0
سنگم مزن ردم مکن
ازبخششت طردم مکن
اذنم بده آوا کنم
باعشق تو سودا کنم
نور رخت عنوان کنم
تا سوز دل درمان کنم
عشق تو کرده راهیم
روی تو شد دلخواهیم
دیدارتو صادق بود
این دیده کی لایق بود
فرمان دهی جان می دهم
جان بر تو جانان می دهم
لطفت اگر یاری کند
رفع گرفتاری کند
از من بود شرمندگی
از تو بود بخشندگی
لطف تو احسان تو
شد شامل مهمان تو
دارد گنه آرام دل
باشد به پیش تو خجل(سروده حاح احمد آرونی)
علاقه مندي ها (Bookmarks)