-
Monday 3 September 2007
#1
دوست خوب
وضعیت
- افلاین
سيد خليل عالي نژاد و تنبورِ ...
0
دوستان کسي ميتونه از آقاي سيد خليل عالي نژاد به من اطلاعاتي بده؟
من يه سيدي از ايشون را تازگي پيدا کردم و گرفتم. «آواي قلندري». موسيقي جالبي دارد.
ميخواهم ببينم که کلا در موسيقي ما تأثير گذار بودهاند؟ کار خاصي کردهاند؟ و ...
تشکر
ترس مويي نيست اندر پيش عشق
جمله قربانند اندر کيش عشق
زاهد باترس مي‌تازد به پا
عاشقان پران‌تر از باد و هوا
(مثنوي، دÙتر 5)
-
2 کاربر برای این پست از 3tar تشکر کرده اند:
-
Monday 3 September 2007
# ADS
-
Monday 3 September 2007
#2
The God Father
وضعیت
- افلاین
-
4 کاربر برای این پست از Amir تشکر کرده اند:
-
Monday 3 September 2007
#3
دوست خوب
وضعیت
- افلاین
-
4 کاربر برای این پست از gheisar تشکر کرده اند:
-
Tuesday 4 September 2007
#4
مسئول بازنشسته
وضعیت
- افلاین
0
همه چیو جیگران گفتن من فقط میتونم بگم که خیلی کارش درسته ! واقعا اگه بری تو بحره آهنگاش مجذوبش میشی ! کاراشو واقعا دوست دارم !
چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)
-
2 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:
-
Saturday 2 February 2008
#5
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
0
به ياد مرگ يک هنرمند
سيد خليل عالی نژاد
آشنايي کوچکي با زندگي سيد خليل عالی نژاد
سيد خليل عالي نژاد در سال 1336 در صحنه کرمانشاه متولد شد . پدرش مرحوم سيد شاهمراد ، تنبور مي نواخت سيد خليل مشق تنبور را به تشويق مادر با سيد نادر طاهري آغاز کرد و بعد از 2 سال نزد سيد امرالّه شاه ابراهيمي رفت همچنين از درويش امير حياتي بهره برد . بعدها به محضر استاد عابدين خادمي راه يافت و از گنجينه پنهان در سينه آن مرحوم بهره مند شد . همزمان سرپرستي گروه تنبور نوازان صحنه را به عهده گرفت. در اواخر دهد 50 استاد عالي نژاد در رشته موسيقي دانشگاه هنر فارغ التحصيل شد . او بر رديف موسيقي دستگاهي ايران تسلطي کافي داشت. سيد خليل صداي گرمي داشت و آواز را از مکتب مرحوم استاد ميرزا حسين خادمي آموخته بود . از مرحوم نادر نادري دف آموخت و تار را از کيخسرو پور ناظري ، نواختن تارش شيوه نوازندگي مکتب برومند نزديک بود . و پرده گيري هاي زيبايش و مضراب شمرده و جمله بندي هايش در سه تار ساز مرحوم يوسف فروتن را به ياد مي آورد . استاد همچنين علاوه بر نوازندگي تنبور به ساخت تنبور نيز پرداخته است. تنبورهاي او با مهرشيدا و قلندر موجود است. اوايل دهد 60 گروه تنبور شمس به سرپرستي پورناظري تشکيل شد و عالي نژاد به جمع اين گروه پيوست. حاصل همکاري با تنبور شمس تکنوازي و جواب آواز ماندگار سيد خليل در کاست « صداي سخن عشق » بود که با صداي ناظري انتشار يافت. در اواسط دهه 60 سيد خليل خود « گروه بابا طاهر » را تشکيل داد و اعضاي گروه باباطاهر کاستي بيرون دادند به نام زمزمه قلندري ، در اواخر دهه 60 به خواست مرحوم عبادي براي شرکت در مراسم خاکسپاري او به تهران آمد و ماندگار شد. سالهاي ماندگاري او در تهران منجر به تأليف کتاب « تنبور از دير باز تاکنون » شد . همچنين ضبط آثاري مثل آئين مستان. با ساز و صداي خليل و شکرانه و کاست ثناي علي » سالهاي ماندگاري او در تهران سالهاي ملال آور او نيز محسوب مي شود . تا آنجا که ترک وطن کرد و به سوئد مهاجرت کرد . در 27 آبان 1380 دور از ديار در شهر گوتنبرگ سوئد به قتل رسيد . و پيکر بي جانش در شعله هاي آتش سوخت.
اين مقاله نگاهي دارد به زندگي واثار مرحوم استاد عالي نژاد برجسته ترين نوازنده تنبور در ايران
1) عشق ، تشعشع فروغ رخ دلدار ازلي است كه تابشش ، خرمن وجود عاشق را چون پروانه اي مجذوب ، به كام شعله هاي جانسوز خويش جذب مي نمايد (1) و هنر ، معجزه عشق است (2) و موسيقي ، يكي از عجيب ترين جلوه هاي هنر و شايد عظيم ترين و كهنترين ستون هاي كاخ رفيع هنر . (3) موسيقي را به انواع سازها و آوازها مي توان آفريد و جان بخشيد . اينكه كدام شيوه براي اداي اين نداي آسماني مطلوبتر است ، بسته به نوع فرهنگ و انديشه اقوام و ملتها متفاوت و بي شمار است. با اين همه ، اغلب اقوام براي بيان حالات روحي و درونيات خود ، سازي را برگزيده و آنرا بر حسب نياز ، مورد استفاده قرار داده اند . در اين ميان اقوامي بوده اند كه سازشان با راز و نيازشان پيوندي ديرين يافته و در اوج حالات روحي اشان موسيقي ، انيس و همراهشان بوده است. اين مردمان ، امروز نيز با همه فاصله اي كه با انديشه كهن پيدا كرده ايم ، نزديك ترين گروهها به فرهنگ روحاني گذشتگانمان به شمار مي آيند . موسيقي اين اقوام نيز از غنا و اعتبار بيشتر و پيچيدگي فزونتري بهره مند است. بي ترديد يكي از مهمترين اين گروهها ، اقوام كرد مقيم كرمانشاه و اطراف آن هستند .
2) همانقدر كه اهل كرمانشاه با موسيقي اجين اند ، موسيقي اين قوم نيز با تنبور پيوندي ديرين دارد ؛ تا آنجا كه نواي عارفانه اين ساز باستاني را نداي حق گويند . اگر چه هر قوم و ملتي را انواعي از موسيقي اعم از جدي و مصرفي مورد نياز است و در طول تاريخ نيز در ميان همه جمعيتها اين دو نوع از موسيقي وجود داشته ، اما اغلب اهالي اين خطه ، با يك نوع از موسيقي بيشتر احساس آرامش مي كنند وآن ، موسيقي خاص عرفاني است. اهالي اين منطقه را نيز از هزار و اندي سال پيش ، اغلب ، سالكان سلسله اهل حق شكل داده اند . رد پاي اينان را در سالهاي نزديك نيز مي توان در همين خاك جست ؛ سالهايي كه هنوز بازار و مصرف گرايي در همه شهرها و روستاها رخنه نكرده بود و هنوز صحبت از معجزه موسيقي قابل طرح و بحث بود . صحبت از سالهاي دهه پنجاه و شصت است.
3) سيد خليل عالي نژاد هم در اين سرزمين اعجاب انگيز و در ميان شور عاشقانه اهل اين خطه به دنيا آمد . او را مادرش به تحصيل ساز تنبور تشويق كرد ، زماني كه ديگر دست اين نوجوان از برادر هنرمندش كوتاه شده بود و پدر نيز از فراق او چندي بيش در اين سراي نماند . اما استادان او كم كساني در حوزه موسيقي محلي و به خصوص در زمينه ساز تنبور نبودند : سيد امرالله شاه ابراهيمي و درويش امير حياتي از مهمترين اساتيد او به شمار مي آيند . او خود تا مدتها از جمله همنوازان گروه تنبورنوازان و اندي هم سرپرست اين جمع كوچك شد . با اين حال او استاد موسيقي ايراني و نوازنده بي استاد تنبور را نيز فراموش نكرد ؛ كيخسرو پورناظري از جمله موسيقيداناني بود كه براي همه گير كردن اين ساز گرانبها كوشيد و عالي نژاد نيز از همراهان اوليه او به شمار مي آمد . كمتر هنردوستي است كه تكنوازي بي مانند او در موسيقي صداي سخن عشق با صداي شهرام ناظري و آهنگسازي پورناظري را فراموش كند . اين اثر تا آنجا دلنشين است كه عده اي مدعي شده اند اگر عالي نژاد هيچ نواي ديگري از خود به جاي نمي گذاشت ،همين يك كار براي بيان برتري و استادي او در تنبور نوازي كافي بود . اما عالي نژاد تنها سوداي نوازندگي نداشت كه او در جواني سرپرست يك گروه موسيقي شد و پايان نامه تحصيلي اش (تنبور از ديرباز تاكنون) به عنوان تنها منبع متاخر در زمينه اين ساز به شمار آمد و دو بار مقام نخست تكنوازي تنبور در جشنواره موسيقي را به خود اختصاص داد . او براي خاموش كردن عطش خود سالها به تحقيق پرداخته بود و اين تشنگي به هيچ آبي فرو نمي شد . كوههاي اورامان ، صداي گامهاي استوار او را خوب مي شناخت و صحنه و گوران چهره كنجكاو او را به خوبي به ياد مي آورند . او به هركجا سرك مي كشيد تا نغمه اي ناآشنا را بيابد و آنرا براي تكميل حلقه هاي مفقود زنجير به هم پيوسته موسيقي كهن به كار ببرد . او حتي در غربت خودخواسته اش نيز به اين كار همت مي گمارد .
خليل از تبار آتش بود ، او به عشق زنده بود و شايد آخرين بازمانده غريب موسيقي متفكرانه ! نوعي از موسيقي كه زندگي شرق نشينان را در سالهايي دور شكل مي داد و همه هستي انديشمندانه و پرراز و رمز آنان بود . خليل سازش را با عشق كوك مي كرد و آنرا به عشق به صدا وا مي داشت. بنا نداريم تا به بزرگداشت مردي كه ديگر نيست بكوشيم اما سخن ما از تكريم بزرگي است ، نه بزرگ كردن يك مرد . بزرگي خليل به بزرگي رازي بود كه در سينه اش بود و چه كم شمارند مردان و زناني كه امروز و در اين وانفساي مصرف گرايي و پوچي ، رازهايي چنان را برتابند و از آن سردرآورند . سيد خليل عالي نژاد اما از جمله اين نوادر بود . او در بيست و هفتم آبان ماه سال 79 در سوئد ، محل اقامت موقتش در آتش تعصبات كور ، به ديار حق شتافت. اما اين تعبير درستي از مرگ يك عاشق نيست ؛ او در آتشي سوخت كه نياكان و يارانش آنرا در هنگامه وجد و شور و جذبه به سخره مي گرفتند و به سان لعبتكي فروزان و آتشين ، ليك پاك و مقدس و سحرآميز بر زبان و دهان و تن وجان مي گذاشتند و بر آن بوسه مي زدند تا مگر خود را از آتش درون رها سازند .(4)
يادش گرامي
نويسنده :شوريده
-
3 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:
-
Saturday 2 February 2008
#6
کاربر حرفه ای
وضعیت
- افلاین
0
نامه به نهادها و سازمانهاى مدافع حقوق بشر در رابطه با قتل
سيد خليل عالى نژاد در يوتبورى سوئد در سال 2001
رونوشت:
- به اداره پليس يوتبورى سوئد
- به انجمن ها و سازمانهاى فعال
همانطور که بسیاری ازشما مطلعید در روز یکشنبه 18/11/2001 سید خلیل عالی نژاد، یکی از رهبران مردم یارسان و یکی از استادان موسیقی سنتی کردستان و ایران، بطور مرموزی در شهر یوتبوری سوئد بقتل رسید ودفتر کارش به آتش کشیده شد. رفتارغیرانسانی، تعقیب و اذیت و آزار مداوم و همچنین موانع ایجاد شده برسر راه فعالیتهای فرهنگی واجتماعی سيد خلیل عالى نژاد توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران، حدود دو سال قبل از وقوع این جنایت ایشانرا مجبور به ترک کشور واسکان در سوئد نموده بود. این تنها نمونه از ظلم و ستم بی حد و مرزی نيست که بر مردم یارسان یکی از اقلیتهای دینی و رهبرانشان از بدو بقدرت رسیدن رژیم تا کنون روا داده میشود، بلكه پيروان اين آئين بعناوين مختلف تحت پيگرد، تحقير و اذيت و آزار قرار دارند.
سید خلیل خود پس از مدتی سعی و کوشش و با همكارى دوستان و مریدانش و همچنین انجمن فرهنگی جامعه یارسان در خارج، مدتی قبل از قتلش موفق به دریافت اجازه اقامت از کشور سوئد شده بود. در حالیکه بيش از يك سال ازاین واقعٍه وحشتناک و ضایعه دلخراش مى گذرد، تا آنجا كه انجمن فرهنگى جامعه يارسان درخارج اطلاع دارد، متآسفانه مقامات سوئدی ومسئولان پرونده، تاكنون اقدامات جدى براى شناسائی و دستگيرى قاتل يا قاتلان انجام نداده اند. بیم آن میرود که پیگیری پرونده این جنایت و شناسائی و مجازات عاملان آن همانند پرونده ایرانیانی که بشیوهای کم و بیش مشابه در خارج از کشور بویژه در کشورهای مختلف اروپائی، درطی بیشتر از دو ده حاکمیت جمهوری اسلامی بقتل رسیده اند، به دست فراموشی سپرده شود.
ما، اعضا و هواداران انجمن فرهنگى جامعه يارسان مقیم خارج بدينوسيله اعتراض شديد خودرا نسبت به كم كارى پليس سوئد و جدى نگرفتن پرونده قتل سيد خليل عالى نژاد اعلام مى داريم و از سازمانها و نهادهاى مترقى ومدافع حقوق بشرایرانی و بين المللى تقاضا و انتظار داريم، كه آنها هم اعتراض خود را نسبت به این کم کاری به اطلاع پليس و دست اندركاران این پرونده وهمچنین دولت سوئد برسانند و همصدا با ما خواستار پى گيرى جدی این پرونده و تحت پیگرد قانونی قرار دادن مسببين و مجریان این جنایت شوند. ما همچنین خواستار اطلاع یابی ازاقدامات جدی مسئولین این پرونده و چگونگی روند پیگیری آن از طرف مقامات مربوطه هستیم.
انجمن فرهنگی جامعه يارسان مقیم خارج
دکتر گلمراد مرادی
-
3 کاربر برای این پست از Leon تشکر کرده اند:
-
Sunday 31 October 2010
#7
-
کاربران زیر از مرتضی-تنبور-سه تار به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Saturday 6 November 2010
#8
-
-
Saturday 6 November 2010
#9
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
وريا هتاويان
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
سيد خليل عالي نژاد از بزرگان تنبور صحنه اند ولي امانت دار خوبي در حفظ مقامات نبوده اند. و ان را از حالتي كه اجداد ما در چندين قرن و هزاره از ان پاسداري كرده بودند در اورده و حالت مقام گونه اي ان را از ان ستانده است و ان را بيشتر به يك اهنگ تبديل كرده اند . به طور كل بگويم تنبور ايشان ان اصالت تنبور گوران را ندارد. مقام هاي تنبور نزد ما همانند قران در دست مسلمانان مي باشد.
تعصب مادر جهالته
ما؟
-
3 کاربر برای این پست از koronzo_piti تشکر کرده اند:
-
Saturday 6 November 2010
#10
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
مرتضی-تنبور-سه تار
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
در مورد ایشان گفته میشود که به دلیل اختلافات داخلی با فرقه های دیگر اهل حق توسط انان کشته شده اند
من از نزدیک ایشون رو میشناختم . یعنی خودم که نه ولی پدر بزرگ و داییی هام از نزدیک ایشون رو میشناختن . همچین چیزی صحت نداره ... اختلاف بود ولی از خود اهل حق ها ایشون رو به قتل نرسوندن ...
حالا دوستانی که علاقه دارن ! و بیشتر میخوان راجب تنبور بدانند ، یه سوال میپرسم ازتون ... آیا میدونید تنبور در ابتدا 2 سیم داشته ؟ میدونید چه کسی اون رو به 3 سیم تغییر داد ؟
-
کاربران زیر از Acoustic به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Saturday 6 November 2010
#11
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
-
کاربران زیر از koronzo_piti به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Saturday 6 November 2010
#12
یار همیشگی
وضعیت
- افلاین
0
نوشته اصلی توسط
koronzo
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
نه کی
سه تارم 3 تا داشته
میگن دف سیم داشته
این دف رو درباب مزاح گفتی دیگه ؟
خوب الان میگم . علاوه بر 3 سیمی شدن خیلی تغیرات دیگه هم انجام شد توسط استاد نورعلی الهی
که خیلی ها با اینکه تحولی عظیمی در تنبور ایجاد کرد اونو نمیشناسند(به علت مسلک و خلق افتاده ای که داشت و عدم خواست به مطرح شدن) در صورتی که استادانی از جمله سید خلیل عالی نژاد که تنبور نواز مطرحی هم هست شاگرد اون محسوب میشن از لحاظ تنبور نوازی ...
قبلا هم توی نمونه هایی از موسیقی کرمانشاه این رو نوشتم ولی دوباره مینویسم شاید مفید باشه براتون
نورعلی الهی – استاد تنبور
- نورعلی الهی در جیحون آباد، واقع در ۱۸ كیلومتری بیستون در استان كرمانشاه به دنیا آمد. پدرش حاج نعمتالله جیحونآبادی از عرفای برجستهی مسلك اهل حق است. طی چند سدهی گذشته، پیروان و مریدان این مسلك نیایشهای سنتی خود را كه شامل تكرار اسما الهی است به همراه تنبور، از سازهای سنتی ایران، برگزار میكنند.
در آن دوران، به سبب فقدان تجهیزات ارتباطی، تنبورنوازانِ هر منطقه از شیوهها و آهنگهای مناطق دیگر بیخبر بودند. معذلك، همان خلاء ارتباطی موجب شد كه تنبورنوازان مناطق مختلف آلات موسیقی خود را با فرهنگ محلی خود منطبق سازند.
حاج نعمت حدود سال ۱۲۸۱ شمسی، خانقاهی در جیحونآباد بنا كرد، از آن پس زائرانی از دیار دوردست، از هند تا شمال قفقاز و بخشهایی از بالكان به دیدارش میآمدند و برای مدتی در خانقاه میماندند تا دانش بیاموزند و به ریاضت و خودسازی و ترك علایق دنیوی بپردازند.
مطابق سنتی دیرپای، هر یك از این زائران كه در تنبورنوازی و شیوهها و آهنگهای منطقهی خود مهارت داشتند، به درخواست حاج نعمتالله، آهنگهای خاص منطقهی خود را به نورعلی خردسال میآموختند. نورعلی كه بسیار با استعداد بود، ضمن فراگیری آن آهنگها خود نیز بداههنوازیها و نوآوریهایی كرد.
او به سبب شرایط خانوادگيِ استثناییاش، توانست تكنیكها و ظرافتهای تنبور هر منطقه، از جمله مناطق كُرد، ترك، فارس، لُر، عرب و هند را در كودكی بیاموزد، بهطوری كه در سن نه سالگی به مرتبهای رسید كه صاحبنظران او را استاد تنبور به شمار میآوردند. تحولی كه سالها بعد استاد الهی در تنبور به وجود آورد، سبب شد این ساز ساده كه قبلاً به سازی محلی و محدود و معمولی تبدیل شده بود، دوباره احیا شود و از فراموشی و نابودی نجات یابد.
- استاد الهی در دوران جوانی ردیفهای موسیقيِ اصیل ایرانی را نزد درویشخان و استادان دیگر كه در مناطق مختلف كشور و گمنام زندگی میكردند به نحو كاملی آموخت. پس از آن چندین سال با موسی معروفی كه از شاگردان برجستهی درویشخان بود در جمعآوری ردیفهای موسیقی اصیل و تهیهی نتهایی همكاری كرد. تمامی این نتها به خط استاد الهی موجود است و منبعی ارزنده برای تحقیق در باب موسیقی اصیل ایرانی محسوب میشود.
- استاد الهی كه به پیچیدگیهای موسیقی اصیل ایرانی احاطهی كامل داشت، نواختن تار، سهتار، كمانچه، ویلن و فلوت را نیز فراگرفت.
- استاد الهی از میان سازهای محلی، «دوتار» قوچانی، «چگور»، «دوزلهی» آذری و دف را نیز آموخت.
- استاد الهی در ضمن تحقیقات خود كه در قرن گذشته صورت پذیرفت، موفق شد ردیفهای موسیقی سنتی ایران را نیز به خوبی فراگیرد. شاید این را بتوان با ارزشترین دستاورد استاد در موسیقی به حساب آورد. روانشاد موسی خالقی كه مدتها با استاد الهی رفتوآمد میكرد، سعی كرد رپرتواری از این نتهای تنبور تهیه كند، اما بعد از مدتی به این نتیجه رسید كه پیچیدگیهای این ردیف سنتی را نمیتوان به قالب نُت درآورد. قرار بر این شد كه اجراهای استاد برای تحقیقات آینده ضبط شود. اجراها با تنبور سه سیم یا پنج سیم (بسته به نوع آهنگها) ضبط شد، ولی هنوز در اختیار عامهی مردم قرار نگرفته است. پیشگامیها و نوآوریهای استاد الهی در مورد تنبور به شرح زیر است:
۱- تا زمان استاد الهی تنبور دارای دو سیم بود، استاد سیم اول را دو برابر كرد كه با هم به نحوی هماهنگ كوك میشوند. بنابراین، ضمن اینكه اصالت و ظرافت تنبور حفظ شد، این امكان فراهم آمد كه دقت و انگشتگذاری كه مؤلفهیهای اصلی سنتی است حاصل گردد.
۲- نوآوری دیگر استاد الهی مربوط است به نحوهی كوك كردن تنبور سنتی كه به دو صورت انجام میشود: یكی شیخ امیری (با فاصلهی چهارم بین سیمهای اول و دوم) ، و دیگری كوك طرز (با پنجمین فاصله).
۳- استاد كوك رزونانس (resonance) را ابداع كرد (دومین فاصلهی زیاد میان سیمهای اول و دوم) ، و این اجرای مؤثرترِ شماری از آهنگهای سنتی را ممكن ساخت. عبدالقادر مراغی در « جامع الالحان » (تهران، ۱۹۸۷، ص۲۰۰) مینویسد: این نوع كوك روی تنبور «شروانیان» متداول بوده است، و افزودن آن به كوكهای «شیخ امیری» و«طرز» روی تنبور معمولی، عملی ظریف و بدیع بوده است.
۴- استاد الهی روش استفاده از پنج انگشت دست راست را برای تولید اصوات گوناگون ابداع نمود. پیش از او، تنبورنوازان نمیدانستند كه چگونه پنج انگشت را به طرزی مستقل به كار ببرند. در روش استاد الهی، در نتیجهی تمرینات مداوم و دشوار، هر انگشت میتواند یك ملودی را به طرزی مستقل بنوازد و در عین حال، پنج انگشت میتوانند به گونهای موزون و هماهنگ عمل كنند تا همچون پیشینیان استاد، «ریز»، « شور » و ملودیهای مختلفِ دیگر را به اجرا درآورند. چند سال پیش قطعهای را كه استاد با كوك شیخ امیری نواخته بود، در یك آزمایشگاه آواشناسی در پاریس تجزیه كردند. در این بررسی معلوم شد كه انگشتان او میتوانستند در هر ثانیه ۱۲ نُت بنوازند. اجرایی این چنین پیچیده و عمیق فقط با دو سیم، كه البته یكی تكرار دومی است، بسیار شگفتانگیز و آرامشبخش بود.
۵- ویژگی دیگر سبك اجرای استاد الهی كیفیت معنوی آن است، كه نمیتوان آن را در قالب كلمات بیان نمود. این كیفیت ثمرهی هفتاد سال عمل به معنویت و ریاضت است كه همچون امواج پر جزر و مدِ اقیانوسی بیكران، به رغم گونهگونيِ بینهایتش، میتوان آن را در قالب دو اصطلاح «قبض» و «بسط» خلاصه كرد.
در سبك استاد الهی حالات متضاد شادی و غم، امید و ترس، هیجان و آرامش، درشتی و نرمی، قوت و ملایمت، تندی و كُندی، فراز و فرود، ابهام و وضوح، تمركز و تنوع، توجه و خلسه ، تجزیه و تركیب، تقلید و ابداع، مستی و مستوری و غیره جای یكدیگر را میگیرند و فضایی از توجه به مبدأ، و حالتی از حضور و غیبت میآفرینند.
۶- آخرین نكتهای كه باید ذكر كرد این است كه استاد الهی با اینكه از آموزش شاگردان، دریغ نداشت ولی به علت دشواری كار نوازندگی، فقط شمار معدودی از افراد خانوادهاش، كه پیوسته به نغمات ملكوتی تنبور استاد گوش میدادند و تربیت روح مییافتند، توانستند اسرار این ساز را آنگونه كه باید و شاید، بیاموزند. ماهرترین شاگرد استاد پسر كوچكترش دكتر شاهرخ الهی است كه علاوه بر اینكه استاد تنبور است، متخصص در جراحی چشم است، و در حال حاضر در اروپا مشغول كار و تحقیق است. پس از دكتر شاهرخ باید از شهاب الهی یاد كرد كه نوهی استاد الهی و شاگرد برجستهی اوست.
اطلاعات بیشتر در
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
اطلاعات بیشتر در
[ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
ویرایش توسط Acoustic : Saturday 6 November 2010 در ساعت 10:07 PM
-
کاربران زیر از Acoustic به خاطر این پست تشکر کرده اند:
-
Saturday 6 November 2010
#13
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
0
مرسی...
در مورد سه تار هم شنیدم درویشی با اسم فقری مشتاق علی شاه سه تار رو 4 سیمه کرده که هنوز اسم اون سیم رو سیم مشتاق میگن...
سعدیا دور نیکنامی رفت
نوبت عاشقیست یک چندی
-
4 کاربر برای این پست از Avazekhan تشکر کرده اند:
-
Sunday 7 November 2010
#14
-
2 کاربر برای این پست از مرتضی-تنبور-سه تار تشکر کرده اند:
-
Sunday 7 November 2010
#15
کاربر نمونه
وضعیت
- افلاین
-
2 کاربر برای این پست از mixer تشکر کرده اند:
-
Monday 8 November 2010
#16
کاربر انجمن
وضعیت
- افلاین
-
کاربران زیر از cliff_bortun به خاطر این پست تشکر کرده اند:
علاقه مندي ها (Bookmarks)