لیست کاربران برچسب شده در تاپیک

صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234
نمایش نتایج: از 49 به 52 از 52

موضوع: اشعار فریدون مشیری

  1. #49
    كاربر فعال شعر و ترانه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    كاربر فعال شعر و ترانه
    شماره عضویت
    1586
    تاریخ عضویت
    Jun 2007
    سن
    34
    نوشته ها
    1,599
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    4,402
    1,473 بار تشکر شده در 815 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    اشکی در گذرگاه تاریخ

    از همان روزي که دست حضرت قابيل
    گشت آلوده به خون حضرت هابيل
    از همان روزي که فرزندان «آدم»
    زهر تلخ دشمني در خونشان جوشيد
    آدميت مرد !
    گرچه «آدم» زنده بود
    از همان روزي که يوسف را برادرها به چاه انداختند
    از همان روزي که با شلاق و خون ديوار چين را ساختند
    آدميت مرده بود
    بعد دنيا هي پر ازآدم شد و اين آسياب
    گشت و گشت
    قرن ها از مرگ «آدم» هم گذشت
    اي دريغ
    آدميت بر نگشت!
    قرن ما روزگار مرگ انسانيت است
    سينه دنيا ز خوبي ها تهي است
    صحبت از آزادگي ٬ پاکي ٬ مروت ٬ ابلهي است!
    صحبت از موسي و عيسي و محمد نابجاست
    قرن «موسي چومبه» هاست!
    روزگار مرگ انسانيت است
    من که از پژمردن يک شاخه گل
    از نگاه ساکت يک کودک بيمار
    از فغان يک قناري در قفس
    از غم يک مرد در زنجير - حتي قاتلي بر دار -
    اشک در چشمان بغضم در گلوست
    وندر اين ايام ٬ زهرم در پياله ٬ اشک و خونم در سبوست
    مرگ او را از کجا باور کنم؟
    صحبت از پژمردن يک برگ نيست
    واي ! جنگل را بيابان مي کنند
    دست خون آلودرا در پيش چشم خلق پنهان مي کنند !
    هيچ حيواني به حيواني نمي دارد روا
    آنچه اين نامردمان با جان انسان مي کنند !
    صحبت از پژمردن يک برگ نيست
    فرض کن : مرگ قناري در قفس هم مرگ نيست
    فرض کن : يک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
    فرض کن : جنگل بيابان بود از روز نخست!
    در کويري سوت و کور
    در ميان مردمي با اين مصيبت ها صبور
    صحبت از مرگ محبت ٬ مرگ عشق
    گفتگو از مرگ انسانيت است!
    ویرایش توسط kaka : Wednesday 22 April 2009 در ساعت 11:31 PM

  2. #50
    كاربر فعال شعر و ترانه

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    كاربر فعال شعر و ترانه
    شماره عضویت
    1586
    تاریخ عضویت
    Jun 2007
    سن
    34
    نوشته ها
    1,599
    میانگین پست در روز
    0.26
    تشکر از پست
    4,402
    1,473 بار تشکر شده در 815 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    1 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    مانند خورشید


    این نور و گرمایی که می روید ز خورشید
    در پهنه منظومه ما
    جان آفرین است
    هستی ده و هستی فزای هرچه در روی زمین است


    ما هیچ یک، مانند خورشید
    نوری و گرمایی که جان بخشد به این عالم نداریم
    اما به سهم خویش و در محدوده خویش
    ما نیز از خورشید چیزی کم نداریم

    با نور و گرمای محبت
    نیروی هستی بخش خدمت
    در بین مردم می توان آسان درخشید
    بر دیگران تابید و جان تازه بخشید
    مانند خورشید!

  3. #51
    fatemeh.1994 آواتار ها
    کاربر فعال انجمن

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر فعال انجمن
    شماره عضویت
    14201
    تاریخ عضویت
    Dec 2008
    نوشته ها
    357
    میانگین پست در روز
    0.06
    تشکر از پست
    1,397
    806 بار تشکر شده در 280 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 0/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    16

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    چشم ها و چشمه ها خشک اند

    روشنی ها محو در تاریکی دلتنگ

    همچنان که نام ها در ننگ

    هرچه پیرامون ما غرق تباهی شد

    آه ، باران ، ای امید جان بیداران !

    بر پلیدی ها - که عمریست در گرداب آن غرقیم ،

    آیا چیره خواهی شد؟
    بر بساط نكته دانان خود فروشي شرط نيست
    يا سخن دانسته گو اي مرد عاقل يا خموش

  4. #52
    کاربر جدید

    وضعیت
    افلاین
    عنوان کاربری
    کاربر جدید
    شماره عضویت
    8035
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    38
    میانگین پست در روز
    0.01
    تشکر از پست
    24
    95 بار تشکر شده در 32 پست
    Mentioned
    0 Post(s)
    Tagged
    0 Thread(s)
    Thumbs Up/Down
    Received: 1/0
    Given: 0/0
    میزان امتیاز
    0

    پیش فرض


    0 Not allowed! Not allowed!
    با قلم میگویم:
    ای همزاد،ای همراه،ای هم سرنوشت
    هر دومان حیران بازی های دوران های زشت
    شعرهایم را نوشتی،دست خوش؛
    اشکهایم را کجا خواهی نوشت!!!
    مذهب تخیل است و پایه قدرتش در این است که در محدوده تمایلات ذاتى مان واقع مى شود. فروید

  5. کاربران زیر از eiman01 به خاطر این پست تشکر کرده اند:


صفحه 4 از 4 نخستنخست 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اشعار حسین پناهی
    توسط MonaLisa در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 41
    آخرين نوشته: Sunday 4 January 2009, 09:42 AM
  2. زندگینامه حافظ (به همراه دیوان)
    توسط hichnafar در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 9
    آخرين نوشته: Friday 18 July 2008, 10:46 PM
  3. زندگی نامه فریدون مشیری
    توسط gheisar در انجمن بزرگان شعر و ادب
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: Sunday 21 October 2007, 02:49 PM
  4. اشعار منتخب
    توسط moomak در انجمن بخش عمومی شعر و ترانه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: Tuesday 3 July 2007, 07:29 AM

علاقه مندي ها (Bookmarks)

علاقه مندي ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •