سمت هنر برم!
    و رابطه با خانواده رو هم میشه گفت که خوبه؛ یعنی در صورتی که خوب رو همون سطح پایه در نظر بگیریم که نه بالا میره نه پایین :D رابطه عادی ای که همه از عادی و خوب بودنش راضی ان :)

    2- من متولد اسفند 70 هستم. و در مورد زمان و مکان دیگه؛ نه راستش! چون به صورتی مثل زیر سوال بردن وجود خودمونه. مکان تولد ما، یا همون جبر جغرافیایی که بهش می گن طبیعتأ تحت کنترل ما نیست، و جزو همون فاکتور های از پیش تعیین شده است که برای داشتن تعریفی از خودمون باید قبولشون داشته باشیم.
    البته این همه در صورتیه که منطقی بهش فکر کنیم! :D وگرنه خواسته های احساسی که چرا، بوده. مثل وقتایی که فکر می کردم اگه برای مثال توی یکی از کشور های اسکاندیناوی به دنیا اومده بودم الان از لحاظ رفاهی کاملأ تأمین بودم و صد درصد دنبال زمینه مورد علاقه خودم بودم؛ ولی وقتی دقیق تر بهش نگاه می کنم می بینم به احتمال زیاد هم توی اون حالت دیگه واقعأ دغدغه ای برای خلق چیزی نداشتم، و یکی از همون هایی می شدم که „هنر برای هنر” رو تبلیغ می کنن و „زیبایی” تنها چیزیه که می بینن. به صورت کلی این عقیده رو دارم، که اگه کسی بتونه توی یک شرایط سخت بزرگ بشه و تأثیری روی محیطش بذاره، اون موقع است که میشه از تلاش و نتیجه کارش واقعأ تقدیر کرد!

    3- راستش این بیداری و به خود اومدن برای من توی 18 سالگی بود. من تا 18 سالگی طبیعتأ توی شهر خودمون (ایلام) بودم، و به خاطر کوچیک بودنش و خیلی از خصوصیت های معمول شهرهای دورافتاده و کوچیک دیگه به چیزی فراتر از همون استاندارد های اجتماعی که درش بودم فکر نمی کردم؛ میشه گفت یه بیگانه ای بودم که بین تن دادن به خواسته های جامعه و خلق یه چیز جدید مونده بود! تا وقتی که من دانشگاه چمران اهواز قبول شدم و با جو اونجا آشنا شدم. که وضعیت واقعأ متفاوتی بود؛ و با آدمای خیلی خوب و بعضأ عجیب و غریب و یا حتی بدی هم آشنا شدم که دیدم رو نسبت به دنیا خیلی عوض کردن، و بعضأ خیلی کنش هایی که اونجا داشتم شخصیت من رو خیلی تغییر دادن و بهم کمک کردن که چیز جدیدی رو بوجود بیارم.
    البته تمام این تغییرات در واقع چیزی شبیه „پیدا کردن یک شبه حواب” برای سوال هایی که داشتم بود، نه لزومأ „بیداری” به معنای چشم باز کردن! :) چون راستش من از همون اول آدم نامتعارفی بودم، و همیشه تضاد رو با جامعه خودم احساس می کردم؛ یعنی برای مثال، من با اینکه خودم کرد هستم و توی جامعه تمام کرد به دنیا اومدم، ولی زبان کردی رو از همون آغاز بلد نبودم، و „شروع به یاد گرفتنش” توی دوران مدرسه کردم! :D این خودش خیلی تضاد به وجود می آورد توی اون دوران. ولی خب، در واقعیت آلترناتیوی و یا شاید هیچ توضیحی برای این تضاد نداشتم که بتونم کامل باورش کنم و کاری براش بکنم. تا بعد ها، که همه چیز خیلی روشن تر و شاید بهتر شد ;)

    4- چندپاره، از خود بیگانه! کسی که بین تضاد های ارزشی چندگانه توی یه جامعه در حال گذار گیر کرده، کسی که دینش اقتصادش رو تعیین می کنه و در عین حال دید „مدرن” و سکولاری نسبت به روابط انسانی داره؛ یا حتی برعکس. جوونی که اخلاقیات رو برای برخورد های دیگران نسبت به خودش می پسنده، ولی توی روابط اقتصادیش به نسبیت گرایی اعتقاد داره. کلأ وضعیت حال حاضر نوعی توهم با برچست واقع گرایی و مصلحت اندیشی هست، که باعث میشه این جوونا هرچه بیشتر از تلاش برای آگاه شدن به وضعیت خودشون به سمت هرچه بیشتر گول زدن خودشون برن. این رو من خیلی بارز توی قشر دانشجو می بینم؛ طوری که الان با ورودی های جدید دانشگاه بیشتر شبیه به دبیرستان شده. دانشجو های الان، در واقع قدرت کنش داشتن رو از دست دادن، قدرت انتخاب داشتن و نقد کردن و دلیل آوردن و انجام دادن. و حالا این قشر „به سوی روشنفکر شدن” جامعه ماست، وای به حال قشری که کلأ دسترسی ای به منابع آگاهی ندارن!

    5- الف) درون گرا
    ب) بین عاقل و عصبی مطمئن نیستم، شاید هر دو! :)
    پ) بی اشتها
    ت) کامپیوتر
    ث) هر چی دم دست باشه

    6- بله، به سینما واقعأ علاقه دارم، هر چند واقعأ صاحب نظر نیستم درش. راستش به ژانر ها هم چندان آشنا نیستم، و نمی تونم مثل موسیقی فیلم ها رو دسته بندی بکنم :) ولی خب معمولأ به درام هایی که به روابط انسانی و درونیات انسان می پردازن علاقه دارم، و مخصوصأ فیلم های سینمای کُند رو، یا همون چیزی که فکر می کنم معناگرا بهش می گن. از کارای میشاییل هانکه، گاسپار نو (که پرداخت این دو به مقوله خشونت خیلی خوبه) ، لارس فون تریه، برادران کوئن (که فیلمای ابزورد فوق العاده ای دارن) ، میکل آنجلو آنتونیونی (که خیلی خوب روابط انسانی و زناشویی رو به تصویر می کشه) ، و کلأ خیلی از فیلمای سینمای نئورئال ایتالیا. البته اصلأ حافظه خوبی در لحظه ندارم و ممکنه خیلی از نکات اصلی رو نگفته باشم :D

    7- مقداری سخت می خندم! ولی معمولأ موقعیت های ابزورد، یا همون پوچ، یعنی چیزایی که به دلیل بی معنی و بی ربط بودنشون خنده دارن! توضیحش مقداری سخته؛ مثل یه جک که انقدر از خنده دار بودن دور باشه که بلاهتش آدمو به قهقه بندازه!
    و برای عصبانیت هم؛ شاید بشه گفت بی منطق و لجوج بودن. „چغر” بودن در نشنیدن حرف جدید، یا شاید خیلی ساده فکر نکردن.

    8- تا الان که هنوز سوار هواپیما نشدم چون پولش رو نداشتم، خدا نصیب کنه! :D راستش، یاد این جمله می افتم که „انسانیت، دشواری وظیفه است”. شاید برای تعالی خودم حرفی برای گفتن نداشته باشم، چون خود من در ارتباط با دیگران معنا پیدا می کنم؛ می تونم بگم که تلاشمو کردم و خواهم کرد که جامعه ام رو به سمت وضعیت بهتری سوق بدم، و در مقابل هر چیزی که این حرکت رو کند کنه باشم.
    البته مطمئن نیستم که خدا این ها رو به عنوان جواب های قانع کننده قبول بکنه :D

    9- یاد این تیکه با ترجمه احمد شاملو می افتم: „عشق ما نیازمند رهایی است، نه تصاحب/ در راه خویش، ایثار باید، نه انجام وظیفه”

    10-
    سعدی: هوش
    شکسپیر:نابغه نتیجه مردسالاری
    امام رضا (ع): سرمایه داری با سوءاستفاده از دین
    گیتار: دم دست ترین وسیله برای خلق
    پیانو: اشرافیت کلاسیک
    دف: سنت در حال احیا
    شکلات: مسواک زدن!
    بستنی: آب شدن!
    قورمه سبزی: گوشت فراوان، لذیذ
    میزراقاسمی: اسم بسیار نامأنوس! :D
    فیسبوک: مغزشویی
    آهنگساز: دوراهی بین احساس و عقل
    ایران: واقعیت موجود
    کهکشان: ناشناخته های خارج از دسترس
    گل لاله: شاید خوش بو؟
    نت آهنگ: خاطرات، پاتوق همیشگی!
    فرشاد: مرد دوست داشتنی متال که البته اخلاقش بیشتر به یه بلوزمن میخوره! :))
    زهرا: دختر باهوش و فعال، یه تیکه از همه چیز! :D
    لاکشمی: فوران احساسات، پشت نقابی از سنگینی ملزوم! :)

    ممنون از شما بانو بابت سوال ها! لذت بردم از پاسخ دادن ;)
    ...?Cannot the Kingdom of Salvation take me home

  12. 3 کاربر برای این پست از Scourge تشکر کرده اند:


  13. #167
    Yngwie_5 آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    45163
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    نوشته ها
    1,584
    میانگین پست در روز
    0.34
    تشکر از پست
    5,221
    5,550 بار تشکر شده در 1,557 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 712/8
    Given: 250/15
    میزان امتیاز
    14

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    درود فراوان!

    1- سرجمع چندبار تا حالا روی صندلی داغ جلوس نموده ای؟
    2- نظرت درباره ALS Ice Bucket Challlenge چیه؟
    3- بهترین بند متال ایرانی ؟
    4- آلبوم Ultarviolence رو چطور ارزیابی کردی؟
    5- وقتی عصبی باشی چطور خودت رو تخلیه میکنی؟
    6- موسیقی خیابانی رو ترجیح میدی یا موسیقی اشرافی؟
    7- در روز چقدر واسه موسیقی وقت میذاری؟کلا آهنگ گوش دادن و تمرین و ...
    8- آیا ورزش به خصوصی رو ادامه میدی؟
    9- اگه به عقب برمیگشتی چه رشته دانشگاهی رو انتخاب می کردی؟
    10- Lo-Fi Production OR Hi-Fi Production?

    Peace!
    Explore the areas of the mind which most people are afraid to explore

  14. 4 کاربر برای این پست از Yngwie_5 تشکر کرده اند:


  15. #168
    Scourge آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    45341
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    نوشته ها
    539
    میانگین پست در روز
    0.12
    تشکر از پست
    1,251
    1,852 بار تشکر شده در 539 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Follow Scourge On Twitter Add Scourge on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 343/5
    Given: 180/2
    میزان امتیاز
    13

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط Yngwie_5 [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    درود فراوان!

    1- سرجمع چندبار تا حالا روی صندلی داغ جلوس نموده ای؟
    2- نظرت درباره ALS Ice Bucket Challlenge چیه؟
    3- بهترین بند متال ایرانی ؟
    4- آلبوم Ultarviolence رو چطور ارزیابی کردی؟
    5- وقتی عصبی باشی چطور خودت رو تخلیه میکنی؟
    6- موسیقی خیابانی رو ترجیح میدی یا موسیقی اشرافی؟
    7- در روز چقدر واسه موسیقی وقت میذاری؟کلا آهنگ گوش دادن و تمرین و ...
    8- آیا ورزش به خصوصی رو ادامه میدی؟
    9- اگه به عقب برمیگشتی چه رشته دانشگاهی رو انتخاب می کردی؟
    10- Lo-Fi Production OR Hi-Fi Production?

    Peace!
    درود بسیار بَک! کجا بودی تا الان پس پسر، بیا چند تا سوال اساسی بپرس به چالش کشیده بشیم، بدون آب یخ البته! :D

    1- سر جمع تا الان دو بار بوده! فکر کنم دفعه اول تابستون دو سال پیش بود توی تاپیک اولیه، که اون موقع نت آهنگ شدیدأ شلوغ تر بود البته! :)
    2- دید مثبتی ندارم راستش. این حس به این شکله که تقریبأ هر چیزی که از سلبرتی های نشأت می گیره، در واقع بیش از این که به بقیه انسان ها کمک بکنه، به دیده شدن خود اون ها کمک می کنه. یه جوری مثل سرمایه گذاری با برگشت سود گارانتی شده اس! شاید „درصدی” از این قضیه کمک به دیگران باشه، ولی exposure ای که به دست میارن حیلی بیشتره. مثل اینه که یه مولتی میلیاردر، بره چند میلیون تومان به یه مؤسسه خیریه کمک بکنه، و به عنوان „چهره خیر سال” معرفی بشه. در حالی که در واقع این پول شاید کمتر از یک درصد درآمد واقعی اون شخص باشه. و ایشون با این خرج بسیار پایین، تبلیغ مجانی برای خودش می خره، و شاید حتی پول شویی هم.

    حالا وضعیت اینجا به این شدت نیست، ولی در هر صورت „روح” اعمال خیریه دیگه خیلی وقته که از بین رفته. یعنی اکثر کسایی که (افراد شناخته شده) که دست به عمل های خیریه می زنن، در اصل باید اول تمامی درآمد خودشون رو که از سوءاستفاده از دیگران به دست اومده رو سر جاش بذارن، و بعد از نیت های خوب دم بزنن!
    و حالا که این قضیه وارد ایران شده که به یه کمدی محض تبدیل شده، که بهتره اصلأ چیزی در موردش نگفت :D

    3- سوال سختیه! راستش یه مدتیه دیگه دنبال کارای گروه های ایرانی نبودم، و شاید اگه نظری بدم بر اساس کارای یکی دو سال پیش گروه های ایرانی باشه.
    معمولأ آلبوم های اول گروه های ایرانی „قابل توجه” ان، چون یا که یه ایده جدیدی دارن، یا کلأ پر انرژی و پر انگیزه ان. بعد باید دید که آلبوم های بعدیشون هنوز می تونه دارای این روند باشه یا نه؛ که معمولأ این طور نیست!
    راستش من یه مدتی نظرم روی گروه های Arsames و Mordab بود، که البوم اولشون کارای قابل توجهی داشت. ولی کم کم دیگه شروع به تکرار خودشون کردن و چندان جذابیتی باقی نموند. ولی گروه Kahtmayan بازم خوب کار کرد، و همیشه هم نوازندگی های خیلی خوبه داشته، هم از لحاظ گیتار نوازی هم درام. فکر کنم بتونم همین Kahtmayan رو انتخاب کنم!
    البته کروه های خیلی زیادی هستن که خوب گوش نکردم و نمی تونم نظر درستی بدم، مثل همین DeathFuse و Acrovaya و ... که اسم همه یادم نمیاد!
    راستی نباید احسان ایمانی رو هم فراموش کرد! آلبومش واقعأ خوب بود، البته اگه به صورت کلی متال در نظرش بگیریم، چون چند تا کار آلترناتیو و دیگه هم داشت. ولی خب احسان ایمانی گروه نیست! :D

    4- راستش هنوز درست گوش نکردم که نظر کلی بدم، شاید یه بار گوش دادن اجمالی (این چند وقته آلبومای جدید رو خیلی به سختی گوش کردم! حس می کنم از عوارض پیر شدنه! :D). ولی توی همین یه بار گوش دادن حس کردم که به یه پختگی نسبی ای رسیده توی کارش، نسبت به آلبوم اول. مثل حالت از تینیجری رسیدن به اواسط بیست سالگی! ولی خب این می تونه هم خوب باشه هم بد؛ چون یکی از چیزایی که باعث شد از آلبوم اولش خوشم بیاد همین حالت Raw بودنش بود، بیشتر هم از لحاظ لیریک. اون موقع هم که یه پاپ استار نبود، و الان کم کم با تبلیغات و کنسرت ها و وضعیت کلی داره تقریبأ میشه. یعنی طوری که نمیشه به چند سال بعدش امیدوار بود! :D
    البته باید یکی دو بار دیگه آلبومش رو گوش کنم تا یه نظر دقیق تری داشته باشم!

    5- معمولأ با دویدن و یا یه مقدار ورزش کردن (که معمولأ بسکتباله، چون سبد توی محوطه خوابگاه هست و دم دسته، و واقعأ تأثیرگذار!). یا اگه هیچ کدوم در دسترس نباشه یه جای کاملأ تاریک و ساکت نشستن، با یه مقداری موسیقی گوش دادن. تقریبأ فقط همین که بتونم خودم رو به یه چیزی بدور از روابط انسانی مشغول کنم! :)

    6- خیابانی، بدون شک! راستش یکی از مشکلاتی که قدیم تر ها با موسیقی کلاسیک داشتم همین بود که از دل اشرافیت به وجود اومده بود، خیلی بیشتر از هر شکل دیگه ای از هنر. موسیقی خیابانی به صورت ذاتی دور از جهت گیری و غرضه، چون اول از همه دور از اقتصاد و مسائل مربوط بهشه. ولی کار کردن توی محیط اشرافی و آریستوکراسی بیشتر نزدیک به یه عمل اقتصادی میشه تا هنر. البته از دل هنر اشرافی هم چیز هایی می تونن به وجود بیان، ولی همیشه محدود ترن از لحاظ محتوا، با وجود این که دقت و کیفیت بسیار بالاتری دارن.

    7- واسه گوش دادن که خیلی زیاد! راستش من شغلم در حال حاضر مترجمی هست، و تقریبأ همیشه وقتی که دارم روی یه متن کار می کنم (که معمولأ کارای هر رشته ای هستن بجز رشته تخصصی خودم!) دارم موسیقی گوش می کنم. این تابستون هم که خونه اومدم چون کارم بیشتر شده و بیشتر پای سیستم هستم راستش گوش دادن به موسیقی ام هم خیلی بیشتر شده! :) طوری که شاید خیلی از آلبوم های خاک خورده روی هارد رو گوش دادم و بسیار هم بیشتر دانلود کردم. خب پس شاید بشه گفت کلأ ساعت هایی که خواب نیستم دارم موسیقی گوش میدم! :D و من واقعأ زیاد نمی خوابم!
    ولی برای تمرین، متأستفانه وقت گذاشتنم براش خیلی کمتر شده نسبت به پیش. دغدغه های اقتصادی جدید و کارای مربوط به درس (ترم آخر، کنکور ارشد) واقعأ خیلی وقت نمی ذاره. ساز شاید هفته ای یک بار از توی کیسش بیرون بیاد! مخصوصأ نداشتن وسایل رکورد مناسب و نبود امپ کار رو سخت تر می کنه. مثلأ قبلأ تابستون ها که خونه می اومدم از PC استفاده می کردم که هم سخت افزار بهتری داشت هم کارت صدای dedicated، و می تونست مثلأ Guitar Rig رو خیلی خوب اجرا کنه. ولی لپ تاپ واقعأ ضعیف تر از این حرفاس! :D واسه همین هست که مدت زیادیه که رکورد نمی کنم. بیشتر همون پای گیتار پرو هستم؛ ایده های جدید، قدیمی. تا چی ازشون در بیاد!

    8- قبل از اینکه دانشگاه برم که بسکتبال کار می کردم، تقریبأ سه یا چهار سال. توی این چند سال دانشگاه که واقعأ دیگه نتونستم تمرین زیادی داشته باشم، ولی هنوزم هر وقت که وقت خالی پیدا میشه و هوا خوبه میرم توی محوطه خوابگاه و چند ساعتی بازی می کنم. تقریبأ هم همیشه یه نفر هست که به „چالش بسکتبال” خیابانی دعوتش کنی! :D هنوز هم راستش بسکتبال رو به هر ورزش دیگه ای ترجیح میدم.

    9- راستش بهش زیاد فکر کردم. می گفتم شاید اگه برگردم برم سراغ یکی از زیرشاخه های هنر، آکادمیک. مثلأ عکاسی، ادبیات نمایشی، شاید هم حتی موسیقی! ولی خب، وقتی واقع گرایانه تر بهش فکر می کنم می بینم همین ادبیات انگلیسی باز هم انتخاب اصلی من میشد. چون راستش هیچ تفاوتی با این رشته ها از لحاظ بازار کار نداره! :D یعنی کار تخصصی ادبیات وجود نداره. پس باید به خود علاقه ام فکر کنم، و این که ادبیات رو میشه خیلی راحت به زمینه های دیگه پیوند زد، مثل جامعه شناسی، روانشناسی، فلسفه و قسمت های دیگه هنر. در واقع همه مرتبطن. پس، فکر کنم بجز جنبه کاری قضیه، همین بهترین انتخاب باشه!

    10- Hi-Fi، بدون شک! کی میره اون بلک متال های اولد اسکول زیرزمینی رو گوش کنه! :D
    ولی خب، اگه انتخاب Lo-Fi دلیلی داشته باشه، مثلأ برای القای یه حس خاص، یه تِم خاص یا هر چیز دیگه ای، چرا که نه. ولی خب معمولأ انتخاب خیلی آگاهانه و دلیل داری نیست!

    ممنون از سر زدنت امیرمحمد! سوال های خوبی بودن واقعأ! بازم بیا سر بزن، اینجا حسابی خلوته راستش
    Peace out, man!
    ...?Cannot the Kingdom of Salvation take me home

  16. 3 کاربر برای این پست از Scourge تشکر کرده اند:


  17. #169
    Untouchable آواتار ها
    یار همیشگی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    یار همیشگی
    شماره عضویت
    47636
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    سن
    24
    نوشته ها
    1,044
    میانگین پست در روز
    0.23
    تشکر از پست
    13,850
    2,656 بار تشکر شده در 944 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    3 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 293/5
    Given: 244/7
    میزان امتیاز
    14

    مدال های دریافت شده

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    یه مدتی بود من نیومدم به سایت، رادیو ها و صندلی های زیادی هم از دست دادم متاسفانه!
    خوشحالم که به این صندلی رسیدم !
    چقد سایت خلوته اینجا هم که خاک گرفته !
    بریم سراغ سوالا! :دی

    1. ورودتون به دنیای راک و متال چجوری صورت گرفت ؟! و کلا موسیقی ! (و اگه ممکنه روندش رو هم توضیح بدید، مثلا ابتدا با چه سبکی و بعد با چه سبک ها یا بند هایی...)

    2. آیا به شاخه های دیگه ی هنر هم علاقه دارید ؟! نه فقط در دنبال کردن البته! هنری هست که درش فعالیت دارید یا دوست دارید داشته باشید ؟!

    3. به اشعار کدوم یک از شعرای معاصر بیشتر علاقه دارید ؟!

    4. نظرتون درباره ی سیری که آناتما تو موسیقی و لیریکس طی کرده چیه ؟! (و بهترین آلبومشون از نظر شما کدومه؟!)

    5. رابطتون با موسیقی سنتی ایران چطوره ؟!

    6. آیا از بین کسایی که مشغول فعالیت موسیقیایی داخل ایران (در حیطه ی مجاز) هستن، کارای شخص یا گروهی رو دنبال می کنید ؟!

    7. آیا به رنگ، عدد، غذا، روزی از هفته، اتومبیل، برند گوشی موبایل، عطر،... خاصی علاقه دارید ؟! در مورد هر کدوم که هست، بفرمایید !

    8. مکان ایده آل و رویایی تون برای ساز زدن کجاست ؟!

    9. برنامه یی برای آینده ی موسیقییاییتون دارید ؟! تشکیل بند، آهنگسازی، یا هر چیزی ؟!

    10. یه سوال از خودتون بپرسید و پاسخ بدید بهش !!

    You've got to face it head on...
    So you can turn this thing around...
    cause this ain't right...
    ......

  18. 2 کاربر برای این پست از Untouchable تشکر کرده اند:


صفحه 11 از 11 نخستنخست ... 7891011

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •