بهاره جان اول از همه ورود شما را به جمع كاربران نت آهنگ تبريك عرض مي كنم و با توجه به پستهايي كه تا به حال از شما ديدم اميدوارم در آينده بتوانيم از اطلاعات شما در زمينه موسيقي كلاسيك غرب استفاده كنيم.
اما در مورد مساله اي كه فرموديد
من فکر میکنم هر سازی باید اون جوری که هست و با اصلیت خودش نواخته بشه بايد عرض كنم تا حدودي با نظر شما موافقم و چند بار هم در پستهاي مختلف به اين مساله اشاره كردم كه سازهاي مورد استفاده در موسيقي هر فرهنگي در گذر زمان و با توجه به نيازهاي آن موسيقي و ذهنيت موسيقيدانان آن تحول مي يابند و حتي شيوه نوازندگي سازها هم به نظر من به نوع موسيقي كاملا وابسته است. و ضمنا با اين نظر كه اگر يك ساز بخصوص دراجراي خاصي از موسيقي موفق باشدمي تواند در هر نوع و سبك ديگري هم با موفقيت مورد استفاده قرار گيرد به عنوان يك حكم كلي مخالفم.
اما در مورد ويولون فكر مي كنم قابليتها و خصوصيات بي نظير اين ساز اين امكان را به آن داده كه نه تنها در موسيقي كلاسيك غرب استفاده شود بلكه حتي در موسيقي هاي فرهنگهاي ديگر هم(ايراني , هندي, عربي, تركي و ...) مثل يك ساز سنتي با آن برخورد شود. مثلا همين قابليت اجراي فواصل خارج از نظام تعديل يافته غربي به آن قابليت اجراي انواع موسيقي با نظام فواصل متفاوت از غرب را مي دهد. و همينطور مطمئنم اين ساز قابليت اجراي ظرافتها و نوانسهاي خاصي كه مشخصه موسيقي سنتي ما محسوب مي شود را داراست. اي كاش دوستاني كه در اين زمينه تخصص دارند مساله را بيشتر باز كنند.
در اينجا فقط به يك جمله از نوازنده برجسته ويولون يعني يهودي منوهين نقل از كتاب چشم انداز موسيقي ايران نوشته ساسان سپنتا اكتفا مي كنمهر سازي را كه بتواند ويژگيهاي موسيقي ملي كشوري را عرضه كند مي توان جزو سازهاي آن سرزمين به شمار آورد. ويولون در موسيقي ايران چنين است
علاقه مندي ها (Bookmarks)