لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: آشنایی با قلندر تکیده ی تاریخ

  1. #1
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    138267
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    نوشته ها
    7
    میانگین پست در روز
    0.00
    تشکر از پست
    0
    1 بار تشکر شده در 1 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض آشنایی با قلندر تکیده ی تاریخ


    0 Not allowed! Not allowed!
    مقدمه

    تنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیم‌ها از روی دسته‌ای بلند و کاسه‌ای
    عبور کرده‌است و با ضربه انگشتان به صدا درمی‌آید. تنبور را بعضی تنبوره نیز گفته
    اند و معرب این ساز طنبور است، ولی بهتر است با همان املای ایرانی تنبور نوشته
    شود. امروزه از تنبور می‌توان به ساز محلی با دسته‌ای بلندتر و کاسه‌ای بزرگتر و
    منحنی تر از سه‌تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز
    پرده‌بندی شده، تعبیر نمود. ویژگی‌های اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را
    با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه‌تار که آنها نیز با انگشت (ناخن) به صدا در می‌آیند، است. تنبور
    دارای شخصیتی عرفانی و حماسی است و این ساز برای نواختن قطعات حماسی نیز استفاده می شود.

    در طول سير و سفر تاريخي و فرهنگی تنبور در نقاط و نواحی مختلف نامها
    و شکلهای متفاوتی پيدا کرده است. به گمان قوی ميتوان گفت که اکثر
    سازهای زهی مضرابی از اين ساز کهن مشتق شده و کمال يافته اند و به عنوان
    مادر سازهای زهی مانند : تار ، سه تار ، عود ، دوتار ، گيتار ، ماندولين ، ديوان و ...
    شناخته شده است و در کرمانشاه و کردستان ايران رايج است و زينت مجالس عرفانی و محافل روحانی است.

    انواع تنبور به اسامی زیر خوانده شده:

    تنبور قوچانی ، شروانی ، بغدادی ، تيسفونی و انواع دو تار ، چگور ، قپوز و ... با
    شکلهای مشابه هنوز در بيشتر مناطق ايران حضور دارد . و آنطوری که در فرهنگنامه
    ها آمده در ايران باستان مصر و آشور اين ساز وجود داشته در آشور آنرا پاندورا
    ميخواندند و اين ساز دارای سه سيم بوده است و يونانيان تنبور را بصورت فاندورا
    اقتباس کرده و سپس بصورت پاندورا وارد زبان و منطقه اروپايي گرديده است

    تنبور که مردمان حق بخصوص در کردستان و کرمانشاه قرنهای متمادی در نگاهداری
    آن و نعمات باستانی و اهورايي آن کوشيده اند ساز مذهبی و آييني آنها و همدم
    قلندران عارف وحق پرستان است بطوريكه قبل و بعد از نواختن دست و دستانش را
    می بوسند و بر ديده ميگذارند . آهنگ و نغمه های تنبور به صورت „مقامی” اجرا
    می شود و مانند كليه موسيقي های ايزان زمين دارای تمی موزون و بدون وزن و در
    بعضی مقامهای آن اوزان بصورت سنگين و فراخ ميباشد که بسيار کهنسال مينايد و
    قدمت و سابقه دور و دراز آنرا نشان ميدهد. کاسه تنبور بيضي شکل و دسته ای
    نسبتا بلند دارد . دارای 13 الی 14 و حداکثر 15 دستان - پرده- بوده و فواصل آن
    نزديك به پرده و نيم پرده است و برخلاف سازهای موسيقيسنتی در اين ساز ربع پرده وجود ندارد و اين نشانگر اصالت و دست نخوردگی آن است
    .


    تنبور سازي است از خانواده آلات موسيقي رشته اي . آنگاه كه اين محفظه صوتي به
    تدريج شكل بيضي پيدا كرده و اندك اندك يك قسمت از دو قسمت باريك بيضي
    طويل تر و باريكتر شده و هنگامي نام بربط يا عود بر آن نهاده شده كه دسته ساز
    اندكي بلندتر شده و كاسه طنين ساز ، پر حجم تر گشته است در همين عصر است
    كه ساز ديگري آفريده شده است. بر اين ساز نيز در مناطق مختلف گيتي نامهاي گوناگون نهاده شده است. از جمله در ايران آن را تنبور ناميده اند .

    فارمر مينويسد : با انتشار دين اسلام به اكناف عالم تاثير ايران در آلات موسيقي به
    همه جا رخنه كرد و حتي در نقاطي هم كه اسلام انتشار نيافته بود راه يافت ، يعني
    از طرف مشرق به سواحل اقيانوس اطلس و از شمال به سيبري و از جنوب به
    هندوستان و جزاير شرقي هند نفوذ كرد. تنبور كه در ممالك مجاور ايران به " طنبوره
    „معروف شد به تدريج به چين رسيد و موسوم به” تنپولا „گشت. در يونان آنرا” تام
    پوراس „ناميدند. از يونان به آلباني رفت و آنرا” تامورا „خواندند . در روسيه آنرا”
    دومبرا „، در سيبري و مغولستان” دومبره يا دمبوره " نام نهادند و در بيزلنس معروف
    شد به „پاندورا” . ساير اقوام اروپايي توسط بيزانس با اين ساز آشنا شدند . اين ساز در تركيه و هندوستان رواج يافت.

    در فرهنگ موسيقي „ريمان” واژه تنبور آمده است :

    تنبور سازي است منسوب به ايرانيان و اعراب و از خانواده عود . „ريمان” عقيده دارد
    كه اين ساز در هندوستان „تمبوري” ناميده ميشود كه بيشك همان تنبور ايراني
    است. در ايتاليا آنرا „تمبورو” و در قفقاز „تمپور” گويند . ارمنيها مانند ايرانيها آنرا تنبور مينامند .
    در فرهنگ موسيقي „گروو” گفته شده كه كلمه تنبور در طي زمان در اثر تلفظهاي ملل مختلف به اسمهاي مختلف در آمده است.
    دائره المعارف „بريتانيكا” مينويسد : تنبور سازي است شرقي از خانواده عود كه
    داراي دسته بلند است و 2 يا 3 سيم داردو با انگشت به صدا در ميايد . قديميترين
    نشانه هاي موجود از اين ساز در مشرق زمين نقشهايي است كه از تپه هاي" بني
    يونس „و” كيوان " واقع در شهر موصل به دست آمده است. از اين نقشها معلوم
    ميشود كه شكل اين ساز به تار امروزي شباهت بسياري داشته است و دسته
    بسيار بلند و نازك آن با كاسه ظريف و مجوفش بسيار متناسب بوده است. مجسمه
    هاي بدست آمده از شوش كه متعلق به 1500 سال قبل از ميلاد مسيح ميباشد و
    همچنين مجسمه هاي بدست امده از „هفت تپه” بيانگر قدمت اين ساز ميباشد .
    „ژول روئانه” مينويسد : فارابي از مولفان قرن دهم ميلادي آلات موسيقي زمان خود
    را مانند عود و تنبور خراساني، تنبور شيرازي و ... به طور دقيق نشان داده است.
    بين اين سازها تنبور بغدادي كه در دمشق مرسوم بوده ، پرده بندي متفتوت داشته است.
    در فرهنك كامل آلات موسيقي „زاكس” آمده است : تنبور فارسي و كردي و عبري
    به شكل تخم مرغ است و دسته بلند دارد و در حقيقت ساختمان تنبور نخستين
    گامي است كه بشر در طريق رشد و تحولاين قبيل سازها برداشته است. به طور
    كلي ميتوان چگونگي تغييرات شكل ظاهري تنبور را از زمان آشوريها تا عصر حاضر
    مشاهده كرد . امروزه تنبور به يك قشر وسيع از جامعه بشري تعلق دارد . ريشه
    لغوي تنبور „پاندورا” بوده است. تنبور در نقاط مختلف ايران ، نامهاي خاصي داشته
    است ، مانند تنبور خراساني و ميزاني يا تنبور بغدادي يا تركي ، شروانيان و از آنچه
    ياد شه چنين بر ميايد كه تنبور باستاني مشخصاتي به اين ترتيب داشته است
    .1_سازي رشته اي 2_نواختن با ناخن يا سه انگشت دست راست 3_در آغاز يك تار
    يا يك رشته داشته است 4_ تنبور دو نوع بوده يك نوع كه پرده يا دستان ميبستند و
    ديگري بدون پرده بوده است 5_ شكل ظاهري آن مانند دو تار (چگور) بوده است.6_بي ترديد داراي گوشي و خرك بوده است.

    آقاي عليرضا فيض بشي پور در پژوهش درجه كارشناسي خود درباره تنبور اشاره
    دارد به تعدادي از مقامهاي اين ساز مانند مقام " باريه „و” طرز رستم " ، " مجنوني
    „و” جنگ آرا " كه اين مقامها از مقامهاي كهني ميباشد مه سينه به سينه از تنبور
    باستان تا تنبور حاضر نقل شده است. گويا مقام „باريه” را „باربد” خوانده است.
    انواع تنبور از نظر شکل :
    تنبور از شکل ظاهری دارای دو نوع است

    یک: نوعی کاسه ی آن یک تیکه است واز لحاظ ساخت آن بسیار مشکل است و
    تنبور قدیم همه از این نوع بوده اند

    دو: نوعی که به چمنی مشهور ست که همان ترکه ای است که کاسه ی آن از تکه
    های چوب درست شده است و مزیتی که برنوع اول دارد این است که هم ساخت
    آن راحت تر است واگر از لحاظ کاسه آن مشکلی پیش بیاید تعمیر آن راحت تر است.
    تنبور در نواحی باختری ایران ویژه درانجمن تنبورنوازان، قلندران و درویش‌های اهل
    طریقت و اهل حق کردستان وکرمانشاهان استفاده می‌گردد که به وسیله آن موسیقی مذهبی خود را اجرا می‌کنند.

    تاریخچه تنبور:
    بر پایه سه مجسمه کوچک بازیافت شده در خرابه‌های شوش، تنبور دارای
    تاریخچه‌ای مربوط به حدود ۱۵۰۰پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه
    گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می‌شده سپس از طریق ترکیه و یونان
    به باختر رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر باب شده‌است. از تنبور به سه‌تار
    باستانی ایرانیان تعبیر شده‌است که در زمان ساسانیان خسرو پرویز و قبل از آن هم
    به کار نواختن می‌آمده. تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب می‌شده و ابن
    خردادبه آوازخوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده، می‌گوید
    ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، می‌نوازند. تنبور در نوشته‌های موسیقی
    عرب، به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی گردیده واز آن به
    عود دسته بلندایرانی تعبیر شده‌است. آمده است که در پنج هزار سال پيش در
    آناتولی قديمي کسانی از نژاد آريايي ميزيسته اند بنام „هی تيت” که تنبور بين
    آنان معمول بوده است و درنقشها حجاری شده روی سنگ اين ساز تصوير شده
    است. آرتور كريستسن سن در کتاب „ايران در زمان ساسانيان” نام ابزار موسيقي
    ايران را چنين آورده : بربط ، نای ، مزمار ، چنگ و گويد مردم خراسان بيشتر وسيله
    ای را در موسيقي بکار مي برند که هفت تار داشت و آنرا „زنگ” ميخواندند . اما
    مردم ری ، طبرستان و ديلم تنبور را دوست تر داشته و اين ساز نزد همه ، مقدم بر ساير سازها بوده است.

    تنبور به هر كجا كه رفته اصل آن از ايران است: مرحوم سيد خليل عالينژاد در
    پاياننامه خود با موضوع„تنبور از ديرباز تاكنون” با بيان اين مطلب گفته:در عراق صدر
    اسلام و قرون اوليه دوران اسلامي طنبور محبوبيت داشته، در همين دوره در سوريه
    و حجاز طنبور از جمله رايجترين سازهاي مورد استقبال عامه بود. اما در عصر
    عباسيان طنبور به محبوبترين ساز عالي و اختصاصي اعجوبگان هنر موسيقي تبديل
    شده بود و به اين ترتيب عود را كه اسباب دست هر موسيقيدان بزرگ در كار
    همراهي محسوب ميشد به مبارزه ميطلبيد. این استاد بزرگ می افزاید: تنبور در
    اعصار و قرون متمادي در صحنه هنر موسيقي سرزمين ما حضور چشمگير داشت
    ولي متاسفانه آنچنان اسناد و مدارك در دست نيست كه بتوان پرده از چگونگي الحان و مقامات موسيقيايي آن زمانها برداشت.

    در بخش ديگراين رساله آمده است: اگر چه در مورد رشد و شكوفايي هنر موسيقي
    در عهد صفوي نظريات متفاوت ارائه شده اما با توجه به نوشتههاي مورخين ايراني و غير ايراني بسياري از بزرگان علم و عرفان آن روزگار تنبور نواختهاند .

    اما در اواخر عصر صفوي هم چنانكه اقتدار، امنيت و اثبات سلسله مذكور رو به ضعف
    نهاد گرمي و رونق بازار هنر به ويژه موسيقي به سردي گراييد و در عوض تاريكي و
    جهل و خرافات و تعصبات غير معقول جاي آن را گرفت كه تا يكي دو قرن ادمه يافت.
    با وجوديكه دوران پس از صفويه را خيليها دوران كم خبري ناميده اند، اما با توجه به
    پارهاي از اسناد موجود تنبور باز كم و بيش به حيات خود ادامه داده و راهرو تنگ و
    تاريك يكي دو قرن را پشت سر نهاده و خود را به عصر حاضر رسانيده است.

    سید خلیل عالی نژآد همچنين در انتهاآورده است: با نگاهي به مقالات و كتبي كه
    در مورد موسيقي ملل جهان نگارش يافته ميتوان دريافت كه تنبور در بيشتر
    سرزمينها مثل هند، آمريكا، چين، مصر، سوريه، بالكان گرجستان و افغانستان،
    بنگلادش، مراكش، به نوعي حضور دارد البته نهايتا پيداست تنبور به هر كجا كه رفته اصل آن از ايران است.
    گفتني است، اين پاياننامه در سال 75 - 1374 توسط سيدخليل عالينژاد براي كسب
    درجه كارشناسي موسيقي از دانشگاه هنر با راهنمايي دكتر تقي بينش تدوين گرديده است.
    در میان سازهای سنّتیِ رایج در ایران ، تنبور از لحاظِ قدمت ، گستردگی و گونه
    گونی در شکل و اندازه ، بسیار قابل توجه است. یافته های باستان شناسی ،
    دیرینگی بسیار زیاد این ساز را در ایران نشان می دهد. قدیمترین این یافته ها سه
    تندیسک سفالین به دست آمده در شوش متعلق به 1500 ق م است که در
    دستهای یکی از آنها سازی شبیه تنبور هست. همچنین تصویری نقش شده بر
    تخته سنگهای تپة کیون جیک در حوالی شهر موصل متعلق به حدود 1000 ق م ،

    نیز نوازندگانی تنبور به دست را نشان می دهد . صرف نظر از این یافته ها، از کاربرد
    واژة تنبور در متون فارسی میانه و پهلوی مانند منظومة درخت آسوریگ، رسالة
    بُندَهش، کارنامة اردشیر بابکان و رسالة خسرو قبادان و ریدک وی معلوم می شود
    که نواختن این ساز دست کم در اواخر دورة اشکانی و سرتاسر دورة ساسانی در ایران رواج داشته است.

    از پاره ای از وجوه تسمیة تنبور نیز ایرانی بودنِ نام این ساز فهمیده می شود. مثلاً،
    مطرح شده که واژة تنبور در اصل ، مرکّب است از دُم / دُنب و برّه ؛ چه ، این ساز به دُم برّه شباهت دارد.

    با وجود این وجوه تسمیه و یافته های باستان شناسی و مستندات منابع مکتوب
    کهن و نیز تأکید شماری از محققان بر ایرانی بودن تنبور ، مباحث متفاوت دیگری نیز
    به میان آمده است. فارمر با استناد به مباحث زبان شناسان ، این موضوع را مطرح
    می کند که در مصر قدیم تنبور را ظاهراً نِفِر می گفتند که معادل واژة عبریِنِبِل است
    ؛ بنابراین ، می شود احتمال داد سه حرف «ن »، «ب » و «ر » که در واژة تنبور
    وجود دارد، با اندک تفاوتی یادآور نام قدیم این ساز در مصر (= نفر) است. این سه
    حرف در واژة قنبره (جمع : قنابر) نیز، که به گفتة ابن بطوطه در قرن هشتم در شمال افریقا معمول بوده است ، وجود دارد .
    برخی ، با استناد به این گفتة مسعودی که اختراع طنبور را به دو قوم گنهکار و نابود
    شدة سَدوم و عموره (= همان قوم لوط که در سواحل بحر المیّت (بحر لوط) می
    زیستند) نسبت داده است ، تنبور را برگرفته از تن (= صدای حاصل از نواختن ضرب
    ) و بور (= آن که نابودی اش مقدّر شده باشد) پنداشته اند . پیداست که اگر نظر
    مسعودی پذیرفته شود، می توان برای تنبور خاستگاه عربی قائل شد. فارمر، با استفاده از گفتة فارابی ، در بارة دستانهای جاهلی تنبور می گوید در عصر جاهلی
    تنبور بی گمان وجود داشته هر چند که نامی از آن نمی یابیم . این در حالی است
    که همائی شعری از اعشی بن قیس (متوفی 629) ، صاحب یکی از معلقات سبع ، آورده که در آن تنبور ــ البته به صیغة جمع : طنابیر ــ به کار رفته است.

    به نوشتة دورینگ ، می توان نوعی از قلب واژة سومریِ پان تور به معنای قوس
    کوچک را در واژة تنبور سراغ گرفت که در یونانی به صورت پاندورا در آمده است.
    البته وی از طرح این احتمال نخواسته خاستگاه این ساز را غیرایرانی معرفی کند؛ چه ، در جای دیگر تصریح کرده که خاستگاه تنبور ایرانی یا کُردی است.


    تنبور از طریق حیره ، مرکز ملوک لخمی ، به جزیرة العرب راه یافت و در قرنهای
    نخستین اسلامی از آنجا به کشورهای اروپایی رفت، این ساز که در حیره به طُنبور/
    طنبوره شهرت یافت ، در یونان تامپوراس نام گرفت و از آنجا به آلبانی رفت و تامپورا
    خوانده شد. در روسیه به دومرا ، در سیبری و مغولستان دومبره یا دمبوره ، و در روم
    شرقی باندورا یا پاندورا نام گرفت و سایر اقوام اروپایی که از طریق روم شرقی با
    این ساز آشنا شدند، اسم پاندورا، ماندوره و باندوره و صورتهای دیگر کلمة پاندورا را
    بر آن نهادند. نام این ساز در چین ، تنپولا است که تفاوت چندانی با نامهای آن در
    سایر مناطق جهان ندارد (فارمر، 1942، ص 40ـ44). به گفتة ریمان ، سازی که در
    هندوستان با نام تمبوری متداول است ، همان تنبور عربی یا ایرانی است.


    به نوشتة ابن خرداذبه در ایرانِ پیش از اسلام ، نواختن تنبور در ری ، طبرستان و
    دیلم بیش از سایر مناطق رواج داشته و این ساز اغلب آواز را همراهی می کرده
    است (ص 32). سخنان ابن خرداذبه را مسعودی نیز در مروج الذهب نقل کرده است.

    در دورة اسلامی و از همان اوایل خلافت عباسی ، تنبور جایگاهی ویژه یافت. این
    ساز با اینکه بر پایة گزارشهای ابوالفرج اصفهان، قابلیت همراهی با آواز را کاملاً
    داشته ، در قیاس با عود بیشتر در تکنوازی از آن استفاده می شده است. در سده
    های سوم و چهارم تنبورنوازان برجسته ای پدید آمدند که شرح حال بسیاری از آنان
    را جحظة برمکی (متوفی 324) ، که خود از تنبورنوازان مشهور بوده ، در کتاب
    الطنبورییّن آورده است. این کتاب گرچه از میان رفته ، ابوالفرج اصفهانی در الاغانی
    به آن بسیار استناد کرده است.

    یکی از منابع اصلی تنبورشناسی در سده های سوم و چهارم ، کتاب الموسیقی
    الکبیرِ فارابی است. فارابی در این کتاب فصلی بلند را به معرفی تنبور و نحوة
    دستان بندی و بیان فاصله های آن اختصاص داده است. وی دو نوع تنبور را که در
    ساختمان و اندازه و نظام پرده بندی با یکدیگر تفاوت و در روزگار او رواج داشته اند،
    معرفی کرده است : یکی تنبور خراسانی رایج در خراسان و سرزمینهای واقع در
    شمال و خاور این ولایت و دیگری تنبور بغدادی که در عراق و مناطق مجاور آن
    معمول بوده است. به گفتة فارابی این سازها اغلب دو تار داشته اند. فارمر با

    استفاده از شرح فارابی در بارة تنبور خراسانی می نویسد از دستانهای تنبور ابعادی حاصل می شد و از آنها آهنگی برمی خاست که به عقیدة سرهیوبرت پری ،
    موسیقیدان بزرگ انگلیسی ، کاملترین آهنگی است که تاکنون پدید آمده است از
    تفاوتهای طرز پرده بندی و کوک تنبور بغدادی به روش گذشتگان که آن را «الدساتین
    الجاهلیة » (دستانهای عصر جاهلی) خوانده ، با روش معاصران خود که آن را به کمال نزدیکتر دانسته ، سخن گفته است.
    از سدة چهارم به بعد، در متون ادبی و حتی متون اختصاصی موسیقی فقط از تنبور

    نام برده شده و آگاهی جالب توجهی در بارة آن نیامده است. در قرن ششم حسن بن احمد کاتب در کمال ادب الغناء در فصل بسیار کوتاهی که به تنبور اختصاص داده ،
    تصریح کرده که هم روزگاران او جایگاه دستانهای تنبور عربی یا بغدادی و تقسیم
    بندی آنها را دقیق نمی شناسند و جز دو یا سه پرده بر دستة تنبور نمی بندند. دو
    سه قرن بعد، عبدالقادربن غیبی مراغی (متوفی 838 . (آثاری پدید آورد که در این

    باره حاوی اطلاعات تازه و منحصربه فرد است. به گفتة او طنبور شروانیان ، که اهل
    تبریز آن را می نوازند، کاسه ای عمیق به شکل نیم گلابی با دو تار دارد . کاسة
    طنینی این ساز از «طنبورة ترکی »، که دو یا سه تار بر آن بسته می شود، بزرگتر
    است. مراغی همچنین از «نای طنبور» که آن را سازی آرشه ای با دو تار خوانده ، یاد کرده است.

    ابن خلدون (متوفی 808) از رواج تنبورنوازی در میان جلیقیه (گالیسی / گالیثیا) ، از
    اقوام فرنگی اندلس ، سخن گفته است. اولیا چلبی (ج 1، ص 640) که مَرْعَش در
    سوریه را خاستگاه تنبور دانسته ، علاوه بر تنبور که دو تار از جنس روده داشته ، از
    «تل الطنبور» و تارهای سیمی اش سخن گفته که به زعم او آن را شخصی به نام
    افندی اوغلو، از مردم کوتاهیة آسیای صغیر، ساخته است. در قرنهای بعد، تنبور با
    تفاوتهایی در اندازه و تعداد تارها، در ایران و سوریه و مصر و کشورهای اروپایی رواج
    داشته است. فیلوتو در قرن نوزدهم پنج نوع تنبور را ــ که کاسه ای گلابی شکل و
    اغلب سه رشته تار، بعضاً مزدوج ، داشته اند ــ بترتیب ، از دراز به کوتاه ، معرفی
    کرده است : تنبور کبیر ترکی ، تنبور شرقی ، تنبور بوزورگ (بزرگ) ، تنبور بلغاری ،
    تنبور بغلمه. در این قرن ، بویژه در میان اسلاوها، از تنبور استقبال بسیار شد و
    اسلاوها در 1266/ 1850، تنبور را که کاسه ای کم حجم و دسته ای بلند با چهار
    سیم داشته است ، به عنوان ساز ملی خود بر گزیدند.

    در کتاب تاریخ سازهای موسیقی نوشته ی کورت ساکس تنبور ایران با ارائه تصویر
    معرفی گردیده است. که مختصری از آن چنین است،عود دسته بلند که تنبور نامیده
    می شود صدایی تیز و فلزی دارد و می توان خیلی ظریف نواخته شود این ساز بدنه
    ی کوچک گلابی شکل با یک گردن دراز دارد،اجزا آن بدون میخ به هم متصل شده
    دارای چند گوشی و چند سیم نازک می باشد. گوشی ها به شکل (T) است که
    بعضی از جلو و بعضی از کنار نصب شده اند تنبور شبیه به سازهای زمان اعراب قدیم و ایران قدیم ترکیه قدیم می باشد.
    بر طبق تعداد سیم ها نیز نام گذاری می شود. این ساز از نظر درجه بندی شدن
    بسیار جالب است و موقعیت نگهداشتن جای انگشتان در آن مثل موقعیت قرار دادن
    انگشت در سوراخ های سازهای بادی است که بر طبق قاعده ی متری محاسبه
    شده است. به این خاطر بعضی ها این ساز را تنبور میزانی خوانده اند. این ساز در اروپا نیز معمول شده است و به چند شکل درآمده است.

    تنبور در کارنامه اردشیر بابکان :رساله ای نیمه حماسی و یادگاری از روزگار
    ساسانی می باشد،کتابیست به زبان پهلوی در مورد سرگذشت اردشیر بنیانگذار
    سلسله ی ساسانی که در حدود سال ۶۰۰ میلادی تدوین شده است.

    بعداز حمله اسکندر مقدونی و برچیده شدن شاهنشاهی هخامنشی در سرتاسر
    ایران ۲۴۰ کدخدا بود که هر کدخدایی قسمتی از ایران را اداره می کرد. اردوان
    کدخدا و حکمران سرزمین پارس بود. آوازه ی اردشیر به گوش اردوان رسیده بود او را
    به پارس دعوت کرد و مدت ها پذیرای او بود روزی در شکارگاه اردشیر گوری را نیک
    بزد،مردم جویا شدند که کار کیست،اردوان گفت کار من است اردشیر از دروغ او
    برآشفت و با او به ستیزه برخاست. اردوان اردشیر را در ستورگاه زندانی کرد اردشیر
    در زندان اوقات خود را با تنبور نوازی و آوازخوانی سپری می نمود و پس از چندی به
    دستیاری یکی از نزدیکان اردوان از زندان گریخت و پس از مدتی حکومت مرکزی و
    مقتدر ساسانی را تشکیل داد. نام پدر اردشیر ساسان و نام پدر مادرش بابک بوده است.
    گسترش تنبور در عصر حاضر:
    امروزه تنبور در سرتاسر ایران رواج دارد اما کانون اصلی این ساز کرمانشاه و
    کردستان و نواحی شمالی لرستان است. این ساز در این مناطق ، که از مراکز اهل
    حق است ، با نامهای تَمیُرَه ، تَمیرَه ، تموره و تمور شناخته می شود . در این میان ، سازهای منطقه های گوران و صحنه در کرمانشاهان اشتهار و اعتبار

    و رواج افزونتری دارند.

    در قسمت کرد نشین ترکیه موسوم به دیار بکر نوعی از تنبور موسوم به باقلما با
    کاسه ای بزرگ و پنج تار و حدود بیست دستان رایج است که با مضراب نواخته می
    شود. در قسمت هایی از استان کردنشین سوریه موسوم به اکرا و نیز نوعی از تنبور
    موسوم به دیوانی تقریبا شبیه به باقلما وجود دارد در نواحی کردنشین عراق نیز
    نوعی تنبور موسوم به دیوانی با مشخصاتی که ذکر شد و نوعی دیگر بنام تمیره با
    کاسه ای کوچک و سیزده تا چهارده دستان با دو یا سه تار معمول است. در
    کردستان ایران نیز ساز مورد نظر تمیره نام دارد با مشخصات تنبوری که در کردستان
    عراق متداول است ، بطور کلی تنبوری که مورد استفاده ی کردان است صرفا سازی است آئینی و بیشتر مورد استفاده ی سالکین راه حق است.

    تنبور در تاجیکستان
    ابزار موسیقایی تاجیک به دو دسته تقسیم می شوند اول سازهای مناطق
    کوهستانی دوم ساز شهری. در دسته ی سازهای کوهستانی سازی موسوم به
    دمبرک موجود است که از انواع تنبور است که دارای دو سیم می باشد و در
    سازهای شهری که از ظرافت بیشتری برخوردارند و تعدادشان نیز بیشتر است دو
    ساز موسوم به دوتار و تنبور وجود دارد ، دوتار در همه جا نواخته می شود . تنبور
    تاجیکی دارای سه سیم است و با مضراب نواخته می شود و با خواننده نیز همراه
    می گردد. بغیر از چند نوع مذکور در تاجیکستان تنبور با چهار تار ، پنج تار ۷ شش تار
    نیز وجود دارد .
    تنبور ترکی
    در کتب قدیمی از تنبور ترکی بسیار سخن به میان آمده است این تنبور که دارای
    کاسه ای بزرگ است دارای پنج تا هفت تار می باشد و از چهارده تا بیست و هشت
    دستان دارد با مضراب نواخته می شود بیشتر در آذربایجان متداول است و به مرور
    زمان نامش از تنبور کبیر یا تنبور بزرگ یا تنبور مس ابتدا به چنگور و نهایتا به چگور تبدیل شده است.
    تنبور در بلوچستان
    یکی از ساز های مهم بلوچستان تنبیره نام دارد که دارای کاسه طنینی نسبتا"
    بزرگی است این کاسه به گلابی نصف شده ای شباهت دارد، روی کاسه طنینی که
    پوششی از چوب دارد کاملا" صاف است. در این قسمت صاف بیست سوراخ کوچک
    صوتی در پنج گروه چهار سوراخی تعبیه شده است. تنبیره سه سیم دارد و دسته
    آن فاقد پرده بندی است با انگشتان به صدا در می آید و کوک سیم های آن بنا به قطعه مورد اجرا قابل تغییر است.
    تنبور در منطقه بالکان
    تنها ساز اسلاو های جنوبی که در قرن نوزدهم میلادی رواج یلفت تنبور می
    باشد. این ساز ظاهرا" از ایران به ترکیه برده شده و در دوره تسلط ترکان بر ارای
    مرکزی به آن دیار راه یافته است.
    این تنبور کاسه طنینی کم حجم و دسته ی بلندی دارد و دارای چهار سیم است این


    سیم ها به وسیله مضراب یا زخمه به ارتعاش در می آید و از آن صدای مطبوع و لطیفی شنیده می شود.
    تنبور در افغانستان
    در افغانستان نیز چند نوع تنبود وجود دارد که به لحاظ شکل ظاهر، حجم کاسه، طول
    و ضخامت دسته و تعداد تار ها و تعداد دستان ها با هم متفاوتند. نوعی از آن موسوم

    به تمبور کوچکتر از تنبور معمولی است و دارای دو تار می باشد. نوع دیگر موسوم به دوتار که بزرگتر از تنبور است و بر خلاف نامش دارای سه تار می باشد.

    تنبور در گرجستان
    دو ساز با اندکی تفاوت موسوم پاندوری و چنگوری که دارای سه و چهار سیم بوده و
    بسیار شبیه به تنبور می باشند در شمار سازهای ملی گرجستان هستند.
    تنبور در خراسان
    آن تنبوری که حکیم ابونصر تحت عنوان خراسانی معرفی و مسائل مربوط به آن را
    تشریح نموده به مرور زمان پذیرای نام دو تار شده و پس از گذشت قرن ها
    شخصیتی منحصر به خود را دارا گردید. تا آنجا که به لحاظ شکل ظاهر و پرده بندی
    نسبت انواع دیگر تنبور میتقل شده و از نظر مضراب کاری و شیوه نوازندگی سبک و
    سنت خاصی پذیرفت. تنبور خراسانی را دوتار هراتی نیز می گویند اما آنچه از این نوع
    در ایران متداول است سه گونه مهم قوچانی دره گزی و تربت جامی را می توان نام برد.
    ابن خرداد در رساله ی خود در زمینه ی موسیقی دوران ساسانی نگارش یافته آورده
    است:(ایرانیان عود را با نای و زنای را تنبور و سورنای را با دهل و مستج را با سنج همنوا می کردند و می نواختند.)
    با توجه به حضور تنبور در سرزمین های مختلف در این قسمت آشنایی با ساز آیینی
    تنبور اشاره به سرزمین هایی می شود که تنبور در آن جا حضور داشته و دارد البته
    لازم به توضیح است که ، تنبور به هر کجا که رفته اصل آن از ایران است.
    تنبور در هند
    متداولترین ساز زهی هند تنبور است ، این ساز در همه جا دیده می شود، کاسه ی
    آن را از چوب یا کدو می سازند ، چهار تار دارد، که سه تای اول فولادی و چهارمی از
    برنج است. علاوه بر تارهای اصای ، رشته های کوچکی از ابریشم بین خرک و تارها
    بسته اند که به طنین آن کمک می کند. برای نواختن ، سر ساز را روی شانه می
    گذارند و با انگشتان دست چپ تارها را می کشند. این ساز به صورت دست باز
    نواخته می شود یعنی فاقد دستان است و همیشه برای همراهی آواز بکار می رود.
    تنبور در آفریقا
    در شمال آفریقا ، نوعی تنبور سه سیم با کاسه ای کوچک و دسته ای باریک و بلند وجود دارد که آن را با سر انگشت می نوازند.
    تنبور در چین
    تنبور زمانی که به چین راه یافت تنپولا نامیده شد. نوعی دیگر از آن که به پیپا موسوم
    است دارای کاسه ی کوجکی است که بر روی صفحه و دسته دارای پرده هایی از
    جنس ابریشم می باشد. این تنبور دارای چهار رشته تار است و گوشی هایش در دو
    طرف آن قرار دارند قدمت آن به دو هزار سال می رسد. بیوا تنبور دیگری است که تکامل یافته پیپا می باشد. اقسام تنبور چهار تار در چین بیشتر متداول است.

    تنبور در مصر و سوریه
    نوعی از تنبور که دارای کاسه ای بیضی شکل است در مصر و سوریه رواج دارد. در
    سوریه تنبور را بوزوک یا بزق می نامند.
    تنبور در مراکش
    در مراکش نیز سازی با مشخصات تنبور موسوم به قونبر موجود است.

    :تنبور ترکمنی تنبور ترکمن ها نیز نوعی از انواع دو تار خراسان است که در جزئیات با
    انواع دیگر مقداری متفاوت است.
    تنبور در بنگلادش در بنگلادش نیز دو نوع تنبور وجود دارد یکی از آنها موسوم به اکتار
    است که دارای یک تار است و دیگری سازیست موسوم به دوتارا که دارای دوتار
    است.
    تنبور گیلانی
    حکیم فارابی در کتاب الموسیقی الکبیر به نوعی تنبور اشاره می کند موسوم به
    تنبور گیلانی یا تنور جلیلی که کوک مخصوصی را نیز با این نام مورد بحث قرار می
    دهند.
    ساختمان تنبور:

    تنبورها در اندازه های مختلفی ساخته شده اند که بر اساس تحقیق درویشی،
    اندازة کوچکترین و بزرگترین این سازها و اجزای کلی آنها به این ترتیب است : طول
    کلی : 87 ـ 5ر95 سانتیمتر؛ طول صفحه : 34ـ42 سانتیمتر؛ عرض صفحه : 5ر15ـ20
    سانتیمتر؛ عمق کاسه : 2ر13ـ17 سانتیمتر به طور کلی بلندی این ساز در
    نمونه‌های مختلف یکسان نیست و بدون در نظر گرفتن نمونه‌های استثنا ۸۵ تا ۹۰ سانتیمتر می‌باشد. و تشکیل شده‌است از :

    کاسه،
    دسته،
    صفحه،
    سیم گیر،
    خرک دسته،
    خرک صفحه،
    دو یا سه گوشی
    دو یا سه سیم و
    ۱۳یا ۱۴ دستان
    گلو / گلویی ، که در تنبورهای ترکه ای ، که کاسه را به دسته متصل می کند.
    کاسه : همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی
    به منطقه و سازنده خود دارد. کاسهٔ این ساز را عموماً از چوب توت میسازند که
    انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است. در
    گوران بیشتر سازها کاسة یکپارچه دارند، اما در صحنه کاسة اغلب سازها از هفت
    تا دَه ترکه ساخته شده اند.

    دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد

    صفحه:قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می باشد، صفحة نازکی است از
    چوب درخت گردو که بر روی دهانة کاسه قرار می گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه
    حدود هفت تا دوازده سوراخِ دو تا سه میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور
    شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تا ثیر بسزایی دارد.

    دستان: سیزده تا چهارده دستان در تنبور وجود دارد که در محلهای معیّن بر دسته
    بسته می شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستانها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستانها متغیر است

    خرک: خرک ، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم بر
    آن سوار است، و بر روی صفحه با فاصلة حدود 3ر5 تا 4ر7 سانتیمتر از سیم گیر قرار می گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را می کند

    سیم گیر : به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می کنند.
    سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان
    گره می زنند و تا انتهای دسته می کشند. در برخی از تنبورهای جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می دهد.

    گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی میگویند و از آن برای کوک کردن استفاده
    میکنند. دو تا سه گوشی (در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی) از چوب بید وجود
    دارد. تنبور لانة کوک (جعبة گوشیها) ندارد و گوشیهایش مستقیماً در سوراخهای ایجاد شده در انتهای دسته فرو می روند.

    سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می گویند که دارای شیارهایی است.
    شیطانک ، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن
    عبور داده شده به گوشی گره می خورند. شیطانک در حدود پانزده سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می شود

    پرده: نخ نازکی است که بر روی دسته بسته شده و فاصله ی هردو دستان را یک
    پرده می گویند. تنبور از قدیم دارای دو سیم بوده که اکنون آن را از دو سیم به یک سیم ارتقا داده اند .
    سیم: دو یا سه سیم ، که سیم بالایی معمولاً جفتی است. این سیمها از یک سو
    به سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به
    دور گوشیها پیچیده می شوند.
    شیوه نواختن تنبور:

    در تنبورنوازی از پنج انگشت هر دست استفاده می شود. در شیوة معمول نوازندگی
    ، هر یک از انگشتان دست چپ روی یک خانه ، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده ،
    شست بین انگشت نشان و انگشت بزرگتر می نشیند و از انگشت شست برای
    سیمِ بم استفاده می شود. تنبورنوازی با مهارت ، در نواختن ساز به صورت «افقی »
    نیست (همانطور که در ویولون کلاسیک غربی یا سیتار هندی رایج است) ، بلکه با
    نواختن دقیق و ماهرانة آرایه های صوتی ، سونوریتة (صدادهی) شفاف و سلاست
    جملات همراه با آرامش ، و بدون کشش عضلانی و عصبی و با دستیابی به تمرکز
    روحانی که نوازندة حقیقی تنبور در طی آموزشهای هنری و معنوی به دست آورده ،
    معنی می شود. مشخصترین عوامل فنی در اجرا عبارت اند از: ضرب قوی با چهار
    انگشت ، شُرِّ طولانی (غلتِ صدا) ، شُرِّ ساده و نیز ضربات خاصی که گاه بعضی
    نوازندگان از مکاتب دیگر موسیقی ایرانی ، مثل دو تارنوازی یا سه تارنوازی ، اخذ می
    کنند. در شیوة استاد نورعلی الهی (متوفی 1353 ش) این تأثیرپذیریها از موسیقی
    اصیل شهری (سنّت ردیف دستگاهی) شنیده می شود ولی در شیوة استادان
    دیگر، نظیر سیدامراللّه شاه ابراهیمی (متوفی 1382ش) ، سیدخلیل عالی نژاد
    (متوفی 1381ش) و علی اکبر مرادی (متولد 1327ش) ، خصوصیات اصلی و
    قدیمی سنّت تنبورنوازی حتی الامکان حفظ می گردد. در برخی اجراهای موسیقی
    شهری ، گروه نوازی تنبور به صورت تک صدا (یونیسون) دیده می شود که جدید و
    گونه ای بدعت گذاری است و به هر حال با سنّت اصلی و هنری تنبورنوازی ، که
    مبتنی بر تک نوازی و بدیهه سرایی خلاق است ، تفاوت و حتی تضاد دارد .

    با این که تک نوازی را بهترین جلوة هنری تنبورنوازی دانسته اند، نواختن سازهای
    دیگری ، از قبیل دوزله و تنبک و دف و کمانچه ، همراه تنبور در سنّت موسیقایی
    منطقة کرمانشاه و کردستان ، طبیعی و جا افتاده است. با این حال ، مقامهای تنبور
    مختص به خود آن است و مراد از «مقام » گاهی نشانة ساختاری مقامی است که
    قادر است اشکال گوناگون و آهنگهای کمابیش ثابتی را تولید کند . از معروفترین
    مقامهاست : شیخ امیری ، سَحَری ، عابدینی ، باباکاوسی ، ساروخانی ، چپی ،
    طرز، قه طار (قطار) ، شاه خوشین ، جلو شاهی ، فه تاح پاشایی (فتاح پاشایی) و
    هَل پَرِگه . برخی از آنها اساساً برای تنبور ساخته و پرداخته شده و برخی دیگر از

    قطعاتی گرفته شده است که با سرنا یا سازی دیگر نواخته می شود.


    ضبط مقامهای موسیقی تنبور بیش از سه دهه قدمت ندارد و بسیاری از «مقامهای
    مقدّس » تا ابتدای هزارة سوم میلادی ، حق خروج از خانقاه ، اجرا در جمع یا ضبط در نوار یا لوح فشرده (سی دی) را نداشتند. روایت فردی استادنورعلی الهی از این
    مقامات ــ که از 1338 تا 1348ش ضبط و حدود سی سال بعد از آن در فرانسه تکثیر
    شده است ــ در کنار روایات سنّت گرایانه تر و محافظه کارانه تری از قبیل ضبطهای
    1379ـ1380 ش علی اکبر مرادی در پاریس (که با اجازة رسمی و کتبی شیخ خانقاه
    مبنی بر لزوم ضبط و نگهداری آنها در تاریخ ، همراه شده است) ، مجموعه ای
    گسترده و قابل تأمل را عرضه می کنند. مهمترین این صفحه ها عبارت اند از

    : > مسیر عشق الاهی < ، > حماسه ای روحانی < از استاد الهی ، > موسیقی
    کُردی ایران < از علی اکبر مرادی که بترتیب در 1997، 1998 و 2001 در پاریس ضبط
    شده اند .

    در این بین ، نواخته های هنوز منتشرنشدة سیدخلیل عالی نژاد، آخرین بازمانده از
    سلسله ای عرفانی ـ هنری قدیمی در منطقة کردستان ، بسیار شایان توجه است
    . در اجرای عالی نژاد، سنّت قدیم با دریافتهای درخشان فردی و درونی او درآمیخته
    است ؛ اجراهایی برپایة سنّت قومی نیاکان و حاوی قدرت نفوذ معنوی او، که هم در
    قالب تک نوازی هم در قوالب جدید مثل گروه نوازی و حتی قطعه سازی برای تنبور،
    تجلی پیدا کرده است.
    مقامات تنبور :

    مقامهای حقانی (کلام ، یاری) : اساسی ترین بخش موسیقی تنبور ، موسوم است
    به سرودهای دینی اهل حق یا مقامهای حقانی که نزد پارسان به کلام مشهورند.
    این مقام ها تنها با تنبور و آواز اجرا می شوند. هر کلام متن معینی دارد و این متون
    از گفته ها و سروده های بزرگان پارسان (اهل حق) است. متون کلام ها عمدتا
    منظوم و حجایی است و سروده های مذهبی آیینی آن از کتاب نامه سرانجام و
    سایر کتابهای دینی اهل حق است. تعداد کلام های اصلی 72 مقام است. این
    کلام ها که به کلام های پرد یوری شهرت دارد، متعلق به دوره پیش از سلطان اسحاق تا زمان او هستند.

    مقام های باستانی (مجلسی) : تنبور نوازان گاه این مقام ها را غیر یاری ، غیر کلام
    یا غیر حقانی می نامند. تنبور ، مهم ترین ساز اجرا کننده این مقام ها ست.
    بخشی از این مقام ها ، با سازهای سرنا، دهل ، دوزله ، نرمه نای و شمشال نیز
    اجرا می شوند که متاسفانه تعدادی از آنها به علت پیچیدگی و نامانوس بودن به
    دست فراموشی سپرده شده اند. بیشتر این مقام ها در کوک طرز نواخته می
    شوند. چنانکه سابق بر این اشاره شد حوزه رواج تنبور در کرمانشاهان در دو کانون
    اصلی صحنه و گوران (3) متمرکز است ، اما از آنجا که تجمع یارسان (اهل حق) در
    گذشته بیشتر در منطقه گوران بوده ، مقام های تنبور این منطقه تا حدودی اصیل تر باقی مانده است.

    مقام های مجازی: مقام های مجازی را گورانی نیز می خوانند. ترانه ها ، آهنگ
    های رقص و بسیاری از نمونه های مختلف موسیقی کردی در این بخش قرار می
    گیرد. این دسته از مقام ها تا حدی از دو دسته دیگر جدیدترند. مقام های مجازی
    اگرچه در مقایسه با سایر مقام ها از روحانیت کمتری برخوردارند اما از ویژگی های
    هنری بسیار والایی برخوردارند. مقام های مجازی با آواز ، سرنا و دهل ، دوزله ،
    نرمه نای و تنبک ، شمشال و کمانچه نیز اجرا می شوند. این مقام ها از تنوع
    شگفت انگیزی برخوردارند و به عبارتی گسترده ترین بخش موسیقی کردستان و کرمانشاهان را می سازند.


    شیوه کوک تنبور:

    امروزهمینای صداهای موسیقی در سازها نت دوی دیاپازن است که سازهای
    شاخص موسیقی ایرانی نیز از آن تبعیت نموده‌اند. مثلاً اکثر نوازندگان تار، دست باز
    یا مطابق دو سیم اول که سیم‌های اصلی تارند را برابر با نت یاد شده میگیرند. همین
    امر باعث شده‌است که صدای سازهای ایرانی بدلیل مبالغه در زیرشدن از اعتدال
    خارج گشته و صداها اکثراً یز و خشک و بدون طنین شده و از حالت اصلی خود خارج
    گشته‌است. در گذشته مبنای صداهای موسیقی نت لا بوده‌است چه درموسیقی
    ایرانی و چه در موسقی جهانی. این امر تا کنون در تنبور مراعات گردیده یعنی دست
    باز یا مطابق دو سیم اول که سیمهای اصلی تنبور اند، معمولاً برابر است با نت لا.
    یعنی یک و نیم پرده بم تر از مبنای امروزی کوک می‌شوند.

    کوک های تنبور :

    کوک طرز : بیشتر مقا م های مجلسی با این کوک نواخته می شود. نسبت میان
    وترها در کوک پنجم درست نزولی است و صدای باز وتر دوم اکتاو پایین تر از صدای
    دستان پنجم است.
    کوک بَرز : برز ، به معنی بلند، نامی است که استاد سید ولی حسینی بر این کو
    ک نهاده است. بیشتر مقام های کلام در این کوک اجرا می شوند.


    نکاتی در مورد ساخت تنبور:

    مواد اولیه مورد نیاز برای ساخت تنبور :
    - انوع چوب : گردو(برای ساخت کاسه) ، چوب توت وتوت سیاه (برای ساخت کاسه
    و دسته) ،چوب افرا، سنجد وشمشاد (برای ساخت سیم گیر، خرک، زه ، اشک و تزئینات دیگر (
    - استخوان برای نصب روی دسته در صورت ساخت ساز هایی تزئینی تر و خاص

    - چسب یا سریشم
    - شاخ قوچ برای ساخت خرک ، سیمگیر ، شیطانک

    - پرده یا دستان
    - سیم (در جنس ها و ضخامت های مختلف ومورد نیاز)

    - لوازم رنگ آمیزی ساز : الکل صنعتی نود درجه ، لاک طلایی – پارافین غیر خوراکی مایع- رنگ (بیکرومات پتاسیم یا سدیم و رنگهای طبیعی دیگر)

    وسایل و ابزار مورد نیاز برای ساخت تنبور :
    - مغار گیلویی : برای کندن و خالی کردن داخل کاسه سازها

    - تیشه معمولی نجاری در اندازه های بزرگ ، متوسط و کوچک : برای تراش روکار و شکل دادن
    - اسکنه : برای درآوردن فاق و وصل دسته و . . .

    - اره تَر بُری و خشک بری – اره کمانی : برای برای درز کردن کاسه ، فاق زبانه
    کاسه و بریدن و درست
    کردن خرک ، بریدن و درز کردن استخوانهای روی دسته ساز


    - رنده های معمولی نجاری ، رنده خشتی ، رنده بغل دوراهی : برای رنده کردن و شکل دادن

    - انبرک : برای اندازه گیری قطر کاسه

    - کولیس ، گونیا و پرگار

    - خط کش فولادی

    - خط کش نجاری

    - چوب ساب ترسابی و خشک سابی

    - چوب ساب قاشقی و نیم گرد

    - لیسه معمولی و نیم گرد

    - قید (گیره بزرگ) برای تحت فشار قراردادن دوقسمت کاسه ساز

    - گیره رومیزی

    - دریل دستی

    - دریل شترگردن

    - ریسمان باریک پنبه ای

    - انواع قالبها(برای ساخت کاسه)

    - کاغذ سمباده آج متوسط و آج ریز(نرم)
    روش ساخت :

    مشخصات ظاهری تنبور بلندی این ساز در نمونه های مختلف یکسان نیست و بدون
    در نظر گرفتن نمونه های استثنا 84 تا 95 سانتیمتر می یاشد . که طول کاسه بین
    36 تا 40 سانتیمتر وطول دسته 48 تا 55 سانتیمتر می باشد .

    انتخاب چوب:

    کاسه تنبور عموما از چوب توت ساخته می شود و انتخاب نوع جنس چه توتی باشد
    دارای حساسیت و نکاتی است. بهترین نوع آن چوب درخت توتی است که میوه
    اش رنگی مثلا ارغوانی یا سیاه باشد . و اگر از مناطق کوهپایه ای باشد و کمتر آب
    خورده باشد زنگ صدای بهتری خواهد داشت. چوب درختان مناطق مرطوب و اراضی
    که درای املاح آهنی روئیده باشند صدای مطلوبی نخواهد داشت. با دقت در انتخاب نوع چوب می توان به صدای دلخواه دست یافت. چنانچه در قسمت انتخاب
    شده چوب گره وجود داشته باشد بر صدای ساز اثر نامطلوب خواهد داشت.

    گره عبارتست از اثر شاخه ای که در تنه ی درخت ایجاد می کند و به صورت گره زنده
    وگره ی مرده بر روی چوب دیده می شود در مورد گره های زنده ی چوب شاخه
    هنوز به ساقه هیچ گونه وابستگی نداشته ورنگ ان از رنگ چوب تیره تر است وچوب
    های سوزنی برگ نصبت به پهن برگان گره های بیشتری دارد وگره ی مرده حاصل
    از قطع شاخه ی درخت در گذشته یا خشک شدن در گذشته است که پس از
    گذشت چند سال درخت روی ان را می پوشاند. گره ی زنده نسبتا مقاوم می باشد
    اما گره ی مرده مقاومت چوب را پایین می آورد
    در انتخاب رگه های آوندی چوب هم باید دقت خاصی داشت. اگر رگه های آوندی
    راست و نزدیک به هم (به اصطلاح خط ریز) باشند صدای حاصل بم تر خواهد بود .
    چنانچه رگه ها راست ولی زیاد به هم نزدیک نباشند صدای حاصله زیر تر خواهد بود. انتخاب رگه های درشت توصیه نمی شود .

    وزن مخصوص یا جرم حجمی چوب نیز در کیفیت صدا تاثیر دارد . اگر فشردگی چوب
    زیاد باشد دارای وزن مخصوص بیشتر می شود به اصطلاح فشرده تر و سنگین تر
    می شود و صدای زیرتری از آن حاصل می شود و برعکس اگر مقدار فشردگی چوب
    کمتر باشد به اصطلاح پوک و سبک (پفکی) باشد صدای بم تر و بهتری خواهد
    داشت و نهایتاً وزن کلی ساز هم کمتر می شود .

    قطر یا ضخامت دیواره کاسه باید بین 3 تا 5 میلیمتر باشد بیش از 5 میلیمترصدا
    فوق العاده زیر و اگر کمتر از 3 میلیمتر باشد صدای ساز بم و خام خواهد بود . صدای نافذ گیرا و با طنین و پخته میانگین این ضخامت ها حدود 4 میلیمتر است. البته


    ضخامت کاسه در تمام قسمت های کاسه کاملا یکسان و مساوی نمی باشد .

    حجم کاسه و نوع قالب هم در صدا تاثیر دارد معمولا کاسه های بزرگتر صدای بم تر و
    کاسه های کوچکتر صدای زیر تر ی دارند .
    چوب دسته تنبور هم از چوبی انتخاب می شود که باید محکم تقریبا سبک صیقل
    پذیر کاملا خشک، راست، بدون گره بدون پوسیدگی وترک خوردگی و سالم
    باشد. معمولا چوب گردو البته از چوب های دیگری مانند چنار موج و زرد آلو هم می
    توان استفاده نمود .
    پوست
    بافت چوب پنبه ای
    آبراه
    بافت اصلی
    اگر به برش عرضی استوانه تنه درخت توجه بنماییم از قسمت بیرون ابتدا پوست را
    مشاهده می نماییم که بستگی به نوع چوب دارای ضخامت های متفاوتی می
    باشد و در زیر آن لایه ای سفید رنگ یا به رنگ روشن دیده می شود که اصطلاحا
    بافت چوب پنبه ای گفته می شود و بعد از آن تا حدود مرکز تنه بافت اصلی چوب
    مشاهده می گردد و در قسمت مرکزی تنه درخت آبراه یا آبخور دیده می شود چوب
    انتخابی برای ساخت کاسه باید در قسمت سالم بافت اصلی واقع شود.

    از سازندگان معروف تنبور، ابتدا از نریمان (سازندة آسوری تبار) و نیز از اسداللّه
    گهواره (سازندة کرمانشاهی الاصل) باید نام برد. سازندگان دیگری نیز، به سبب
    رواج و رونق تنبور در سالهای اخیر، هر کدام تنبورهایی با صدای خاص خود را ساخته
    اند ولی هیچکدام از سنّت قدیمی تنبورنوازی خارج نشده اند.

    تنبور در لغتنامه ها و دائره المعارفها:

    در فرهنگ معین در خصوص لغات تنبور،تنبوره و طنبوره آمده
    است :تنبور (tanboor). یکی از آلات های موسیقی ذوی الاوتار که دسته ای دراز و
    کاسه ای کوچک مانند سه تار دارد . تنبوره (tanboore)(تنبور=طنبور)... سازی
    است از خانواده آلات موسیقی رشته ای مقید که کاسه ی طنینی و دسته ی آن از
    سه تار بزدگتر و طویل تر است و چون دارای دو رشته سیم است به آن دو تار نیز
    می گویند نوازنده با سر انگشتان دست راست تارها را به ارتعاش می آورد .

    در لغت نامه آنندراج در خصوص تنبور آمده است: طنبور یا تنبور ساز معروف و این
    معرب تونبره که لغت هندی است به معنی کدوی تلخ و چون این ساز را در اصل از کدو ساخته اند.
    در لغت نامه برهان قاطع در معنی لغت تنبور آمده است:تنبور بر وزن زنبور سازیست
    مشهور و معرب آن طنبور باشد... در جای دیگر از همین کتاب غندور نوعی تنبور معرفی شده است.

    در کتاب سرگذشت موسیقی ایران نوشته ی روح الله خالقی در مورد تنبور آمده
    است :(ساز دیگری در ایران بنام تنبور سابقه ی قدیم دارد ... این ساز دو سیم
    داشته و مضرابی بوده و با انگشتان دست راست نواخته می شده هم اکنون در
    کرمانشاهان معمول است. دسته ی تنبور راست و بلند است. عده ی پرده های آن
    کمتر از تار است. شکل تنبور همه جا در نقاشی های قدیم بخصوص در مینیاتورها
    دیده می شود و کاسه ی آن از جنس چوب است و دهانه ی آن هم پوست ندارد
    مثل سه تار ولی کاسه اش بزرگتر است به شکل یک نصفه خربزه بنظر چنین می
    رسد که سه تار از نوع تنبور بوده با این تفاوت که تنبور را با چهار انگشت دست
    راست ، بدون شصت بصدا در می آورند ولی در سه تار ، ناخن سبابه عمل مضراب را انجام می دهد .
    در کتاب سازهای ملی نوشته ی عزیز شعبانی جلد دوم فصلی به تنبور و مشتقات
    آن اختصاص یافته که به معرفی تنبور و سازهای هم خانواده اش پرداخته است که
    به قسمتی از آن اشاره می شود :(تنبور سازی است زهی با دسته ای بلند شبیه
    به سه تار ... در حال حاضر دارای چهارده پرده می باشد. این ساز را مانند دوتار
    محلی با پنجه می نوازند ولی ریزه کاری های بخصوصی دارد که در دوتار معمول
    نیست... تنبور بیشتر مورد استفاده دراویش کرمانشاهان قرار می گیرد که نواهای
    مذهبی خود را بطرز جالبی با آن می نوازند ، صدای کم عارفانه ی تنبور در این مناطق توام با دف است.)
    در کتاب شعر و موسیقی و ساز و آواز در ادبیات فارسی نوشته ی ابوتراب رازانی در
    مورد معرفی تنبور آمده است :(تنبور از سازهای قدیمی ایران دارای دسته ای بلند و
    شکل گلابی بوده ابتدا دو وتر داشته و سپس تا شش تار رسیده است. قدیمی ترین
    نقش این ساز در تپه ی بنی یونس در حوالی موصل مربوط به سه هزار سال پیش
    بدست آمده و شباهتی کامل بین این ساز و تار مشهور ، مشهود است.

    در دایرةالمعارف بریتانیکا نیز مطالبی در مورد تنبور آمده است که به اختصار چنین است :
    تنبور سازی شرقی و از خانواده ی عود است ، دسته ای بلند دارد و دارای دو یا سه
    سیم که با انگشت به صدا درمی آید در قدیم دو نوع تنبور وجود داشته است. کاسه
    ی نوع اول بصورت گلابی بوده و این نوع تنبور بیشتر در نواحی ایران و سوریه رواج
    داشته و از طریق ترکیه و یونان به اروپا راه یافته است ، نوع دوم دارای کاسه ای
    بیضی شکل بوده و بیشتر در مصر رواج داشته ولی در ایران و کشورهای آفریقای شمالی هم وجود داشته است.
    در جلد اول از کتاب عظیم ایرانشهر اسامی بیست و نه ساز ایرانی برشمرده شده است که ردیف بیست و یکم نام تنبور است.

    در کتاب تمدن ایرانی نوشته ی چند خاورشناس بزرگ از منزلت موسیقی ساسانی
    بحث شده است و در آن ضمن ، اسامی سازهای آن زمان را برشمرده اند. که در آن بین به تنبور بزرگ اشاره شده است.
    کتاب سازهای موسیقی جهان کاریست جمعی از عده ای پژوهشگر و محقق که در
    آن تمامی سازهای جهان از بدو پیدایش تا مرحله ی کمال با ارائه شواهد و تصاویر
    معرفی شده اند. در صفحاتی از این کتاب نمونه هایی کلی از تنبور ضمن ارائه ی
    توضیحاتی بسیار مختصر ارائه گردیده است و در صفحه ای دیگر تصویر شش ساز
    ایرانی درج شده که در کنار تصویر شماره ی سوم نام تنبور ایران قید گردیده است.

    کتاب موسیقی و ساز در سرزمین های اسلامی نیز به چندین نوع تنبور در سرزمین
    های یاد شده اشاره نموده و بعضی را نیز بطور مفصل شرح داده است از جمله
    تنبور بحرین تنبور ترکیه تنبور هند تنبور ایران تنبور افغانی تنبور کردی تنبور قزاقستان و قرقیزستان تنبور یوگسلاوی تنبور مراکش تنبور نیجریه و تنبور یونان .

    در ضمن معرفی تنبور کردی آورده است که :سازیست با کاسه ی گلابی شکل و
    دسته ای بلند که مورد استفاده ی در اویش کردستان ایران است و در مراسم
    مذهبی این فرقه (یارسان اهل حق) مورد استفاده قرار می گیرد .

    تنبور در رساله درخت آسوریک :این رساله یکی از کهن ترین متون فارسی میانه
    است و متن آن عبارتست از مناظره ی درختی با یک بز. بعضی درخت آسوریک را
    درخت نور معنی کرده اند. عده ای آن را درخت خرما پنداشتند و بز بعضی ها گاو
    دانستند برخی گوزن و عده ای همان بز . این منظومه شامل121 سطر یا بیت است
    که در آن به تنبور به صورت نیکویی اشاره شده است. در سطر 101 از این مناظره نام پنج ساز کهن ایرانی از جمله تنبور ذکر گردیده است

    تنبور در دایرۀالمعارف باستانی بندهش :فرنبع دادگی فرزند دادویه مولف
    دایرۀالمعارف باستانی بندهش که خود از موبدان است به سی پیوند از سوی پدر
    خود را به منوچهر کیانی می رساند. بندهش به معنی آفرینش آغازین است. متن این
    اثر گرانقدر به زبان فارسی میانه می باشد و فصلی از آن به چگونگی بانگ ها
    اختصاص یافته است. در این قسمت بانگ ها به پنج دسته کلی تقسیم گردیده به
    اسامی وین بانگ(صدای ساز) سنگ بانگ،آب بانگ،گیاه بانگ،زمین بانگ .
    و در خصوص صدای ساز آورده اند:وین بانگ آن است که پرهیزکاران نوازند و اوستا
    برخوانند بربط و تنبور و چنگ و هر ساز زهی دیگر که نوازند وین خوانند .
    ویرایش توسط nima3tari : Saturday 30 January 2016 در ساعت 11:48 AM

  2. کاربران زیر از nima3tari به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Thursday 1 July 2010, 09:28 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •