لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: ترانه های کارهای استاد پرویز یاحقی

  1. #1
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض ترانه های کارهای استاد پرویز یاحقی


    0 Not allowed! Not allowed!
    بيد مجنون


    با صداي الهه


    من از ره دراز آمده ام به ميکده باز آمده ام که پرده از راز دل بگيرم
    چو آن غزال گم گشته به کوه ز دوري آمد دل بستوده برايت اي دل مرغ دل بميرم
    به ساقي بگو جام ديگري لبريز از اين مي به کام من عاشق بريزد
    به جانان بگو بار ديگيري گر مستم بيند ز راه من عاشق گريزد
    پريشان شده تر از بيد مجنونم
    لاله صفت از هجران دلخونم
    زمانه زد با حکم خدائي
    روي قلب من داغ جدائي
    من از ره دراز آمده ام به ميکده باز آمده ام که پرده از راز دل بگيرم
    چو آن غزال گم گشته به کوه ز دوري آمد دل بستوده برايت اي دل مرغ دل بميرم


    آواز : الهه
    آهنگساز : استاد پرويز ياحقي
    شاعر : معيني کرمانشاهي
    در مقام ماهور

    لیست آثارموجود :
    بیدمجنون
    شکایت دل
    بیدادزمان
    نامهربانی
    طاوس
    جوانی
    ویرایش توسط hichnafar : Friday 18 January 2008 در ساعت 01:04 PM دلیل: اضافه کردن لیست ترانه ها
    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  2. 3 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:


  3. # ADS
     

  4. #2
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    شکايت دل


    با صداي هوشنگ شوکتي و الهه


    به کنارم مانده نمانده گرد ملال از رخ نفشانده اي اميد دل چرا رفتي
    به سراغ من نرسيده گريه ي شوقم ديده نديده اي پري ناگه کجا رفتي
    بنشسته سر به گريبان که شنيدم آمده مهمان
    چو به ديدم روي تو زيبا بي خبر از جا بپريدم که به خاک تو سر بيفشانم
    بروي چون از برم اي جان سر به گريبان بنشينم که نبينم ز تو من چون رود جانم
    رفته اي و از در بوي عبير آيد
    بوي تو چون پيکي سوي اسير آيد
    چو آمدي غم ز در خانه برون شد
    چو آمدي عشق تو در سينه فزون شد
    چو رفتي از در بسرم خانه نگون شد
    جانانه ي من خندد به دل ديوانه ي من چون رود از خانه ي من



    آواز : هوشنگ شوکتي و الهه
    آهنگساز : استاد پرويز ياحقي
    شاعر : بيژن ترقي
    در مقام همايون
    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  5. کاربران زیر از Hmd_N به خاطر این پست تشکر کرده اند:


  6. #3
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    نا مهرباني


    با صداي الهه


    بي وفا آ گه ز سوز جانم نبوده اي همزبانم نبوده اي تا که راز دلم بداني
    گرچه شرح غم عشقم از دل نخوانده اي در کنارم نمانده اي جاودانه به دل بماني
    تو که خوابم شبها ز چشمان من برانده اي تا سحر نمانده اي همچو من هميشه بيدار
    تو همين نغمه هاي غمين مرا شنوده اي در غمي نبوده اي همچو من دمي گرفتار
    تو که جانها بسوزي آشنايي چو جانم نبوده مرا به جان آشنائي جز تو نا مهربانم نبوده
    ترا به جز جام و باده ياري نبوده به نيمه شبها مرا چو مي نيمه شب قراري نبوده ز سوز بتها
    سحرگه از غم نچيده شبنم ز چهرت اي گل صبا به سينه آهت نمانده يک دم که تا بسوي چو ما
    شد دگر خزان بهار من رفته از دلم قرار من
    چو تو گلي خزان نديده نسيم مهرگان نديده از حال برگ زرد خزاني خبر ندارد
    چو تو گل خوشرنگ و بوئي بهار عشق و آرزوئي از درد و رنج نامهرباني خبر ندارد



    آواز : الهه
    آهنگساز : استاد پرويز ياحقي
    شاعر : تورج نگهبان
    در مايه اصفهان
    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  7. 2 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:


  8. #4
    Hmd_N آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    409
    تاریخ عضویت
    Dec 2006
    سن
    40
    نوشته ها
    1,643
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    3,361
    2,817 بار تشکر شده در 1,093 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 32/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    بيداد زمان


    با صداي مرضيه


    برهي ديدم برگ خزان پژمرده زبيداد زمان از شاخه جدا بود
    چوز گلشن رو کرده نهان در رهگذرش باد خزان چون پيک بلا بود
    اي برگ ستمديده ي پائيزي
    آخر تو زگلشن ز چه بگريزي
    روزي تو هم آغوش گلي بودي
    دلداده و مدهوش گلي بودي
    اي عاشق شيدا دلداده ي رسوا گويمت چرا فسرده ام
    در گل نه صفائي باشد نه وفائي جز ستم ز وي نبرده ام
    آه بار غمش در دل بنشاندم در ره او من جان بفشاندم
    تا شد نوگل گلشن و زيب چمن
    رفت آن گل من از دست با خار و خسي پيوست
    من ماندم و صد بار ستم وين پيکر بي جان
    اي تازه گل گلشن پژمرده شوي چون من هر برگ تو افتد به رهي پژمرده و لرزان
    برهي ديدم برگ خزان پژمرده زبيداد زمان از شاخه جدا بود
    چوز گلشن رو کرده نهان در رهگذرش باد خزان چون پيک بلا بود
    اي برگ ستمديده ي پائيزي
    آخر تو زگلشن ز چه بگريزي
    روزي تو هم آغوش گلي بودي



    آواز : مرضيه
    آهنگساز : استاد پرويز ياحقي
    شاعر : بيژن ترقي
    در مايه اصفهان
    چگونه می توانم از اوج به درآمد تو فرود بیایم
    که درآمدت بسیار بلندتر از اوج ساز من است. (رها)

  9. 3 کاربر برای این پست از Hmd_N تشکر کرده اند:


  10. #5
    MonaLisa آواتار ها
    پشتیبانی فنی

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    پشتیبانی فنی
    شماره عضویت
    1441
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    830
    میانگین پست در روز
    0.04
    تشکر از پست
    3,076
    1,931 بار تشکر شده در 710 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    طاوس

    در کنار گلبني خوشرنگ و بو طاووس زيبا
    باپر صدرنگ خود مستانه زد چتري فریبا
    از غرورش هرچه من گويم يک از صدها نگفتم
    نکته اي در وصف آن افسونگر رعنا نگفتم
    تاج رنگيني به سر داشت، خرمني گل جاي پرداشت
    در ميان سبزه هرسو، بي خبر از خود گذر داشت
    هر زمان بر خود نظر بودش سراپا
    نخوتش افزون شد از آن چتر زيبا
    بي خبر از کار دنيا
    من که مفتون هر نقش و جمالم
    هر زمان پابند يک خواب و خيالم
    خوش بودم گرم تماشا
    چو شد زشور او فزون غرور او پاي زشتش شد هويدا
    هر کسي در اين جهان باشد اسير زشت و زيبا
    چو غنچه بسته شد پرش شکسته شد تا بديد آن زشتي پا
    هرکسي در اين جهان باشد اسير زشت و زيبا
    من همان طاووس مستم چتر خود نگشاده بستم
    يک جهان ذوق و هنر هستم ولي با صد دريغا
    سينه اي بي کينه دارم روح چون آيينه دارم
    گنج شعر و شور و حالم اينهمه نقدينه دارم
    جلوه آن مرغ شيدا گفته جانپرو من
    پاي آن طاووس زيبا اين دل بيدلبر من

    آواز:مرضیه
    ترانه سرا:حسین معینی کرمانشاهی
    آلبوم:سنگ خارا

    Show me the way
    Take me to love
    Things only heard now I want to feel
    My soul caressed by silken breeze
    Whisper secrets to listening trees
    Show me that world
    Take me to love
    Show me the way


  11. 3 کاربر برای این پست از MonaLisa تشکر کرده اند:


  12. #6
    hichnafar آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    311
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    نوشته ها
    1,810
    میانگین پست در روز
    0.09
    تشکر از پست
    1,391
    2,667 بار تشکر شده در 1,085 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 9/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    جوانی


    ای جوانی رفتی زدستم در خون نشستم
    جوانی ،کجائی
    چرا رفتی که من از ترفی نبستم
    غم پیری نبوَد دیری که در هم شکستم
    جوانی را زِ کف داده ام رایگانی
    کنون حسرت برم روزو شب بر جوانی
    نَه هوشیارو نه مَستم ،ندانم که چه هستم
    جوانی ،چو رفتی تو زِ دستم.
    ندیدم سُود از جوانی در زندگانی
    چه حاصل از زندگانی دور از جوانی
    جَفاها کشیدم ،دَردا که دیدم از مهربانان ،نامهربانی
    غمت را نهفتم در سینه ،اما با کَس نگفتم راز نهانی
    ندیدم سود از جوانی در زندگانی
    چه حاصل از زندگانی دور از جوانی
    تو این جلوهء شبابم که چون جویَمت نیابم
    اُمیدم کجائی کجائی ،اگر در بَرم نیائی
    بسازم با سوزِ هجرو داغ جدائی
    بسازم با سوزِ هجرو داغ جدائی


    شعر از : نواب صفا
    آهنگ : حسین یاحقی
    ویرایش توسط hichnafar : Friday 18 January 2008 در ساعت 02:01 PM

  13. 2 کاربر برای این پست از hichnafar تشکر کرده اند:


  14. #7
    AliB آواتار ها
    مسئول بازنشسته

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    مسئول بازنشسته
    شماره عضویت
    4267
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    سن
    42
    نوشته ها
    1,557
    میانگین پست در روز
    0.08
    تشکر از پست
    2,298
    4,066 بار تشکر شده در 1,278 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 100/4
    Given: 7/0
    میزان امتیاز
    56

    Red face


    0 Not allowed! Not allowed!
    نقل قول نوشته اصلی توسط sara_k [ میهمان گرامی برای مشاهده لینک ها نیاز به ثبت نام دارید]
    جوانی





    ای جوانی رفتی زدستم در خون نشستم
    جوانی ،کجائی
    چرا رفتی که من از تو ترفی نبستم
    غم پیری نبوَد دیری که در هم شکستم
    جوانی را زِ کف داده ام رایگانی
    کنون حسرت برم روزو شب بر جوانی
    نَه هوشیارو نه مَستم ،ندانم که چه هستم
    جوانی ،چو رفتی تو زِ دستم.
    ندیدم سُود از جوانی در زندگانی
    چه حاصل از زندگانی دور از جوانی
    جَفاها کشیدم ،دَردا که دیدم از مهربانان ،نامهربانی
    غمت را نهفتم در سینه ،اما با کَس نگفتم راز نهانی
    ندیدم سود از جوانی در زندگانی
    چه حاصل از زندگانی دور از جوانی
    تو این جلوهء شبابم که چون جویَمت نیابم
    اُمیدم کجائی کجائی ،اگر در بَرم نیائی
    بسازم با سوزِ هجرو داغ جدائی
    بسازم با سوزِ هجرو داغ جدائی


    شعر از : نواب صفا

    آهنگ : حسین یاحقی
    تشکر فراوان از دوستان عزیز برای ایجاد کردن این تاپیک بسیار ارزشمند.
    این کار زنده یاد استاد یاحقی را شادروان استاد حسین قوامی(فاخته ای) خوانده اند در مایه ی افشاری هست و چه سرشک ها که با گوش دادن این آهنگ تاثیر گذار از دیده روان نکردم...
    روحشان شاد و قرین نور و رحمت باد_که چنین است_
    ویرایش توسط AliB : Saturday 19 January 2008 در ساعت 11:05 AM دلیل: غلط گیری

  15. 3 کاربر برای این پست از AliB تشکر کرده اند:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. زندگینامه پرویز یاحقی
    توسط Leon در انجمن ویولن ایرانی
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: Thursday 1 September 2011, 08:19 AM
  2. سه تار نوازی استاد احمد عبادی
    توسط alireza_amirsamimi در انجمن سه تار
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: Sunday 23 January 2011, 10:22 AM
  3. شوپن
    توسط moomak در انجمن بیوگرافی موسیقیدانان خارجی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Saturday 23 June 2007, 11:16 PM
  4. استاد شجریان
    توسط sara در انجمن آواز کلاسیک ایرانی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Saturday 9 June 2007, 11:38 PM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •