0
يكي از اولين و مهمترين مفاهيمي كه در موسيقي كلاسيك بايد دانسته شود، مفهوم فرم است. فرم شكل و شمايل خالي از معناي يك اثر است. يعني كاري نداريم كه در فلان اثر هنري چه معنايي وجود دارد، تنها اينكه چگونه اون اثر نوشته يا آفريده شده است بحث مي كنيم. يعني به عبارتي معنا در چه قالبي ريخته شده است. اما يك بحث عميقي در اينجا وجود دارد كه من بدون پرداختن به آن، فقط مطرحش مي كنم و آن اين است كه آيا قالبي كه معنا قرار است در آن ريخته شود، معنا را محدود مي كند يا نه. اين سوال واقعا سوال جالب و كمي فلسفي است، و جواب هاي بسياري به آن داده شده است. (يك مثال ساده براي اين مطلب براي كساني كه كمي با ادبيات داستاني آشنا هستند اين است كه آيا مثلا فرم سيال ذهن كه در خيلي از داستان ها وجود دارد تنها بعضي معناها را قابل گفتن مي كند يا نه؟)
اما اينكه چرا به فرم در موسيقي مي پردازيم؟
ببينيد بررسي معناي موسيقي بسيار سخت و دشوار است. به همين علت براي نزديك شدن به معنا از فرم شروع مي كنند كه مكانيكي تر است. حداقل از طريق فرم مي توانند بسياري از آثار را دسته بندي كنند. مثلا سونات يك فرم است. (سونات هاي بتهوون، سونات هاي باخ) نگران نباشيد، بعدا به سونات مي پردازيم.
فرم موسيقيايي چيست؟
تعريف كردن فرم بسيار ساده است. مثلا شما مي توانيد بگوييد اين قطعه موسيقي فرم A A A دارد، اين يعني اينكه يك ملودي A سه بار تكرار مي شود. دقيق تر هم مي توانيد توضيح بدهيد، مثلا خود ملودي A فرم a b a دارد، يعني اينكه در ابتداي ملودي A ملودي a زده مي شود در ادامه ملودي b و در آخر دوباره ملودي a زده مي شود. پس ديديد كه فرم چيز عجيب غريبي نيست. البته بسته به خصوصيات ديگري از موسيقي مثل ريتم، سازبندي، نحوه تركيب چند ملودي همزمان نيز مي توان فرم هاي ديگري نيز بوجود آورد. مثل سمفوني، فوگ و ... يا در همين موسيقي خودمان چهارمضراب، رنگ و ساز و آواز.
سعي دارم در تاپيك هاي بعدي دوره هاي موسيقي كلاسيك غرب را از نظر فرم بررسي كنم.
علاقه مندي ها (Bookmarks)