لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: آخرین مصاحبه ی منتشر شده با ملک

  1. #1
    Hes_r آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    277
    تاریخ عضویت
    Jul 2005
    نوشته ها
    2,720
    میانگین پست در روز
    0.40
    تشکر از پست
    1,515
    3,659 بار تشکر شده در 1,294 پست

    شبکه های اجتماعی من

    Add Hes_r on Facebook
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    2 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 105/5
    Given: 6/0
    میزان امتیاز
    21

    پیش فرض آخرین مصاحبه ی منتشر شده با ملک


    0 Not allowed! Not allowed!
    ملک هیچگاه نمی میرد

    آخرین گ? تگوی منتشر نشده با زنده یاد استاد اسدالله ملک


    ? روغ بهمن پور



    این گ? تگو به همراه گ? تگو با استادان دیگری به زودی در مجموعه ای با عنوان زمزمه های ماندگار توسط انتشارات جاویدان منتشر می شود .


    اشاره :

    این مصاحبه در آخرین روزهای زندگی هنرمند بزرگ و نوازنده چیره دست ویولون ، اسدالله ملک ، انجام شده است. وی خالق آثار ماندگاری چون گریه لیلی ، غروب کوهستان ، شهرآشوب و ... میباشد که در حال حاضر بصورت سی دی و کاست در اختیار علاقه مندان قرار گر? ته است.




    من کار هنری را خیلی زود شروع کردم . پنج ساله بودم که برایم ویولن کوچکی تهیه کردند و به دستم سپردند. روز و شب من با موسیقی می گذشت. چه شبها تا سحر بر بام خانه ملک می نشستم و از ساز و موسیقی سخن می گ? تیم و می شنیدیم . آن موقع برادرم از سرشناس ترین شاگردان صبا و از همرازترین دوستان او بود . استاد صبا به خانه حسین می آمد و آن خانه پاتوق بزرگان هنر موسیقی هم چون کلنل وزیری ، روح الله خالقی ،حسین خان یا حقی ، شکرالله قهرمانی ، بانوی بی همتای آواز قمر الملوک و ... شده بود . من که از همه کوچکتر بودم آن چنان محو سخنان و هنرنمایی شان می شدم که همه آن بزرگان به تعجب و تحسین وارد رشته می شدند تا جایی که همای سعادت بر شانه من نشست و استاد صبا تعلیم مرا پذیر? تند. آن موقع من کودک خردسالی بیش نبودم .



    صبا را چگونه شناختید ؟ رابطه شما با او چگونه بود ؟



    صبا یک نمونه بود . نمونه ای تمام عیار از یک موسیقی دان و یک انسان راستین . او همه ی ما را شی? ته خودش کرد . همه آن هایی را که دستی به ساز و گوشی به موسیقی داشتند. همه بی چون و چرا به مکتب پاک و ویژگی های اخلاقی و عاط? ی او دل سپردیم .

    می دانید که من جزو اولین شاگردان هنرستان عالی موسیقی بودم ، اما پیش از ر? تن به هنرستان چون در خانواده ای اهل هنر و با زمینه های هنری پرورش یا? ته بودم ، با ? وت و ? ن نوازندگی چندان مبتدی و بیگانه نبودم و همین آشنایی با حال و هوای ساز سبب شد که استاد لط? و عنایت خاصی نسبت به من داشتند و چون شور و اشتیاق مرا می دیدند و با دقت و نکته بینی هایی که داشتند استعدادم را احساس می کردند، در آموزش هیچ نکته ای از موسیقی ? روگذار نکردند...



    تأثیر صبا بر موسیقی ایران بر هیچ کس پوشیده نیست. شما این تأثیر را چگونه می بینید ؟



    صبا یک مکتب کامل است. او با همه ی ویژه گی های اخلاقی و هنری که داشت راهی را آغاز کرد که بی تردید قابل اعتماد ترین مکتب موسیقی ایران است. تکنیک عالی ، حسن سلیقه و نبوغ را در هم آمیخته بود . ساز او لبریز بود از پاکی و زیبایی . از پوزیسیون های مختل? به بهترین شکل است? اده می کرد. آرشه کشی او بی نظیر بود . خوب خودتان می دانید که این ساز مثل اسب وحشی است که به هر کسی رکاب نمی دهد . به قول پرویز یا حقی ویولن ساز رام نشدنی است و ولی صبا بیشتر از همه دانست که چگونه این ساز را رام کند و در خدمت موسیقی ایرانی قرار بدهد. او حرکتی ? راتر از همه ی جریان های موسیقی ایجاد کرده است. برای همین هم هست که شاگردان او جریان اصلی موسیقی امروز را شکل داده اند. او را می توان معمار تحول موسیقی ایران دانست. چند سال پیش با محمود میرزاده (روزنامه نگار و گزارشگر ماهنامه ? رهنگی هنری دبستان) مصاحبه ای داشتم که م? صلأ راجع به صبا صحبت کردم . می توانی به او مراجعه کنی . زیاد حوصله حر? های تکراری را ندارم .

    استاد کسایی در مصاحبه ای عنوان کرده اند که با این همه حر? و هیاهو که به دنبال صباست او هنوز ناشناخته مانده و مردم نتوانسته اند با زوایای پنهان هنری وی آشکار شوند...

    بله من هم با ایشان هم عقیده هستم . صبا در پس تکنیک متعالی که داشت دنبال جوهر اصلی موسیقی شرق می گشت. یعنی همان حال که بزرگان از ان دم می زنند او همیشه در حال تکاپو بود . به نظر من کسی باید مثل خود صبا باشد تا بتواند او را بشنناسد . باید طبیعت کار صبا را شناخت تا جوهر و خودش را درک کرد .



    در جریان موسیقی ملی ایران کلنل وزیری تا چه اندازه سهم دارد ؟



    خوب شد به این جریان اشاره کردید . وزیری نت را به ایران آورد . به همین خاطر هم سهم بزرگی در موسیقی ایران باید به او اختصاص بدهیم . صبا و وزیری روی نگاه ما به موسیقی تأثیر عمیقی گذاشتند . اما وزیری (با همه اعتباری که من برای او قائل هستم) بسیار شی? ته تکنیک غرب شده بوده ولی صبا همان طور که در جواب پرسش قبل گ? تم در پس تکنیک به دنبال حال بود .

    استاد ملک : همان طور که همه جا گ? ته ام ،شناخت و درک من نسبت به موسیقی ایرانی بیشتر موهون ارتباط و آشنایی با شماست به همین خاطر با شما خیلی راحتر می توانم صحبت کنم . می خواهم پرسشی را مطرح کنم که تا کنون با هیچ کدام از شاگردان صبا درمیان نگذاشته ام .

    شما به عنوان شاگرد این استاد بزرگ کدام یک از آثارش را متعالی تر می دانید ؟



    صبا با نگاه تیزبینی که داشت به زیبایی ها زودتر و عمیق تر از دیگران دست پیدا می کرد . گوش خودش را چنان تربیت کرده بود که زیبایی و اصالت را بهتر درک می کرد . او نه تنها در موسیقی که در همه چیز به نهایت لط? و معنا می رسید . به همین خاطر هم هست که من با جرأت می گویم که تمام آثارش در اوج هستند . من که نمی توانم بگویم مثلأ زرد ملیجه از به زندان بهتر است...



    آیا پس از مرگ صبا به مکتب خانه او ر? ته اید ؟



    ببینید صبا در تمام زندگی من جاری است. روزی نیست که از یاد او غا? ل شوم ، شاید باور نکنی که بگویم هر وقت سازی می زنم یا آهنگی می سازم که مورد قبول خودم و اهل دل واقع می شود صبا را در مقابل چشمانم می بینم ...

    اصولأ منظور تو از این سئوال چی بود ؟!



    یک شیطنت ژورنالیستی .

    آره درست می گویی . چند وقت پیش هم از من پرسیدی که بعد از مرگ صبا چند بار به همسرو ? رزندانش سر زده ای ؟ که من به حساب شیطنت تو گذاشتم ولی واقعیت این است که من خودم را جدای از صبا نمی دانم . صبا پدر معنوی بود و من هم یا حقی و خرم و تجویدی ... یکی از پسران او هستم منتهی کوچکترین آنها . حالاچند بار به من به خاطر اینکه ? رزند صبا هستم سر زده ای ؟!

    حق با شماست.

    حق با علی (ع) است (با خنده)


    به ? رزندان صبا اشاره کرده اید . استاد عباس شاپوری می گ? ت که صبا با همه شاگردان ر? تاری پدرانه داشت...

    حالا این پرسش برای من مطرح می شود که با این همه چرا همه شاگردان او به مقام استادی نرسیدند ؟



    خیلی ها آمدند و شاگردی صبا کردند اما حق با شماست. خیلی ها به جایی که باید نرسیدند علت آن هم این است که آنها آمدند از صبا تقلید کردندو در سطح قالب آثار او ماندند . یعنی عمق اندیشه او را درک نکردند و البته زحمتی که آنها کشیدند ارزشمند است...



    شما جزو اولین گروه شاگردان هنرستان موسیقی بودید . در هنرستان به غیر از استاد صبا کدام یک از هنرمندان شما را تحت تأثیر قرار می دادند؟



    استادان خالقی و حسین تهرانی بیشتر از دیگران مرا تحت تأثیر هنر و اخلاق خودشان قرار داده بودند و تا یادم نر? ته بگویم که ضرب شناسی را از استاد تهرانی آموختم . خیلی هم با ایشان برنامه اجرا کردم ...



    آیا نوارهای آن برنامه ها هنوز موجود است ؟



    گمان نمی کنم . متأست? انه هیچ کدام از ما هیچ گاه آرشیو منظم و دقیقی از موسیقی ملی نداریم و البته اگر در لا به لای آرشیو های خصوصی مثل آرشیو مهندس گلشن ابراهیمی جست و جو کنید ، شاید بتوانید نوارهای آن روزها را پیدا کنید ، اما نه به طور کامل .



    باز گردیم به هنرستان موسیقی ...



    یازده ساله بودم که هنرستان موسیقی ثبت نام کردم . هنرستان موسیقی در آن سال ها هنوز از طر? وزارت ? رهنگ و هنر به رسمیت شناخته نشده بود . آن روزها بعضی ها به ما می گ? تندکه وقت خود را بیهوده تل? نکنید . وقتی دیپلم بگیرید هیچ کجا به شما کار نمی دهند . حتی به عنوان معلم ساده گروه سرود مدرسه هم شما را قبول ندارند و از این حر? ها . ولی ما مثل خود استاد خالقی عاشق بودیم و عاشقی را چه کار به این حر? ها . روزی که استاد خالقی تصمیم به بنیان گذاری هنرستان گر? تند نه از جانب کسی حمایت شدند و نه خودشان آن قدر پول و امکانات داشتند که کار را شروع کنند . هنردوستی به نام سپانلو ، ملک شخصی خود را بدون گر? تن اجاره در اختیار استاد قرار دادند . استادانی که آن جا تدریس می کردند تا مدت ها پول نمی گر? تند ، خلاصه همه کارها با نیروی عشق جلو می ر? ت. ملک سپانلو که حالا دیگر به ساختمان هنرستان موسیقی تبدیل شده بود یک سالن بزرگ داشت. وقتی شاگردان هنرستان به سال سوم نرسیدند همگی به حدی توانا شده بودند که می توانستند در ارکستر انجمن موسیقی ملی نوازندگی کنن. مرحوم استاد خالقی پس از سه سال اولین کنسرت را ترتیب دادند. یادم می آید در شب اجرا وزیر ? رهنگ و هنر وقت و همچنین چند ن? ری از وکلای مجلس حضور داشتند . در آن شب تاریخی ارکستر به رهبری مرحوم خالقی جند اثر از ساخته های خود استاد را اجرا کرد و مدعوین چنان محو برنامه شده بودند که پس از آن هنرستان به رسمیت شناخته شد و حقوق و مزایای مدرسین تا حدودی تأمین شد .



    استادان هنرستان چه کسانی بودند؟



    آنان که هم استاد هنرستان بودند و هم نوازنده ارکستر انجمن عبارت بودند از استادان مرحوم ابو الحسن صبا ، مرحوم موسی معرو? ی ، مرحوم جواد معرو? ی ، مرحوم مهدی م? تاح ، مرحوم زرین پنجه ، مرحوم وزیری تبار ، مرحوم حسینعلی ملاح ، مرحوم حسین صبا ، مرحوم حسین تهرانی ، مرحوم محمود ذوال? نون ، مرحوم محمد میر نقیبی و مرحوم بیگلری پور (پددر منوچهر و محمد بیگلری پور) . در ضمن گاهی هم مرحوم کلنل وزیری به هنرستان می آمدند و کمیسیون هایی به ات? اق استادان تشکیل می دادند .



    آن موقع چند سال داشتید و موقعیت شما در هنرستان چگونه بود ؟



    یازده سال داشتم که به هنرستان ر? تم . قبلأ هم گ? تم چون آن موقع ها حسین ملک از چهره های سرشناس موسیقی بود و من هم زیر پر و بال او بودم خیلی از استادان مرا می شناختند ...



    از همان ابتدا با ویولن کار کردید ؟



    بله البته با کمانچه هم کار کرده ام همین طور چند ساز دیگر ولی همان طور که می دانید ویولن شد همه چیز من .



    اگر قرار می شد ویولن را با ساز دیگری عوض کنید سراغ چه سازی می ر? تید ؟



    هیچ سازی قادر نیست برای من جای ویولن را بگیرد . ببینید ویولن علاوه بر تنوع لحن ها و امکانات و ظر? یت ها ی دیگری نظیر قدرت و شدت و ضع? صدا دارد که در هیچ ساز دیگری نمی توانیم نمونه آن را پیدا کنیم .



    خیلی ها معتقد ند که ویولن یک ساز غربی است و به خاطر همین ...



    به این حر? ها اعتنا نکن .



    ولی سال ها بود که به خاطر همین برداشت ویولن از موسیقی ایران حذ? شد .



    من همیشه گ? ته ام با این گونه حر? ها به شدت مخال? م . بی انصا? ی است که بگوییم تمامی آن چه صر? أ از نقشه جغرا? یایی ما بیرون است با ما بیگانه است. ما ویولن را جذب کرده ایم به خاطر این که زمینه جذب آن وجود داشته است.

    اگر ویولن در موسیقی ما جایی باز کرده است علتش این است که به خوبی تونسته خود را با موسیقی ما تطبیق بدهد . من ساز را یک وسیله برای بیان احساسات نوازنده می دانم. ببینید اگر شما یک ملودی غربی را با کمانچه و تار بزنید باز هم می توانید بگویید که تار و کمانچه چون غربی زدند غربی هستند ؟

    صدای ساز معر? ملیت ساز نیست. ویولن صد سال است که به ایران آمده و در این ? رهنگ ریشه دوانیده است و پسند مردم را به همراه داشته به طوری که نمی توان آن را از مجموعه موسیقی ایرانی حذ? کرد ، البته متاس? انه همان طور که اشاره کردید چند سالی از طر? برخی کوشش هایی برای حذ? این ساز از گستره موسیقی ملی انجام شد که خوشبختانه دیدید که این کوشش ها بی ثمر بود .

    در آن سال ها برای من و برای دیگرانی که مثل من ? کر میکردند پرسش هایی وجود داشت که عموما بی جواب ماند . مثلا ما را به این خاطر که ویولن می زدیم غرب زده می نامیدند حالا چرا خودم هم نمی دانم آموزش ویولن را در هنرستان قدغن کردند . اصلا این ساز را با همه امکانات و ظر? یت هایش از صحنه اجرا هم کنار گذاشتند . من ابتدا این موضوع را نمی دانستم . چند قطعه در ماهور و همایون ساخته بودم . برای دریا? ت مجوز ضبط و پخش به مرکز سرود و آهنگهای انقلابی مراجعه کردم و در کمال تعجب دیدم که کارم مورد تصویب قرار نگر? ت. آنها به من گ? تند ویولن قدغن است. بروید قیچک یا کمانچه بنوازید ؟ من که پیش از این برخورد ? کر میکردم که با تغییراتی که در مدیریت امور موسیقی ایجاد شده است شرایط بهتر از گذشته است و مرکز سرود ، مرکزی برای جذب آهنگسازان اصیل است و مسئولان این مرکز می توانند زمینه را برای درخشان ترین برنامه ها و موسیقی مهیا کنند ، خشکم زد ، گیج شدم ...

    چه واکنشی در برابر آن ها نشان دارید ؟

    هیچی . خیلی آرام و مودبانه از مرکز بیرون آمدم . البته مطمئن بودم که آنها روزی به اشتباه خود پی می بردند . به همین خاطر قطعاتی را که ساخته بودم کنار گذاشتم و به آموزش ویولن هم چنین ساختن و آماده کردن (برای کنار گذاشتن) قطعات جدید پرداختم .



    هیچ موقع به پیشنهاد آنان عمل نکردید که گ? تند به جای ویولن کمانچه بنوازید ؟



    نه . البته نه این که با کمانچه مخال? باشم . هر سازی شخصیت ویژه خود را دارد. آنها میگقتند که برای تقویت کمانچه (ساز ملی) باید ویولن (ساز غربی) را کنار بگذاریم . ولی من همیشه با سیاست این به جای آن مخال? بودم . به نظر من هم این باید باشد هم آن .



    یعنی شما با آنها که خواستار حذ? کمانچه هشتند مخال? ید ؟



    بله . کاملا . کمانچه صدای بسیار مطبوعی دارد . بروید به زار های استاد بهاری و شاگردانش مراجعه کنید تا پی به قدرت این ساز ببرید . البته منکر ضع? ها و نارسایی های این ساز در اجرای قطعات موسیقی ایرانی نیستم . ولی معتقدم به جای این که آن را از سر خودمان باز کنیم باید ضع? ها و نارسایی های آن را بشناسیم و برای ر? ع آنها تلاش کنیم .



    خود شما در این زمینه چه کوششی داشته اید؟



    من سالها با استاد ابراهیم قنبری مهه در این زمینه همکاری داشته ام که میتوانید از خود استاد بپرسید. البته گر? تاری های زیاد من مانع از این شد که تمام تلاش و ذهنم را معطو? به این قضیه کنم ... این را هم بگویم که تا جایی که قدرت داشتم برای بازگشت مجدد ویولن تلاش کردم . مخصوصا در زمان مدیریت آقای کلهر . ایشان هم خیلی تلاش کردند که این ساز مجددا احیا شود و نوازندگی آن در مراکز آموزشی مثل هنرستان و دانشگاه و ... تدریس شود که اگر غیر از این باشد ضربه بزرگی به موسیقی ما می خورد . اجازه بدهید که از آقایان که همواره میخواهند ساز مخال? بزنند بپرسم که آیا نمی دانید که نوایی که ساز به گوش می رسد مهم است نه شکل ظاهری آن ؟ آیا نمیدانید که بزرگترین استادان مورد تایید (خاصه اهل ? ن و مردم عادی) مثل صبا و یاحقی ، خالدی، تجویدی و ... نوازنده همین ساز بودند و با همین ساز توانستند این همه ملودی بکر و دلنشین خلق کنند . چه قدر خوب بود که به جای این گونه مخال? تها که نتیجه ای جز به هدر ر? تن نیروها نداشته به مسائل مهم تری پرداخته می شد .



    شما با این که هنرمندی در عرصه موسیقی اصیل ایرانی هستید ، پا را از عرصه سنت ? راتر گذاشته اید و آثاری در قالب های امروزی خلق کرده اید .



    وقتی همه چیز در حال تکامل است و زندگی در جنبش و حرکت است چرا من ایستاده باشم ؟ من میگویم هنرمند باید مثل پرنده ای باشد که به همه جا پر بکشد و همه چیز را ببیند و تجربه کند البته این طور نباشد که هویت خود را از یاد ببرد و ? ری? ته ی ? رهنگ های نادرست این و آن شود . هنرمند نباید خودش را ببازد . اگر میگویم که هنرمند باید عرصه کاری اش را از خانه پدریش ? راتر بکند ? قط به خاطر این است که به تکامل نزدیک شود . من میگویم که همه چیز باید در خدمت ? رهنگ خود ما باشد .



    با توجه به وضعیت امروزی موسیقی اصیل آیا بیم از بین ر? تن آن را ندارید ؟



    من نگرانم . نگرانی من هم از این است که موسیقی ملی از بین برود و این نگرانی کمی نیست. من همواره بیم این را دارم که جوانان ما با موسیقی که نه حتی با اسم جلیل شهناز ، کسایی ، صارمی ، ورزنده و ... بیگانه شوند که اگر چنین شود عرصه برای رشد ا? راد بی صلاحیت هموار می شود که متاس? انه تقریبا همین هم شده است. کسانی در موسیقی پیدا شده اند که از ابتدایی ترین زمینه های ذوق و استعداد موسیقی بی بهره اند ...



    جناب استاد ملک شما بداهه نواز ماهری هستید . چگونه به این مرحله از هنر رسیده اید ؟



    نمیدانم چگونه باید به این پرسش پاسخ بدهم . یک چیزهایی در درون هنرمند است که با کلام نمی توان آنها را بیان کرد که من خوشبختانه تا حدودی توانسته ام با سازم آنها را بیان کنم . در بداهه نوازی گاه کی? یتی روی می دهد که آن را می توانیم الهام بخوانیم . در بعضی از لحظه ها چنان مجذوب عالم درون می شود که انگار نوازنده مه منبع عظیمی از ملودی های ناشنیده متصل می شود . البته الهام تنها برای کسانی ات? اق می ا? تد که مراحل اولیه ی کار و زحمت و تلاش را پشت سر بگذارند. الهام همیشه بصورت آ? رینش ناگهانی روی نمیدهد . اگر هنرمندی به مرحله ای میرسد که واقعا حس میکند چیزی به او الهام می شود باید دانست که پشت این الهام سال ها کار و پشتکار خوابیده است. در موسیقی ایرانی محتوای عاط? ی خیلی مهم تر از ? رم است. به همین خاطر هم هست که دو نوازنده مثل خالدی و تجویدی اگرچه هر دو شاگرد یک استاد هستند ولی در نوازندگی هر کدام سبک خاص خودشان را دارند . تجویدی یک جور ساز میزند و خالدی جور دیگر ، همین جاست که باید روی جنبه های عاط? ی تاکید بیشتری داشت.



    به گمان من و همه آنهایی که آثار شما را شنیده اند „گریه لیلی” از جمله آثار ماندگار در موسیقی ملی است. آیا این قطعه را بصورت بداه نواختید ؟



    بله . این قطعه حاصل نوجوانی من است. پانزده سال بیشتر نداشتم که گریه لیلی را نواختم . دوران جذبه و شور و حیرت که با حال و هوای نوجوانی و غم و شادی های آن روزگار من در هم آمیخته شد . شاید هم به همین دلیل است که با ذوق و پسند گروههای مت? اوت سنی و سلیقه های مختل? هماهنگی دارد .



    سیاست گذاری صدا وسیما تا چه اندازه مورد تایید شماست ؟



    اصلا نیازی به گ? تن من نیست. هر کسی پیچ رادیو را باز کند خودش متوجه میشود . من همیشه گ? ته ام صر? گذاشتن یک شعر ? ارسی روی آهنگی که هیچ وجه مشترکی با ? رهنگ ما ندارد و تل? یقی است از آهنگهای عربی ، ترکی ، اسپانیایی و ... نمی توان ادعا کرد که ما موسیقی ملی داریم . البته ای کاش به جای پرداختن به این گونه بحث ها که عموما انرژی را تل? میکند ? کری اساسی کرد . باید با ساختن و شناختن و در عمیق از موسیقی ملی ، موسیقی واقعی را ساخت...



    با این که عملکرد این رسانه مورد تاییدتان نیست چه اصراری برای ادامه همکاری تان وجود دارد ؟



    من کسی نبودم که درجا بزنم . به قول بچه های پایین شهر بیدی نبودم که با این باد که نه نسیم ها بلرزم. ماندم . ایستادم . همه سختی ها را به جان خریدم . خود من و دوستانم مثل جهانگیر ملک ، ? ضل الله توکل ، منصور نریمان و ... سال ها در این رسانه کار کرده بودیم . خون دل خورده بودیم . چرا باید می ر? تیم ؟ نر? تیم . ماندیم و کار کردیم . من یکی هیچ وقت دست از هنرم نمیکشم تا روزی که بمیرم. البته ? کر میکنم آن روز ? ارغ از قیل و قال زندگی بتوانم با خیال راحت کارم را ادامه بدهم (خنده). این طور نیست ؟



    انشاءالله که سالهای سال سایه تان بر سر موسیقی گسترده باشد .



    با این همه بیماری که گریبان مرا گر? ته ? کر نمیکنم به پایان سال هم بکشم (متاس? انه استاد چند ماه پس از این گ? ت و گو از دنیا ر? ت) .



    اجازه بدهید ? ضای گ? ت و گو را کمی تغییر بدهیم ...



    خود تو بهتر از هر کسی میدانی . من زیاد اهل حر? و بحث نیستم و اگر حر? ی داشته ام با سازم گ? ته ام. هم غم ها و شادیهایم را با ساز بیان کرده ام هم شکوه ها و شکایتهایم را ...



    جوابی هم شنیده اید؟



    خوبی این ساز این است که سوال و جوابش یکی است. یعنی اگر چیزی پرسیدی جوابش را همان دم گر? ته ای . من منتظر شنیدن جواب از سوی شنونده هایم نبوده ام ...



    اگر بخواهیم که شما گلایه ای را از شنونده هایتان مطرح کنید چه می گویید ؟



    من کار خودم را کرده ام . گلایه ای برای خودم هم ندارم ولی یک مسئله خیلی من را رنج میدهد و آن این است که جامعه ما برخلا? هر آنچه از ? رهنگ قدرشناسی که دم می زند ، خیلی زود هنرمندان را ? راموش میکند ! سرنوشت مرتضی محجوبی ، محمودی خوانساری ، حسین تهرانی ، منصور صارمی را دیدید؟ دیدید که چگونه در ? راموشی مردند . شما مطبوعاتی هم بی تقصیر نیستید . شما که وظی? ه تان ح? ظ و نگهداری ? رهنگ ایرانی است اسیر مسائل روزمره شده اید . همه چیزتان شده سیاست. چه قدر زود ? راموش کردید هنرمندانی را که تمام زندگی شان را روی ? رهنگ ایران زمین گذاشتند . همان هایی که به خاطر صداقت در هنرشان از نان شب و قوت و ذخیره شان غا? ل شدند .



    به عنوان آخرین پرسش نگرانی عمده شما چیست ؟



    خیلی کار دارم . چند قطعه نوشته ام که بیماری مجال اجرای آن ها را از من گر? ته است. کلی کار نیمه تمام دارم . کلی ملودی در ذهنم انباشته شده که میترسم ? رصتی برای پرداختن به آنها نداشته باشم . مریضی هم روز به روز بیشتر مرا ضعی? و ناتوان کرده است. برای همسر و ? رزندم نگرانم . برای ماهور (پسرم که می خواستم به او موسیقی و ویولن بیاموزم) نگرانم . برای موسیقی ملی نگرانم . نه این که ? کر کنی از این نگرانم که ? راموش شوم . نه ، چه اهمیتی دارد که من ? راموش شوم . اگر مردم ، این ات? اق می ا? تد . شب ه? تی ، سالگردی ، یادی ، بعد هم تمام . انگار نه انگار که اسدالله بود و سازی... نه ، به این سنت خو کرده ام . نگرانی من از این چیزها بزرگتر است. می ترسم موسیقی ملی از بین برود . این هم نگرانی کمی نیست...



    جناب استاد از شما سپاسگذاریم که برخلا? میل باطنی تان برای گ? ت و گو ، این چند بار مرا به حضور پذیر? تید . از این که خلوت شما را به هم زدم متاس? م .



    تعار? را کنار بگذار . بنشین می خواهم برایت ساز بزنم . سازم کوک کوک است. چه قدر تو دختر خوش شانسی هستی . کوک دشتی دارد (می ، دو ، لا) . گریه لیلی را می نوازم و می دانم تو هم مثل من شی? ته ی این قطعه هستی . تو حتی روز تولدم آمدی و در مقابل شاخه گلی که به من دادی گ? تی گریه لیلی را بنوازم . قطعه ای که میدانم تو را خیلی غمزده می کند . نکند تو هم مثل من به این باور رسیده ای که اسدالله ملک به زودی می میرد .

    نه . اسدالله ملک هیچگاه نمی میرد . که شهریار گ? ت آتشکده عشق کجا می میرد ؟

    گریه لیلی را گوش کن .

    منبع : بتوون ام سی

    قربون شما : حسام ink:
    Yahoo ID : Hes_r
    Facebook : Hessam Rostamian

    No Pain ... No Gain
    AK8


  2. 4 کاربر برای این پست از Hes_r تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •